آیات تبری به ترتیب سوره ها و آیات قرآن کریم

آیات تبری به ترتیب سوره ها و آیات قرآن کریم

575772_390384417687504_939592147_n

قبل از ورود به بحث توجه شما را به روایتی زیبا جلب می نماییم:

اصبغ بن نباته از امیرالمومنین علیه السلام نقل میکند که حضرت فرمودند: قرآن در چهار بخش نازل شده است, یک چهارم در رابطه با ماست, یک چهارم در رابطه با دشمنان ما. یک چهارم در رابطه با حلال و حرام و یک چهارم دیگر در واجبات و احکام. (1)

1) “مغضوب علیهم” و “ضالین” چه کسانی هستند ؟

غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لا الضَّالِّین‏ (فاتحه/7) ابن ابی عمیر از ابن اذینه از امام صادق علیه السلام نقل میکند که آن حضرت در مورد آیه شریفه فرمودند: “المغضوب علیهم” ناصبیان و “ضالین” شک کنندگانی هستند که معرفت به امام علیه السلام ندارند (و در گمراهی و ضلالت افتاده اند) (2)

 

 

) اهل خدعه و نیرنگ با خداوند چه کسانی هستند ؟

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُون‏ (بقره/8 و 9)

یعنی: در میان مردم کسانى هستند که مى‏گویند به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‏ایم در حالى که ایمان ندارند. مى‏خواهند خدا و مؤمنان را فریب بدهند (ولى) جز خودشان را فریب نمى‏دهند (اما) نمى‏فهمند.

الف) حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام در تفسیر آیه فوق فرموده اند:

روز غدیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به امر خداوند امیرالمومنین علیه السلام را به خلافت نصب نموده به دومی (عمر) گفتند با امیرالمومنین علیه السلام بیعت کن. فلانی و فلانی (عمر و ابابکر) و هفت تن دیگر از منافقین و روسای مهاجر و انصار با آن حضرت بیعت کردند. دومی (عمر) گفت: یا علی! خلافت و ولایت بر تو مبارک باد, صبح کردم در حالیکه می بینم مولای من و مولای تمام مومنین می باشی, و پیامبراکرم صلی الله علیه و اله این بیعت و عهد را بر آنان محکم گردانید. سپس آنها مخفیانه با رفقای خود بنا گذاشتند که بعد از پیغمبر نگذارند امیرالمومنین علیه السلام بر منصب خلافت باقی بماند و حق او را غصب کنند.

ولی همین که به حضور پیامبر می رسیدند می گفتند: ای رسول خدا ص محبوبترین و نزدیکترین اشخاص نزد خداوند را بر ما ولایت و خلافت بخشیدی. علی علیه السلام برای دفع ستمکاران از لحاظ سیاست و دین از ما شایسته تر و مردی لایق مقام خلافت می باشد.

و خداوند می دانست که آنها آنچه در دل دارند غیر از آن است که بر زبان می آورند و بر دشمنی خود با امیرالمومنین علیه السلام باقی هستند, از این رو خداوند از عقاید باطنی آنها پیامبرش را با خبر ساخت و فرمود: ای رسول ما! بعضی از مردم میگویند ما به امر خداوند درباره نصب امیرالمومنین علیه السلام به خلافت ایمان داریم اما آنها دروغ می گویند و ایمان ندارند و بر هلاکت شما و هلاکت علی علیه السلام با هم متحد شده اند و اشخاص متمردی هستند و طغیان و فساد زیادی خواهند نمود.

سپس حضرت فرمودند: پس از آن که خداوند پیامبر را از نفاق و توطئه منافقین با خبر ساخت آنها حضور پیامبر ص شرفیاب شده و قسم دروغ خوردند, و پیامبر ص آنها را سرزنش و ملامت نمود.

اولی (ابوبکر) گفت: ای رسول خدا! به خدا قسم هیچ چیز در نظرم لذت بخش تر و بهتر از بیعت با علی علیه السلام نبوده و امیدوارم بر اثر این بیعت خداوند درهای بهشت را به رویم بازکند و مرا از ساکنین بهشت گرداند.

دومی (عمر) گفت: ای رسول خدا ص! من عملی که شایسته بهشت رفتن باشد ندارم جز همین بیعت با علی علیه السلام به خدا قسم هرگز خیال نکرده و خوش ندارم که نقض بیعت نمایم. و اگر جواهراتی به اندازه ما بین زمین و آسمان به من بدهند که این بیعت را بشکنم قبول نخواهم کرد.

سومی (عثمان) گفت: ای رسول خدا ص ! من از بیعت به حدی مسرور و خوشحالم که تصور آن نشود. و یقین دارم اگر گناه انس و جن را نموده باشم خداوند به سبب این بیعت تمام گناهان مرا آمرزیده است. و رفقای دیگر آنها هم مانند این سخنان راگفتند وقسم خوردند. و اینجا بود که خداوند این آیه (بقره/9) را نازل فرمود: یُخادِعُونَ اللَّهَ… (3)

ب) ابن بابویه در کتاب توحید صدوق به سند خود از سعد بن صدقة بن زیاد روایت کرده: از امام صادق علیه السلام سئوال نمودم که در روز قیامت وسیله نجات از آتش جهنم چیست؟ فرمودند: خدعه نکردن با خدا. زیرا هرکه با خداوند خدعه کند, خدا نیز با او خدعه نموده و ایمان را از دل او ببرد و چنین کسی در حقیقت با خویش خدعه نموده است.

راوی گوید: به محضر امام علیه السلام عرض کردم: غرض از خدعه کردن با خدا چیست؟

فرمودند: در ظاهر اوامر خدا را قبول نموده ولی در باطن معتقد نبوده و ایمان نداشته باشد و یا آن که به ظاهر اوامر را اجرا نموده ولکن برای غیر خدا باشد. از ریا کردن بپرهیزید که این عمل شریک قرار دادن برای خداست. در روز قیامت شخص ریاکار را به چهار نام می خوانند و صدا می زنند: ای کافر! ای فاجر! ای حیله گر! و ای زیانکار! اعمال و عباداتت از بین رفت. پاداش خود را از کسی که برایش عبادت نموده ای بخواه. (4)

3) “فی قلوبهم مرض” چه کسانی هستند ؟

فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُون‏

یعنی: در دلهاى آنها یک نوع بیمارى و مرض است، خداوند بر بیمارى آنها مى‏افزاید و عذاب دردناکى به خاطر دروغهایى که مى‏گویند در انتظار آنهاست. (بقره/10)

حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند: منافقین بر اثر معجزاتِ مشاده کرده از حضرت رسول صلی الله علیه و اله نه تنها ایمان نیاوردند بلکه بر مرض دلهای مریضشان افزوده شد, و بواسطه نقض عهد خداوند و شکستن بیعت با امیرالمومنین علیه السلام به امراض قلبیشان افزوده شد و درباره ولایت امیرالمومنین علیه السلام به حیرت افتادند و به خاطر تکذیب امر خداوند و آنکه به دروغ مدعی بودند که ما بر بیعت خود استوار و پایدار هستیم بر کیفر شدید و عذابی سخت دچار خواهند شد. (5)

4) “مفسدین فی الارض” چه کسانی هستند ؟

وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ * وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لکِنْ لا یَعْلَمُونَ * وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى‏ شَیاطِینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ * اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ * أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‏ فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما کانُوا مُهْتَدِینَ

یعنی: و هنگامى که به آنها گفته شود، در زمین فساد نکنید مى‏گویند ما فقط اصلاح کننده‏ایم. آگاه باشید اینها همان مفسدانند ولى نمى‏فهمند. و هنگامى که به آنها گفته شود، همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید مى‏گویند: آیا همچون سفیهان ایمان بیاوریم؟ بدانید اینها همان سفیهانند ولى نمى‏دانند. و هنگامى که افراد با ایمان را ملاقات مى‏کنند مى‏گویند ما ایمان آورده‏ایم، (ولى) هنگامى که با شیاطین خود خلوت مى‏کنند مى‏گویند با شمائیم ما (آنها) را مسخره مى‏کنیم. خداوند آنها را استهزاء مى‏کند، و آنها را در طغیانشان نگه مى‏دارد تا سرگردان شوند. آنها کسانى هستند که هدایت را با گمراهى معاوضه کرده‏اند و (این) تجارت براى آنها سودى نداده، و هدایت نیافته‏اند. (بقره/11تا16)

الف) در تفسیر برهان از حضرت امام باقر علیه السلام روایت کرده اند که فرمودند: این آیات در حق فلانی و فلانی و فلانی (ابابکر و عمر و عثمان) نازل شده که در ظاهر ایمان داشته و تسلیم ولایت امیرالمومنین علیه السلام بوده و چون در خلوت به دشمنان آن حضرت می رسیدند می گفتند: با شما همراه و هم مسلک هستیم و علی بن ابیطالب علیه السلام را استهزاء می کنیم. پس خداوند فرمود ما کیفر و سزای این عمل منافقین و استهزاء به امیرالمومنین علیه السلام را در عالم آخرت خواهیم داد.

ب) حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند: وقتی به منافقین گفته می شد روی زمین فساد نکنید و با اظهار نقض بیعت خود به اشخاص ضعیف و سست عقیده رخنه در دین آنها نکنید جواب می دادند ما از اصلاح طلبان هستیم زیرا به دین و مذهب اعتقاد نداریم و در دین متحیریم و به دین محمد صلی الله علیه و اله و اسلام در ظاهر راضی هستیم و در باطن بر طبق دلخواه خود عمل کرده و از بندگی و فرمانبرداری, خود را رهانده ایم. آنگاه خداوند فرمود: ای منافقین! بدانید و آگاه باشید که شما در حقیقت از مفسدین روی زمین هستید و خداوند شما را به پیامبرش معرفی کرده و به خوبی شناسانده و به مسلمانان حقیقی (شیعیان مرتضی علی ع) امر فرموده که بر شما لعنت نمایند.

و نیز امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند: هر وقت به منافقین بگویند شما هم مانند سلمان و مقداد و ابوذر و عمار که در نصب خلافت امیرالمومنین علیه السلام و اطاعت از اوامر خدا و رسول, ایمان آورده اند ایمان بیاورید به هم مسلکان خود بگویند: آیا ما هم مانند سلمان و مقداد و ابوذر و عمار سفیهانه ایمان بیاوریم؟ چرا که منافقین از دریچه چشم دل تسلیم شدن مومنین را به اوامر خدا و رسول مشاهده ننموده و به ولایت امیرالمومنین علیه السلام و دوستی ذریه گرامی آن حضرت, تن نداده و آن حضرت را ترک نموده و محبت یهود و نصاری را در دل خود جای دادند که دشمن خدا و رسول بودند و در ظاهر از آنها تبری جسته و در باطن به یهود و نصاری پیوسته اند.

همچنین امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند: اما مسخره نمودن آنها در دنیا همین است که آنها در دنیا به صورت ظاهری اسلام را پذیرفته اند تا احکام اسلام درباره آنها اجرا شود, اما در مقابل مسخره نمودن خداوند نسبت به آنها در دنیا امر به لعنت کردن آنها است تا تفاوت مسلمانیِ منافق گونه با مسلمانانِ حقیقی و خالص مشخص گردد و استهزاء در آخرت آنها از سوی خداوند به این است که جایگاه مومنین در بهشت به آنها نشان داده شود و جایگاه این گروه نیز به مومنین در بهشت نشان داده می شود. (6)

5) آنان که غیر خدا را به خدایی گیرند

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ

یعنی: بعضى از مردم معبودهایى غیر از خداوند، براى خود انتخاب مى‏کنند، و آنها را همچون خدا دوست مى‏دارند. (بقره/165)

جابر می گوید: از امام صادق علیه السلام در رابطه با تفسیر این آیه شریفه سوال نمودم حضرت فرمودند: آن گروه, محبین فلان و فلان و فلان (ابابکر و عمر و عثمان) هستند که آنان را پیشوای خود قرار داده اند بدون آنکه پیشوای خود را کسی قرار دهند که خدای متعال او را به عنوان امام برای مردم قرار داده است. (7)

6) سختی و آسانی (عُسر و یُسر) چیست ؟

یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْر

یعنی: خداوند برای شما آسانی را میخواهد و برای شما حرج و سختی را اراده نمی کند. (بقره/185)

امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: الیسر امیرالمومنین علیه السلام و العسر فلان و فلان. یعنی: آسانی امیرالمومنین علیه السلام است وحرج و سختی فلانی و فلانی (عمر و ابابکر) هستند. (8)

7) گامهای شیطان در ولایت عمر و ابابکر

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطان‏

یعنی: اى کسانى که ایمان آورده‏اید! همگى در صلح و آشتى در آیید! و از گامهاى شیطان، پیروى نکنید. (بقره/208)

ابوبصیر گوید: امام صادق علیه السلام بعد از قرائت این آیه شریفه فرمودند: آیا می دانی “سلم” چیست؟ عرض کردم: شما داناترید. فرمودند: ولایة علی و الائمة الاوصیاء من بعده. یعنی ولایت امیرالمومنین علیه السلام و امامان جانشین بعد از اوست. سپس فرمودند: و خطوات الشیطان و الله ولایة فلان و فلان. یعنی و گامهای شیطان به خدا قسم ولایت فلانی و فلانی (عمر وابابکر) را قبول کردن است. (9)

8) خروج از نور به سوی ظلمت و از ظلمت به سوی نور

اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات‏ ِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُون‏

یعنی: خداوند، ولى و سرپرست کسانى است که ایمان آورده‏اند، آنها را از ظلمتها، به سوى نور بیرون مى‏برد. (اما) کسانى که کافر شدند، اولیاى آنها طاغوتها هستند، که آنها را از نور، به سوى ظلمتها بیرون مى‏برند. آنها اهل آتش‏اند و همیشه در آن خواهند ماند. (بقره/257)

الف) عبدالله بن ابی یعفور گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: من با مردمانی همنشینی دارم که جای شگفتی و تعجب است که با وجود آن که موالی و پیرو شما نیستند و پیرو فلانی و فلانی (عمر و ابابکر) هستند اما مردمانی امانتدار و صادق و باوفا هستند و بالعکس (بعضا) اقوامی که پیرو شما هستند دارای امانتداری و صداقت و وفا نیستند.

ابن ابی یعفور گوید: امام صادق علیه السلام مستقیم نشستند و همانند فرد غضبناک به من روی نموده و فرمودند: کسی که معتقد باشد به ولایت امام جائر و ظالمی که از سوی خدا نیست, دین ندارد و بر کسی که به امامت عادلی که از سوی خداست ایمان آورده ملامتی نیست.

ابن ابی یعفور گوید: (با تعجب) عرض کردم آنها (مخالفان) دارای دین نیستند و بر اینها (شیعیان) و موالیان هیچ ملامت و شدتی نیست؟ حضرت فرمودند: بله آنها دینی ندارند و بر اینها (شیعیان) ملامتی نیست.

سپس فرمودند: آیا سخن خداوند را نشنیده ای: “خداوند یار کسانی است که ایمان آوردند و آنها را از تاریکی ها به سوی روشنایی سوق دهد” ؟ در حقیقت آنها را از تاریکی گناهان بیرون آورده و به سوی نورِ توبه و آمرزش هدایت می کند و این بخاطر ولایت شما نسبت به هر یک از امام عادلی است که از سوی خداوند برگزیده شده اند و خداوند فرموده است: “اما کسانی که کافر شدند اولیاء آنها طاغوت می باشد که آنها را از نور به سوی ظلمتها می برند.”

ابن ابی یعفور می گوید: گفتم: مگر این نیست که خداوند از این آیه کفار را اراده کرده است آنجا که فرموده است: والذین کفروا..؟

گوید امام علیه السلام فرمودند: چه نوری برای کافر است؟ هنگامی که کفر ورزیده تا اینکه از نور بیرون برده شود به سوی تاریکی ها, و همانا خدای متعال در این آیه کسانی را اراده فرموده که در نور اسلام بوده اند, پس وقتی که پیرو و موالی هر امام جائر و ظالمی شدند که از سوی خدا نبود, به واسطه این ولایت (نسبت به ائمه جور) از نور اسلام به سوی تاریکی های کفر خارج شدند و خدای تبارک و تعالی برای آنها آتش جهنم را همراه با کفار واجب گردانید و سپس این آیه را تلاوت فرمودند: أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُون‏ یعنی آنها اهل آتش‏اند و همیشه در آن خواهند ماند. (10)

ب) این نکته از آیه مبارکه:

أَوْ کَظُلُماتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْض‏. یعنی: یا همچون ظلماتى است در یک دریاى پهناور، که موج آن را پوشانیده، و بر فراز آن موج دیگرى است، و بر فراز آن ابرى تاریک، ظلمتهایى است یکى بر فراز دیگر. (نور/40)

استفاده می شود که در مقدمه تفسیر برهان از صالح بن سهل همدانی روایت شده است که امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: ظلمات, فلانی و فلانی (عمر و ابابکر) است. و ” فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشاهُ مَوْجٌ, یک دریاى پهناور، که موج آن را پوشانیده” یعنی سومی (عثمان) و ” مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ, بر فراز آن موج دیگرى است” یعنی طلحه و زبیر و ” ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْض, ظلمتهایى است یکى بر فراز دیگر.” یعنی معاویه و یزید و فتنه های بنی امیه.

ج) در تفسیر آیه ” یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ, آنها را از ظلمتها، به سوى نور بیرون مى‏برد” در تفسیر عیاشی از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: نور, آل محمد صلی الله علیه و اله است. و ظلمات, دشمنان آنان می باشند.

د) در کتاب المناقب از ابن عباس در تفسیر آیه ” وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمى‏ وَ الْبَصِیرُ وَ لا الظُّلُماتُ وَ لا النُّور, نابینا و بینا هرگز مساوى نیستند.و نه ظلمتها و روشنایى!” (فاطر/19) نقل کرده اند که ظلمات, اولی (ابوبکر) است و نور, امیرالمومنین علیه السلام است.

ه) در مقدمه تفسیر برهان ص315 از تفسیر قمی درباره آیه ” ِ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِه‏, و براى شما نورى قرار دهد که با آن راه بروید.” (حدید/28) و آیه ” وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور , و کسى که خدا نورى براى او قرار نداده، نورى براى او نیست!” (نور/40) از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده: پس نیست برای او امامی در روز قیامت که حرکت کند و از نور آن امام روشنی گیرد.

و) و درباره آیه ” ِ یَسْعى‏ نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِم‏ ْ وَ بِأَیْمانِهِم‏, نورشان پیش رو و در سمت راستشان به سرعت حرکت مى‏کند”(حدید/12) فرموده اند: در روز قیامت نور, ائمه معصومین علیهم السلام هستند که نور ایشان پیش روی و سمت راست ایشان بتابد تا اینکه آنها را داخل بهشت کنند.

ز) و در تفسیر عیاشی درباره آیه ” ْ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِینا, و نور واضحى بسوى شما فرستادیم.” (نساء/174) امام صادق علیه السلام فرمودند: نور مبین, نورِ امیرالمومنین علی علیه السلام است.

9) جبت و طاغوت چه کسانی هستند ؟

أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوت‏

یعنی: آیا ندیدى کسانى را که بهره‏اى از کتاب دارند (با این حال) به جبت و طاغوت ایمان مى‏آورند. (نساء/52)

در تفسیر عیاشی ج1 ص246 از امام باقر علیه السلام نقل می کند که منظور از جبت و طاغوت, فلانی و فلانی (عمر و ابابکر) است.

10) خداوند می داند آنها چه در دل داشتند

أُولئِکَ الَّذِینَ یَعْلَمُ اللَّهُ ما فِی قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغا
یعنی: آنها کسانى هستند که خدا آنچه را در دل دارند مى‏داند. پس (ای رسول) از ایشان روی گردان و آنها را موعظه کن و با گفته ای رسا سیرتشان را گوشزدشان کن.(نساء/63)

عبدالله نحّاس گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که در مورد این آیه شریفه فرمودند: به خدا قسم مقصود فلانی و فلانی (ابابکر و عمر) هستند. (11)

11) فقط حیدر امیرالمومنین است !

إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ إِناثاً وَ إِنْ یَدْعُونَ إِلاَّ شَیْطاناً مَرِیدا

یعنی: نمى‏خوانند جز خدا مگر منفعلها (مادگانی) را، و نمى‏خوانند مگر شیطان بیفائده را. (نساء/117)

احمد بن محمد السیاری در التنزیل و التحریف می گوید: شخصی بر امام صادق علیه السلام وارد شد. و گفت: سلام بر تو ای امیرالمومنین !

امام صادق علیه السلام ناراحت شدند و فرمودند: همانا این اسم تنها مختص مولا امیرالمونین علی بن ابیطالب علیه السلام و هیچ کس صلاحیت آن را ندارد. و کسی راضی نمی شود  او را امیرالمونین علیه السلام خطاب کنند مگر اینکه مابون (اهل لواط) باشد! و اگر ابنه ای (مبتلا به لواط) نباشد به آن مبتلا می شود. و این قول خداوند است که میفرماید:

إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِناثاً وَ إِنْ یَدْعُونَ إِلَّا شَیْطاناً مَرِیداً.  یعنی: نمى‏خوانند جز خدا مگر منفعلها (مادگانی) را، و نمى‏خوانند مگر شیطان بیفائده را.

راوی می گوید سوال کردم: پس زمانی که قائم شما ظهور بفرماید او را به چه اسمی صدا می زنند؟ فرمودند: او را “السلام علیک یا بقیة الله, السلام علیک یابن رسول الله” خطاب می کنند. (بحارالانوار 37/331 و مستدرک الوسائل 10/400)

12) آنها که ایمان آوردند سپس کافر شدند !

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبِیلا

یعنی: آنها که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، باز هم ایمان آوردند، و دگر بار کافر شدند سپس بر کفر خود افزودند هرگز خدا آنها را نخواهد بخشید و نه آنها را به راه (راست) هدایت مى‏کند. (نساء/137)

امام صادق علیه السلام راجع به این آیه شریفه فرمودند: این آیه درباره فلانی و فلانی وفلانی (ابابکر و عمر و عثمان) نازل شدکه در ابتدای امر به پیامبر صلی الله علیه و اله (به حسب ظاهر) ایمان آوردند و هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند: “کسی که من مولای او هستم علی مولای اویست.” ولایت بر آنها عرضه شد اما آنها کفر ورزیدند. سپس هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله رحلت فرمودند مجدداً کفر ورزیدند و به بیعت خود اقرار نکردند و با بیعت گرفتن برای خود از کسانی که با مولا بیعت کرده بودند, بر کفر خود افزودند. پس در حقیقت ودر وجود ایشان ذره ای ایمان باقی نمانده است. (12)

13) ابوبکر و عمر شیاطین پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله

وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِن‏

یعنی: اینچنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انس و جن قرار دادیم‏. (انعام/112)

ابوحمزه از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمودند: مبعوث نگشت پیامبری مگر اینکه در زمانش دو شیطان بودند که او را اذیت می نموده و بعد از او مردم را گمراه می کردند و دو شیطانِ هم زمان با پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله حبتر و دلام (ابوبکر و عمر) بودند. (13)

14) حسنه چیست ؟

مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها

یعنی: هر کس کار نیکى بیاورد ده برابر آن پاداش خواهد داشت‏. (انعام/160)

در ذیل آیه شریفه از امام صادق علیه السلام روایت شده است که: هر کس هر روز صبح فلانی و فلانی (عمر و ابابکر) را لعن کند خدای تعالی برای او هفتاد حسنه نوشته و ده گناه از او محو نموده و مقامش را ده درجه بالا می برد. (14)

15) نور خدا, ولایت امیرالمومنین علیه السلام

یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ

یعنی: آنها مى‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند، ولى خدا جز این نمى‏خواهد که نور خود را کامل کند هر چند کافران کراهت داشته باشند. (توبه/32)

در تفسیر آیه فوق از امام کاظم علیه السلام روایت شده که حضرت فرمودند: می خواهند نور خدا یعنی “ولایت امیرالمومنین علیه السلام” را خاموش کنند ولی خداوند نمی گذارد و خداوند ولایت امیرالمومنین علیه السلام را کامل می کند. (کافی 1/195)

16) منظور از شیطان در قرآن کیست ؟

وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْر

یعنی: و شیطان هنگامى که کار تمام مى‏شود مى‏گوید. (ابراهیم/22)

عیاشی از امام باقر علیه السلام روایت کرده که حضرت فرمودند: در این آیه و هرکجا در قرآن جمله “قال الشیطان” است منظور دومی (عمر) می باشد. (15)

17) هر پیامبری به تولّی و تبرّی مأمور بود !

وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَة
یعنی: ما در هر امتى رسولى فرستادیم که خداى یکتا را بپرستید، و از طاغوت اجتناب کنید خداوند گروهى را هدایت کرد، و گروهى ضلالت و گمراهى دامانشان را گرفت‏. (نحل/36)

امام باقر علیه السلام با استدلال به آیه فوق فرمودند: خدای تعالی هیچ پیامبری را مبعوث نفرمود مگر آنکه به ولایت ما و تبری و بیزاری از دشمنان ما مأمور بود. (16)

18) احسان و فحشاء و منکر و بغی چیست ؟

إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبى‏ وَ یَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْی‏

یعنی: خداوند فرمان به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان مى‏دهد، و از فحشاء و منکر و ظلم و ستم (بغی) نهى مى‏کند. (نحل/90)

امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه شریفه فرمودند: عدل یعنی گواهی بر اینکه معبودی نیست جز خدای تبارک و تعالی و احسان یعنی ولایت امیرالمومنین علیه السلام و خداوند نهی می نماید از فحشاء و منکر و بغی یعنی از فلانی و فلانی و فلانی (ابابکر و عمر و عثمان). (17)

19) هر پیامبری را دشمنی است

وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیاتِهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ * لِیَجْعَلَ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَفِی شِقاقٍ بَعِیدٍ * وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَیُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ * وَ لا یَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی مِرْیَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ یَأْتِیَهُمْ عَذابُ یَوْمٍ عَقِیمٍ * الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ * وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَأُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِین‏

یعنی: ما هیچ رسول و پیامبرى را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هر گاه آرزو مى‏کرد شیطان القائاتى در آن مى‏کرد، اما خداوند القائات شیطان را از میان مى‏برد سپس آیات خود را استحکام مى‏بخشید و خداوند علیم و حکیم است. هدف از این ماجرا این بود که خداوند القاى شیطان را آزمونى براى آنها که در قلبشان بیمارى است و آنها که سنگدلند قرار دهد، و ظالمان در عداوت شدیدى دور از حق قرار گرفته‏اند. و نیز هدف این بود کسانى که خدا آگاهى به آنان بخشیده بدانند این حقى است از سوى پروردگار تو، در نتیجه به آن ایمان بیاورند و دلهایشان در برابر آن خاضع گردد و خداوند کسانى را که ایمان آوردند به سوى صراط مستقیم هدایت مى‏کند. کافران همواره در شکند تا روز قیامت ناگهانى فرا رسد، یا عذاب روز عقیم (روزى که قادر بر جبران نیستند) به سراغشان بیاید. حکومت و فرمانروایى در آن روز از آن خدا است، و بین آنها حکم مى‏فرماید کسانى که ایمان آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند در باغهاى پر نعمت بهشتند. و کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند عذاب خوارکننده‏اى براى آنها است. (حج/52 تا 57)

امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و اله دچار تنگی معیشت شدند, از این رو نزد یک از یارانشان رفته و فرمودند آیا غذایی نزد تو موجود است؟ عرضه داشت: بله یا رسول الله. و او بزغاله ای را برای حضرت ذبح کرد و بریان نمود وقتی غذا را خدمت حضرت آورد, حضرت آرزو فرمود که ای کاش علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام هم با ایشان هم غذا می شدند.

ناگهان فلانی و فلانی (عمر و ابابکر) آمده و پس از اندکی امیرالمومنین علیه السلام نیز وارد شدند. آنگاه آیه نازل شد که: “پیش از تو هیچ فرستاده و پیامبری را نفرستادیم. مگر آنکه چون درخواستی می کرد شیطان در خواسته او دسیسه می کرد.” یعنی فلانی و فلانی. “آنگاه خدا القائات شیطان را نابود می ساخت” یعنی هنگامی که امیرالمومنین علیه السلام بعد از آن دو آمدند.

“آنگاه خدا آیه هایش را استوار می سازد” یعنی خدای متعال امیرالمومنین علیه السلام را یاری می فرماید. سپس فرمود: “تا خدا القائات شیطان را مایه آزمایش قرار دهد” یعنی (القائات) فلانی و فلانی (را مایه آزمایش قرار می دهد). “برای بیمار دلان و سخت دلان” نسبت به امام مستقیم (ائمه علیهم السلام). سپس فرمود: “و کافران همچنان درباره آن دچار تردیدند” یعنی در رابطه با امیرالمومنین علیه السلام در شک و تردیدند. ” کافران همواره در شکند تا روز قیامت ناگهانى فرا رسد، یا عذاب روز عقیم به سراغشان بیاید.” فرمود: عقیم یعنی روزی که مانند آن در روزگاران نیست. سپس فرمود: ” حکومت و فرمانروایى در آن روز از آن خدا است، و بین آنها حکم و داوری مى‏فرماید کسانى که ایمان آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند در باغهاى پر نعمت بهشتند. و کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند عذاب خوارکننده‏اى براى آنها است.” (18)

20) ذکر چیست و ظالم کیست ؟

وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً * یا وَیْلَتى‏ لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلاً * لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِی وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً

یعنی: و به خاطر بیاور روزى را که ظالم دست خویش را از شدت حسرت به دندان مى‏گزد و مى‏گوید. اى واى بر من! کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از ذکر گمراه ساخت، بعد از آنکه آگاهى به سراغ من آمده بود، و شیطان همیشه مخذول کننده انسان بوده است. (ابراهیم/27 تا 29)

علی بن ابراهیم قمی رحمه الله در تفسیر خود در مورد ظلم در آیه فوق چنین می گوید: ظالم یعنی اولی (ابوبکر)

امام باقر علیه السلام درباره آیه: “یقول یالیتنی…, اى کاش با رسول خدا راهى برگزیده بودم” می فرمایند: ظالم می گوید ای کاش همراه رسول خدا صلی الله علیه و اله, امیرالمومنین علیه السلام را به عنوان ولی و سرپرست قبول می کردم. و همچنین راجع به آیه “یا ویلتی لیتنی…, ای کاش فلانی را دوست خود انتخاب نکرده بودم” فرمودند: یعنی ای کاش دومی (عمر) را دوست خود نگرفته بودم.

“لقد اضلنی عن الذکر, او مرا از ذکر گمراه ساخت” مراد از ذکر ولایت (امیرالمومنین علیه السلام) است. “وکان الشیطان للانسان خذولا, شیطان همیشه مخذول کننده انسان بوده است.” منظور از شیطان دومی (عمر) می باشد. (19)

نویسنده حقیر گوید: ابوبکر در دنیا به این حقیقت اعتراف کرد آنجا که گفت: لعن الله ابن صهاک هو اضلنی عن الذکر بعد اذ جائنی. یعنی خداوند فرزند صهاک را لعنت کند که او مرا از ذکر (ولایت) گمراه کرد بعد از آنکه بر من عرضه شد. (20)

21) تابوت آتشین

إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِیر

یعنی: زشت‏ترین صداها صداى خران است. (لقمان/19)

در تفسیر آیه فوق از امیرالمومنین علیه السلام روایت شده که حضرت فرمودند: خداوند گرامی تر است از آنکه مخلوقی را بیافریند و آن را تحقیر و یا انکار نماید, و مراد از “حمیر” در آیه شریفه الاغ نیست بلکه مراد از آن فلانی (عمر) و دوست او (ابوبکر) می باشند که در تابوتی از آتش به صورت دو الاغ بوده و چون صیحه می زنند اهل آتش و جهنم از صدای آنها در عذاب بوده و منزجر می شوند. (21)

22) امانتی که بر آسمان ها و زمین و کوه ها سنگین آمد

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولا

یعنی: ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوه‏ها عرضه داشتیم آنها از حمل آن ابا کردند و از آن هراس داشتند، اما انسان آن را بر دوش کشید!، او بسیار ظالم و جاهل بود. (احزاب/72)

ابوبصیر رحمه الله از امام صادق علیه السلام درباره آیه شریفه فوق روایت می کند که حضرت فرمودند: امانت یعنی ولایت و منظور از انسان در آیه همان “ابوالشرور المنافق” است.  (22)

حقیر گوید: روایات مختلفی با مضمون حدیث مذکور نقل شده اند. راجع به “انسان” در آیه شریفه, بعضی احادیث “ابو فلان” و بعضی دیگر “ابوالشرور المنافق” تعبیر کرده اند. و علی بن ابراهیم رحمه الله در تفسیر خود گوید منظور از انسان, اولی (ابوبکر) است.

23) و چون انسان را ضرر و درد می رسد

وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِیباً إِلَیْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلاً إِنَّکَ مِنْ أَصْحابِ النَّار

یعنی: هنگامى که انسان را زیانى رسد پروردگار خود را مى‏خواند، و به سوى او باز مى‏گردد، اما هنگامى که نعمتى از خود به او عطا کند آنچه را به خاطر آن قبلا خدا را مى‏خواند به فراموشى مى‏سپرد، و براى خداوند شبیه‏هایى قرار مى‏دهد، تا مردم را از راه او منحرف سازد، بگو چند روزى از کفرت بهره گیر که از اصحاب دوزخى‏. (زمر/8)

عمار ساباطی می گوید: درباره تفسیر آیات فوق از امام صادق علیه السلام سوال نمودم. حضرت فرمودند: این آیه درباره ابوفَصیل (ابوبکر) نازل شده. زیرا رسول خدا صلی الله علیه واله در نظر او مردی ساحر و جادوگر بود و هرگاه ناراحتی به او می رسید یعنی: بیمار می شد پروردگار خود را می خواند به سویش بازمی گشت یعنی از آن عقیده باطلی که درباره رسول خدا صلی الله علیه و اله داشت (او را ساحر می دانست) توبه می کرد. و چون نعمتی به او ارزانی می کرد آنچه را پیش از آن به درگاه خدا خوانده بود از یاد می برد…از این رو خداوند به دنبال آن می فرماید: “بگو تو به کفر اندکی بهره ببر که براستی تو از دوزخیان هستی.” سپس خداوند عزوجل سخن را متوجه امیرالمومنین علیه السلام نموده و از جایگاه او در نزد خدای تبارک و تعالی خبر می دهد که: “آیا چنین کسى با ارزش است یا کسى که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت مى‏ترسد، و به رحمت پروردگارش امیدوار است.” (23)
24) فقط یک فرقه اهل نجاتند

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فِیهِ شُرَکاءُ مُتَشاکِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ

یعنی: خداوند مثالى زده است: مردى را که مملوک شرکائى است که در باره او پیوسته به مشاجره مشغولند، و مردى را که تنها تسلیم یک نفر است، آیا این دو یکسانند؟ حمد مخصوص خدا است ولى اکثر آنها نمى‏دانند. (زمر/29)

ابوخالد کابلی می گوید: امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه فوق فرمودند: اما آن کس که شریکان بر سر او به کشمکش پرداختند همان اولی (ابوبکر) بود که گروه های مختلف به حکومت او گرد آمدند و با این حال یکدیگر را لعن و نفرین می کردند و از همدیگر بیزاری می جستند. و اما آن مردی که تسلیم دیگری بود آن پیشوای بر حق نخستین و شیعیان او بودند.

سپس حضرت فرمودند: همانا یهود پس از حضرت موسی علیه السلام هفتاد و یک فرقه شدند که یک فرقه آنها در بهشت و هفتاد فرقه دیگر در دوزخ هستند. و نصاری پس از حضرت عیسی علیه السلام هفتاد و دو فرقه شدند که یک فرقه آنها در بهشت و هفتاد و یک فرقه دیگر در دوزخ هستند و این امت (مسلمانان) پس از پیامبرشان هفتاد و سه فرقه شدند که هفتاد و دفرقه در آتش و یک فرقه در بهشتند و از این هفتاد و سه فرقه, سیزده فرقه آنها دوستی و محبت ما را با خود دارند (ادعای دوستی می کنند) که دوازده فرقه آنها در دوزخ و یک فرقه در بهشت جای دارند. (24)

25) ارتداد بعد از رسول خدا صلی الله علیه و اله

الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُم‏

یعنی: کسانى که کافر شدند و مردم را از راه خدا بازداشتند اعمالشان را نابود مى‏کند. (محمد/1)

در تفسیر علی بن ابراهیم قمی رحمه الله آمده: این آیه درباره کسانی نازل شده که بعد از رسول خدا صلی الله علیه و اله مرتد شدند و حق اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و اله را غصب کردند و (مردم را) از امیرالمومنین علیه السلام و ولایت ائمه علیهم السلام باز داشتند. و اعمال آنان را ضایع و باطل نمودند. (25)

26) مفسدین فی الارض چه کسانی هستند ؟

فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ * أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى‏ أَبْصارَهُمْ

یعنی: اما اگر روى‏گردان شوید آیا جز این انتظار مى‏رود که در زمین فساد کنید و قطع رحم نمائید. آنها کسانى هستند که خداوند از رحمت خویش دورشان ساخته، گوشهایشان را کر و چشمهایشان را کور نموده است. (محمد/22 و 23)

ابو محمد علی بن یونس بیاضی در کتاب خود آورده: زمانی که این آیه شریفه نازل شد پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله خطاب به آن سه نفر (ابابکر و عمر و عثمان) فرمود این آیه در مورد شما نازل شده است.

27) باز هم ارتداد

إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى

یعنی: کسانی که بعد از روشن شدن حق به آن پشت کردند. (محمد/25)

عبدالرحمن بن کثیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت در مورد این آیه فرمودند: فلانی و فلانی و فلانی (ابابکر و عمر و عثمان) هستند که با ترک ولایت امیرالمومنین علیه السلام از ایمان روبرگرداندند. سپس گوید در مورد این آیه سوال نمودم:

ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِینَ کَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِیعُکُمْ فِی بَعْضِ الْأَمْرِ‏. یعنی: این (ارتداد) به سبب آن است که آنان به کسانى (چون مشرکان و کافران‏) که نازل شدن وحى را خوش نداشتند، گفتند: (ما) در بعضى از امور (که بر ضد مؤمنان است‏) از شما اطاعت خواهیم کرد (محمد/26)

حضرت فرمودند: به خدا قسم این آیه درباره آن دو نفر (ابابکر و عمر) و پیروانشان نازل شده است. (26)

28) ایمان چیست ؟ و کفر و فسوق و عصیان چیست ؟

وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیان‏

یعنی: ولى خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده، و آن را در دلهایتان زینت بخشیده، و (به عکس) کفر و فسق و گناه را منفور شما قرار داده است. (حجرات/7)

در تفسیر علی بن ابراهیم قمی از امام صادق علیه السلام در ذیل این آیه چنین آمده است: مقصود از ایمان, امیرالمومنین علیه السلام است که خداوند ایشان را در دلهای مومنین زینت بخشیده است. و مقصود از کفر و فسوق و عصیان که خداوند آنها را در دلهای مومنین منفور قرار داه است: فلانی و فلانی و فلانی (ابوبکر و عمر و عثمان) است. (27)

29) به کدام نعمت کفر می ورزید ؟

فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ

یعنی: پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید؟ (الرحمن 16)

در تفسیر علی بن ابراهیم رحمه الله آمده است که در این آیه مخاطب در ظاهر جن و انس هستند. و در باطن فلانی و فلانی (ابوبکر و عمر) هستند.

در کافى, بحارالانوار و اکثر تفاسیر روایی شیعی آمده است که معناى آیه فوق را از حضرت صادق علیه السّلام سؤال کردند. ایشان فرمودند خداوند خطاب مى‏کند بآن دو نفر (عمر و ابابکر) و می گوید به کدام یک از دو نعمت من که به بندگان عطا نمودم کافر شدید و تکذیب کردید به محمد صلّى اللّه علیه و آله یا به امیرالمومنین علیه السلام ؟! (28)

30) چهار خصوصیت “تبرّی”

لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُولئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ یُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُون‏

یعنی: هرگز مردمى را که ایمان به خدا و روز قیامت آورده‏اند چنین نخواهى یافت که دوستى با دشمنان خدا و رسول او کنند هر چند آن دشمنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشان آنها باشند. این مردم پایدارند که خدا بر دلهاشان (نور) ایمان نگاشته و به روح (قدسى) خود آنها را مؤید و منصور گردانیده و آنها را به بهشتى داخل کند که نهرها زیر درختانش جارى است و جاودان در آنجا متنعّمند، خدا از آنها خشنود و آنها هم از خدا خشنودند، اینان به حقیقت حزب الله هستند، الا (اى اهل ایمان) بدانید که حزب الله رستگاران عالمند. (مجادله/22)

در کتاب شریف بحار الانوار آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به مولا علی علیه السلام اشاره کردند و فرمودند: او ولی خداست پس او را دوست بدار و دشمن او دشمن خداست پس او را دشمن بدار. دوستدار و محب مولا علی علیه السلام را دوست بدار اگرچه که او قاتل پدرت یا فرزندت باشد. و دشمن او را دشمن بدار اگر چه پدرت یا فرزندت باشد. (29)

همچنین آیه فوق می تواند حاوی نکات زیر باشد:

الف) مومنی که دارای “تبرّی” است خداوند متعال در هنگامه فتنه و لغزش روزگار و در سکرات موت و جان دادن, ایمان را در قلب او ثابت و مستحکم ساخته و با دین و عقیده صحیح او را به سوی خود منتقل می سازد. (اولئک کتب فی قلوبهم الایمان)  و این بر خلاف مومنی است که فقط در جنبه تولّی و محبت اهل بیت علیهم السلام اعتقاد داشته و در تبری و بغض ضعیف الاعتقاد و فاقد ظهور عملی می باشد. و برای پرواز به سوی قله های معرفت و کمال از یک بال بهره می گیرد. فلذا با اولین وزش تندبادِ فتنه روزگار لغزیده و در معرض سقوط ورطه های ضلالت و گمراهی قرار می گیرد. چرا که به تعبیر قران کریم ایمان در قلوب مومنین بر دو قسم: ایمان مستقر و ایمان ثابت. و یا به تعبیر دیگر ایمان ودیعه ای و عاریه ای ((فمستقر و مستودع) (انعام/98)) و ایمان زمانی در قلب مومن استقرار و ثبات پیدا می کند که هر دو بال تبری و تولی برای عروج و پرواز انسان مومن مهیا گردد.

ب) مومنی که دارای تبری است مورد تایید خداوند سبحان به واسطه روح می باشد. (و ایّدهم بروحٍ منه) همان گونه که امام صادق علیه السلام خطاب به هشام بن حکم فرمودند: تا مادامی که تو با زبان خود ما را یاری دهی مورد تایید به واسطه روح القدس خواهی بود. و هشام بن حکم از کسانی بود که در برائت و تبری از دشمنان اهل بیت علیهم السلام و تبلیغ و ترویج در این راه در خدمت امام صادق علیه السلام سرآمد بود.

ج) مومنی که دارای تبری است وارد در بهشت رضوان خداوند و او را از خدایش راضی و خدایش نیز از او راضی است. (یُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ)

د) فقط آن دسته از مومنین در زمره حزب الله قرار دارند که در کنار تولی و محبت جنبه تبری و بغض در آنان نیز تقویت شده باشد. (لا تَجِدُ قَوْماً… أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُون

31) رو سیاهان در قیامت

فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِیئَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ قِیلَ هذَا الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُون‏

یعنی: هنگامى که آن وعده الهى را از نزدیک مى‏بینند صورت کافران زشت و سیاه مى‏گردد و به آنها گفته مى‏شود این همان چیزى است که تقاضاى آن را داشتید. (الملک/27)

از امام صادق علیه السلام روایت شده که حضرت در مورد این آیه فرمودند: هنگامی که روز قیامت فلانی و فلانی (ابابکر و عمر) مقام و منزلت امیرالمومنین علیه السلام را می بینند که خدای تبارک و تعالی لواء الحمد (پرچم حمد) را به دست پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله می دهد و همه ملائک مقرب خدا و پیامبران فرستاده شده از جانب خدا, شرفیاب محضرش می شوند. پس پیامبر آن پرچم را به دست امیرالمومنین علیه السلام می دهد و در این هنگام روی کسانی که کافر شدند گرفته می شود (رو سیاه می شوند) و گفته می شود این همان است که به آن ادعا می کردید و این مقام را یعنی مقام امیرالمومنین را برای خود می دانستید. (30)

32) اسقامت در ولایت

وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقا
یعنی: و اگر آنها (جن و انس) بر طریقه (ایمان) استقامت ورزند ما آنها را با آب فراوان سیراب مى‏کنیم. (جن/16)

امام باقر علیه السلام فرمودند: یعنی اگر بر ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام و اوصیاء از فرزندان او علیهم السلام استوار شوند و استقامت کنند و اطاعت آنها را در امر و نهیشان بپذیرند آب فراوانی به آنها بنوشانیم. یعنی ایمان را در دلشان جایگزین کنیم و مقصود از طریقه, ایمان به ولایت علی علیه السلام و جانشینان او علیهم السلام است. (31)

33) سجّین چیست ؟

کَلاَّ إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ لَفِی سِجِّین… الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ * وَ ما یُکَذِّبُ بِهِ إِلاَّ کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ * إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطِیرُ الْأَوَّلِین‏‏… ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِیمِ * ثُمَّ یُقالُ هذَا الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ * کَلاَّ إِنَّ کِتابَ الْأَبْرارِ لَفِی عِلِّیِّینَ * وَ ما أَدْراکَ ما عِلِّیُّون‏… عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ * إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ * وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ یَتَغامَزُون‏

یعنی: چنین نیست که آنها (درباره قیامت خیال مى‏کنند) مسلما نامه اعمال فاجران در سجین است‏… همانها که روز قیامت را انکار مى‏کنند. و تنها کسانى آن را انکار مى‏کنند که متجاوز و گنهکارند. همان کس که وقتى آیات ما بر او خوانده مى‏شود مى‏گوید: این افسانه‏هاى پیشینیان است!… سپس آنها مسلما وارد دوزخ مى‏شوند. بعد به آنها گفته مى‏شود این همان چیزى است که آن را تکذیب مى‏کردید! چنان نیست که آنها (در باره معاد) خیال مى‏کنند، بلکه نامه اعمال نیکان در” علیین” است. و تو چه مى‏دانى علیین چیست؟ …. همان چشمه‏اى که مقربان از آن مى‏نوشند.

بدکاران (در دنیا) پیوسته به مؤمنان مى‏خندیدند. و هنگامى که از کنار آنها (جمع مؤمنان) مى‏گذشتند آنها را با اشارات مورد سخریه قرار مى‏دادند. (مطففین/7 تا 30)

کلبی از امام صادق علیه السلام در مورد آیات فوق روایت می کند که حضرت فرمودند: “کلا ان الفجار لفی سجین, چنین نیست که آنها درباره قیامت خیال مى‏کنند مسلما نامه اعمال فاجران در سجین است” آنان فلانی و فلانی (ابابکر و عمر) هستند.

“ما ادراک ما سجین…الذین یکذبون بیوم الدین, و تو چه می دانی سجین چیست؟ تا آیه شریفه: همانها که روز قیامت را انکار می کنند.” فرمودند: منظور فلانی و فلانی هستند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله را تکذیب می کنند تا این آیه شریفه “انهم صالوا الجحیم, آنها مسلما وارد جهنم می شوند” فرمودند: منظور آن دو نفرند.

“ثم یقال هذا الذی کنتم به تکذبون, بعد به آنها گفته میشود که این همان چیزی است که آن را تکذیب می کردید” فرمودند: منظور آن دو و کسانی که از آن دو پیروی می کنند هستند.

“کلّا ان…عینا یشرب بها المقربون, چنان نیست که آنها درباره معاد خیال می کنند بلکه نامه اعمال نیکان در علیین است و تو چه می دانی علیین چیست؟ همان چشمه ای که مقربان از آن می نوشند” و آنها پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله امیرالمونین علیه السلام و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین و پیشوایان علیهم السلام هستند.

“ان الذین اجرموا..” کسانی که مجرم و گنه کارند یعنی فلانی و فلانی (ابابکر و عمر) و پیروانشان هستند.

“کانوا من الذین آمنوا یضحکون…, پیوسته به مومنان می خندیدند و هنگام عبور مومنان از کنار آنها ایشان را با اشارات مورد تمسخر قرار می دادند.” فرمودند به رسول خدا صلی الله علیه و اله می خندیدند و حضرت را مسخره می کردند. و تا پایان این سوره سخن در مورد ابابکر و عمر است! (32)

34) تلاش بی فائده نواصب

عامِلَةٌ ناصِبَةٌ * تَصْلى‏ ناراً حامِیَةً

یعنی: آنها که پیوسته عمل کرده و خسته شده‏اند (و نتیجه‏اى عائدشان نشده). و در آتش سوزان وارد مى‏گردند. (غاشیة/3 و 4)

حنّان از امام صادق علیه السلام روایت می کند که حضرت فرمود: فایده ندارد برای ناصبی (دشمن امیرالمومنین و اولاد معصومینش علیهم السلام) چه نماز بخواند یا زنا کند ! و این آیه هم درباره آنها نازل گشته که می فرماید: عاملة ناصبة * تصلی نارا حامیة. (الکافی 8/160)

همچنین رسول اکرم صلی الله علیه و اله فرمودند: یا علی! اگر بنده ای, خداوند را به اندازه عمر نوح عبادت کند و به اندازه کوه احد طلا در راه خدا انفاق کند, و عمرش هزار سال طولانی شود و با پای پیاده هزار حج به جای آورد و عاقبت مظلومانه بین صفا و مروه کشته شود, ولی ولایت تو را نداشته باشد. هرگز بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد و داخل در آن نخواهد گردید. (بحارالانوار 39/256)
35) منظور از خورشید و ماه و تاریکی و شب

وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها * وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها * وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها * وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها

یعنی: به خورشید و گسترش نور آن سوگند!  و به ماه در آن هنگام که بعد از آن در آید. و به روز هنگامى که صفحه زمین را روشن سازد. و قسم به شب آن هنگام که صفحه زمین را بپوشاند. (شمس/1 تا 4)

ابوبصیر گوید: از امام صادق علیه السلام پیرامون تفسیر آیات فوق سوال نمودم. حضرت فرمودند: مقصود از خورشید رسول خدا صلی الله علیه واله است که خدای عزوجل به وسیله او دین را برای مردم روشن می سازد. و مقصود از ماه امیرالمومنین علیه السلام است که از پی رسول خدا صلی الله علیه و اله آمد و آن حضرت, دانش را به طور کامل در او دمید (همانطور که ماه, نور خود را از خورشید کسب می کند) و مقصود از شب و تاریکی پیشوایان نا حق (ابوبکر و عمر و عثمان) هستند که از روی خود سری در برابر خاندان رسول خدا ص ایستادند. و خلافت را غصب کردند و بر مسندی نشستند که خاندان رسالت به آن سزاوار بودند. پرده تاریکی را با ستم و انحراف خود بر دین خدا پوشاندند و خداوند کار آنان را به این بیان حکایت کرده که فرمود: “سوگند به شب وقتی که زمین را فراگیرد.” و مقصود از روز امام (مهدی) از نسل فاطمه سلام الله علیها است که درباره دین رسول خدا از او پرسش شود و او آن را برای پرسش کننده روشن سازد و خدای عزوجل این جریانات را به این شکل بیان فرموده. (33)

36) “قل اعوذ برب الفلق” به چه معنی است ؟

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق‏

یعنی: پناه می برم به خدای فلق! (فلق/1)

علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود روایت کرده است: فلق چاه عمیقی است که اهل آتش از شدت حرارتش به خدا پناه می برند. و آن چاه از خدا می خواهد که حرارتش را از خود خارج سازد. پس خدای متعال به آن چاه اذن می دهد. پس وقتی آتش از آن خارج می شود. تمام جهنم را به آتش می کشاند و در این چاه صندوقی است که از آتش آن, اهل آن چاه به خدا پناه می برند و آن صندوق تابوتی است که در آن شش نفر از اولین و شش نفر از آخرین عذاب می شوند.

اما شش نفر از اولین: قابیل پسر حضرت آدم است که برادر خود را کشت. و نمرود آن کسی که حضرت ابراهیم را در آتش افکند. و فرعون که پادشاه زمان حضرت موسی بود. و سامری که گوساله ساخت. و آن کسی که مردم یهودی را به شرک بازگرداند. و آن که نصاری را مشرک نمود.

و اما شش نفر از آخرین: اولی و دومی و سومی و چهارمی (ابابکر و عمر و عثمان و معاویه) و رئیس خوارج (ذو الثدیة) و ابن ملجم-که خداوند همه آنها را لعنت کند- می باشند. (34)
اسناد:

(1) شواهد التنزیل 1/45

(2) تفسیر برهان 1/52 ح37

(3) انساب النواصب ص39

(4) انساب النواصب ص40

(5) انساب النواصب ص43

(6) انساب النواصب ص45

(7) تفسیر عیاشی 1/72 ح142, بحار الانوار 8/363 ح41, اصول کافی 1/374 رقم11

(8) تفسیر برهان 2/84

(9) تفسیر عیاشی 1/102 ح294, بحارالانوار 24/159 ح1

(10) اصول کافی 1/375 ح3, بحارالانوار 23/322 ح39

(11) فرحة الزهراء ص40 به نقل از اللوامع النورانیة

(12) اصول کافی 1/420 ح42

(13) الصراط المستقیم 3/40

(14) تفسیر عیاشی 1/387, بحارالانوار 30/222

(15) انساب النواصب ص9 به نقل از تفسیر جامع 3/432

(16) تفسیر عیاشی 2/258, بحارالانوار 24/330

(17) تفسیر عیاشی 2/267 ح62, بحارالانوار 36/180 ح173, تفسیر برهان 2/381

(18) بحارالانوار 17/86

(19) تفسیر علی بن ابراهیم قمی 2/113, بحار 30/149 ح5

(20) ارشاد القلوب 2/393

(21) بحارالانوار 30/277

(22) تفسیر برهان 3/341 ح4

(23) الکافی 8/204

(24) الکافی 8/224

(25) تفسیر علی بن ابراهیم قمی 2/300

(26) اصول کافی 1/420 رقم 43

(27) تفسیر قمی 2/319

(28) تفسیر نورالثقلین 5/190, تفسیر قمی 2/344, کافی 1/217, بحار الانوار 24/59

(29) بحار الانوار 65/80

(30) بحارالانوار 37/302 ح24

(31) انساب النواصب ص45

(32) تفسیر قمی 2/411

(33) الکافی 8/50

(34) تفسیر قمی 2/429, بحارالانوار 8/296 ح46

 اللهم العن الجبت و الطاغوت

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

شيعه پاسخ می دهد
1
شيعه بزرگان صحابه را ناسزا نمي گويند شيعه لعنت ميكند كسي را كه حق خدا و رسول را ضايع نموده است

شيعه بزرگان صحابه را ناسزا نمي گويند شيعه لعنت ميكند كسي را كه حق خدا و رسول را ضايع نموده است شيعه ناسزا گفتن به بزرگان اصحاب به خصوص خلفاي راشدين ابوبكر و عمر و عثمان -رضي الله عنهم- را عبادت مي ‌دانند و با اين كار به خدا تقرب …

شيعه پاسخ می دهد
3
بررسی ادله سب در روایات شیعه

بررسی ادله سب در روایات شیعه در اینجا به هیچ وجه قصد مقاله نویسی ندارم از همین رو فقط به ذکر ادله و بیان سند آنها اکتفا میکنم: 1- قال رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم: «اِذََا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَالبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا البَرَاََءَةَمِنْهُمْ وَ اَکْثِرُوا مِنْ …

شيعه پاسخ می دهد
تأملی بر چند شبهه پیرامون پیامبر اعظم (ص)

تأملی بر چند شبهه پیرامون پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) شبهه اول ( محمد امین ) شبهه دوم ( افسانه غرانیق ؛ تاکتیکی برای حفظ جان مهاجرین به حبشه ) شبهه سوم  ( جان سپردن پیامبر در دامان عایشه )   چکیده این نوشتار تلاشی است برای پاسخ‌گویی …