عایشه و ایه تیمم و حدیث ام زرع!!!

حديث نزول آيه تيمم به خاطر گم شدن گردنبند عايشه را اكثر ارباب صحاح (غير از ترمذى) متعرض شدند. راوى آن نيز همچون حديث افك، فقط عايشه مى‏باشد. او نمى‏گويد كه گردنبند در كدام سفر گم شد ولى سيوطى در شرح سنن نسائى -كه در پاورقى سنن آمده است- مى‏گويد كه آن سفر در غزوه بنى المصطلق بود. خلاصه همه روايتهاى

 


 

(1) ج 4 صحيح، ص 2139، آخر كتاب التوبة، باب 11، ح 59.(2) كسى كه آلت مردان نداشته باشد.

(3) در اينجا بد نيست جمله‏اى را كه ابو داود در ج 4 سنن ص 19، كتاب الطب، باب في الطيرة، ح 3922 از عمر نقل كرده بياوريم. او گفت: «حصير في البيت خير من امرأة لا تلد». يعنى حصيرى كه در منزل است بهتر است از زنى كه نازا باشد.

(62)


ضد و نقيض كه در صحاح آمده است (و ما به خواست خدا متعرض آنها خواهيم شد) اين است كه در آن غزوه گردنبند عايشه گم شد و چون در آنجا آب نبود بى وضو نماز خواندند و آيه تيمم نازل شد. ما -با توضيحى كه خواهد آمد- مطمئنيم كه اين داستان نيز ساختگى بوده و قابل قبول نيست.

اما آنچه كه در اين بررسى بايد بدان توجه نمود:

1 – محلى كه ادعا شده در آنجا آب يافت نشد به نقل احمد در مسند (صاحبان صحاح متعرض نام آن نشدند) «تربان» نام داشت(1). در معجم البلدان آمده است كه «تربان» جائى است كه در آنجا آب فراوان يافت مى‏شود.

2 – عايشه مى‏گويد كه من گردنبندم را در يكى از منازل فراموش كردم و لذا رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله عده‏اى را براى يافتن آن فرستاد…(2) و به همين مضمون – يعنى گم شدن گردنبند – روايات ديگرى نيز وارد شده است(3).

در همه اين روايتها آمده است كه رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله عده‏اى را براى يافتن آن فرستاد و آنان هنگام نماز چون آب نداشتند بى وضو نماز خواندند و چون خدمت رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله رسيدند و جريان را به عرض رساندند آيه تيمم نازل شد و حضرتش به آنان كيفيت آن را تعليم داد.

3 – در يك سلسله روايات ديگر نقل مى‏كند كه گردنبندم پاره شد و رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله براى يافتن آن توقف كرد و مردم نيز ايستادند و شكايت نزد ابوبكر بردند كه عايشه ما را در جائى كه آب نيست متوقف كرد. ابوبكر به من پرخاش كرد. با دست به تهيگاهم مى‏زد و چون رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله سرش را بر ران پايم گذاشته و خوابيده بود. نمى‏توانستم تكانى بخوردم تا آنكه صبح شد و اينجا بود كه آيه تيمم نازل شد و چون شترى را كه من بر آن بودم حركت داديم گردنبند را زير آن يافتيم(4).

4 – در يك روايت نيز آمده است كه وقتى گردنبند عايشه گم شد رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مردى را براى يافتن آن فرستاد و


(1) ج 10 مسند، ص 141، ح 26401.(2) سنن نسائى، ج 1، ص 202، كتاب الطهارة، باب 205، ح 321.

 

«عن عايشة قالت: بعث رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم اسيد بن حضير وناسا يطلبون قلادة كانت لعايشة نسيتها في منزل نزلته…».

(3) الف – صحيح بخارى، ج 5، ص 37، باب فضل عايشه، از ابواب فضائل اصحاب النبى صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم ، و ج 6، ص 57، تفسير سوره نساء، و ج 7، ص 29، كتاب النكاح، باب استعارة الثياب للعروس و غيرها، و ص 204، كتاب اللباس، باب استعارة القلائد.ب – صحيح مسلم، ج 1، ص 279، كتاب الحيض، باب التيمم، ح 109.

ج – سنن ابن ماجة، ج 1، ص 187، كتاب الطهارة وسننها، ابواب التيمم (باب 90)، ح 568.

د – سنن أبي داود، ج 1، ص 86، كتاب الطهارة، باب التيمم، ح 317. در اينجا متن اولين روايت صحيح بخارى را مى‏آوريم:

 

«عن عايشة أنها استعارت من اسماء قلادة فهلكت فارسل رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم ناسا من اصحابه في طلبها فأدركتهم الصلاة فصلوا بغير وضوء فلما أتوا النبى صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم شكوا ذلك اليه فنزلت آية التيمم».

(4) الف – صحيح بخارى، ج 1، ص 91، ابتداى باب التيمم؛ و ج 5، ص 9، فضائل اصحاب النبى صلّى اللّه عليه وسلّم، باب بعد از باب قول النبى صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم : لو كنت متخذا…؛ و ج 6، ص 64، كتاب التفسير، تفسير سوره مائدة.ب – صحيح مسلم، ج 1، ص 279، كتاب الحيض، باب التيمم، ح 108.

ج – سنن نسائى، ج 1، ص 194، كتاب الطهارة، باب بدء التيمم (باب 194)، ح 309.

در اين پاورقى نيز اوّلين حديث صحيح بخارى را نقل مى‏كنيم:

 

«عن عايشة قالت: خرجنا مع رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم في بعض أسفاره حتى إذا كنا بالبيداء أو بذات الجيش انقطع عقد لى فأقام رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم على التماسه وأقام الناس معه وليسوا على ماء فأتى الناس إلى أبي بكر فقالوا ألا ترى ما صنعت عايشة؟ أقامت برسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم والناس، وليسوا على ماء وليس معهم ماء فجاء ابوبكر ورسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم واضع رأسه على فخذى قد نام. فقال حبست رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم والناس، وليسوا على ماء وليس معهم ماء فقالت عايشة: فعاتبنى ابوبكر وقال ما شاء اللّه أن يقول وجعل يطعننى بيده في خاصرتى فلا يمنعنى من التحرك إلاّ مكان رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم على فخذى فقام رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم حين أصبح على غير ماء فأنزل اللّه آية التيمم فتيمموا فقال أسيد بن الحضير: ما هى باوّل بركتكم يا آل أبي بكر قالت: فبعثنا البعير الذى كنت عليه فأصبنا العقد تحته».

(63)


او نيز آن را يافت و چون وقت نماز رسيد و اصحاب آب نداشتند بى وضو نماز خواندند و آيه تيمم نازل شد(1).

شايد لازم به بررسى ما نباشد تا بخواهيم بگوئيم كه چگونه يك حادثه به چند صورت نقل شده كه نمى‏توان آنها را جمع نمود. اگر رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مردى را به طلب گردنبند فرستاد و او آن را يافت، ديگر معنى ندارد كه بگوئيم گردنبند در زير شتر پيدا شده و اگر فرستادن يك نفر براى يافتن آن كافى بود لازم نبود گروهى را بفرستد. اگر تيمم به خاطر بى وضو نماز خواندن گروه اعزامى نازل شد آيا همراهان پيامبر نيز بى وضو نماز خواندند؟

اگر گردنبند پاره شد، زير شتر پيدا شدن وجهى ندارد چون به هر حال دانه‏هاى آن پراكنده مى‏شود و شتر نيز اندكى راه مى‏رود و در اين صورت معنى ندارد كه به جاى آنكه عايشه خود براى يافتن آن تلاش كند بنشيند و رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نيز سرش را بر ران پاى او قرار دهد و بخوابد و اصحاب نيز به جستجوى گردنبندى بروند كه زير شتر عايشه مخفى شده و ابوبكر نيز ملاحظه خواب پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را نكرده و همه جاى عايشه را رها كرده و به تهيگاه او ضربه بزند! و آن حضرت نيز تا صبح بخوابد و… .

حال لازم است به بررسى مسائل جانبى اين واقعه بپردازيم:

1 – در قضيه افك گذشت كه يكى از كسانى كه در غزوه بنى المصطلق حاضر بود عمر بود. بنابراين بايد ياد گرفته باشد كه هرگاه آب نبود تيمم بايد كرد. پس چرا وقتى در زمان خلافتش از او همين مسأله را پرسيدند جواب داد كه اگر آب نبود نماز نخوان؟

2 – جريانى را كه عمار براى عمر تعريف كرد و گفت من و تو در جائى بوديم و به آب نياز داشتيم و تو نماز نخواندى و من در خاك غلتيدم… الخ بايد گفت: اين واقعه بعد از نزول آيه تيمم بود و ممكن است كه عمار در غزوه بنى المصطلق حاضر نبود و چيزى از تيمم به گوشش خورده بود. چرا عمر كه كيفيت آن را مى‏دانست نماز نخواند؟ و اگر آن واقعه قبل از غزوه مذكور بوده باشد بايد گفت كه آيه تيمم قبل از آن نازل شده بود.

سؤال ديگرى كه به ذهن مى‏رسد اين است كه آيا تا سال ششم هجرى يعنى سالى كه غزوه فوق در آن واقع شد كسى نياز به تيمم نداشت؟

در آخر اين قسمت همان ابهامى كه در داستان افك گذشت مطرح مى‏شود و آن اينكه چگونه ممكن است حادثه‏اى به اين مهمى -يعنى نزول آيه تيمم با آن مقدمات- واقع شده ولى تنها راوى آن عايشه باشد؟

نتيجه آنكه اين روايات با توجه به اختلاف فاحشى كه در آنها است نمى‏تواند صحيح باشد. البته از غير صحاح و راوياتى غير از عايشه شأن نزول آيه تيمم به غير از آنچه كه عايشه گفته است استفاده مى‏شود. طالبين مى‏توانند به تفسير «الدر المنثور» تأليف سيوطى و نيز تفسير طبرى و طبقات ابن سعد و كنزالعمال و… رجوع فرمايند.

بخارى در كتاب النكاح صحيح خود و مسلم در كتاب فضائل الصحابة بعد از باب فضائل عايشه (كه چون اين

 


 

(1) صحيح بخارى، ج 1، ص 92، ابتداى باب التيمم، باب إذا لم يجد ماء ولا ترابا. 

«عن عايشة أنها استعارت من اسماء قلادة فهلكت فبعت رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم رجلا فوجدها فأدركتهم الصلاة وليس معهم ماء فصلوا فشكوا ذلك إلى رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم فأنزل اللّه آية التيمم…».

(64)


حديث ربطى به فضيلت كسى ندارد لابد به عنوان تتمه فضائل عايشه آورده است!) حديثى طولانى نقل كرده‏اند كه مملو از كلمات غير مأنوس بوده و در آن از قول عايشه آمده است كه يازده زن با هم تعهد كردند كه درباره شوهرانشان هر چه هست بگويند و لذا هر يك از آنان در تعريف و يا بدگوئى آنها مطالبى گفتند كه در شرح و معناى بعض از لغات آن بين ادباى مشهور اهل سنت اختلاف است.

تا آنكه نفر يازدهم مى‏گويد: همسرم ابو زرع است (بايد مى‏گفت: همسرم ابو زرع بود!) و بعد از وصف او از ام أبي زرع (يعنى مادر شوهر) و ابن أبي زرع (پسر شوهر) و بنت أبي زرع (دختر شوهر) و جارية أبي زرع با همان كلمات نامأنوس سخن گفته و در آخر مى‏گويد كه روزى ابو زرع بيرون رفت زنى را ديد كه دو پسر داشت و پس از نقل بعض محاسن آن زن مى‏گويد كه ابو زرع مرا طلاق داد و با آن زن ازدواج كرد و من بعد از او با مرد ديگرى ازدواج كردم. آنگاه بعض صفات همسر جديدش را مى‏گويد. عايشه پس از نقل اين داستان مى‏گويد كه رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به من گفت: «كنت لك كأبى زرع لام زرع». يعنى من براى تو مثل ابو زرع براى ام زرع مى‏باشم(1).

ما كه نفهميديم هدف از نقل اين روايت چه بوده است! يازده زن دور هم نشسته و غيبت شوهرانشان را نموده و اسرارشان را برملا كردند -آن هم با كلماتى نامأنوس- و آيا عايشه در آن جمع حاضر بود؟ اگر بود چرا نهى از منكر نكرد و اگر نبود از كجا آن را دانست؟ و آيا داستان مذكور را براى رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله شرح داد كه حضرت آن جمله را فرمود؟ و چرا پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به عايشه اعتراض نكرد كه چرا گوش به غيبت دادى؟ نفر يازدهم چرا از شوهر قبلى خود مطالبى گفت و چرا از مادر و پسر و دختر و كنيزش تعريف كرد؟ آيا رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله كه آن جمله را به عايشه فرمود، منظورش آن بود كه من هم مثل ابو زرع كه ام زرع را طلاق داد تو را طلاق مى‏دهم؟ و اگر محبتهاى ظاهرى مراد آن حضرت بود (از قبيل تأمين غذا و لباس و امثال آن) كه قطعا او عدالت را بين همسرانش رعايت كرده و فرقى بين آنها نمى‏گذاشت آرى فرق عايشه با ساير همسران پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله اين بود كه او حضرتش رامى‏آزرد (و بعد از او حفصة) و ساير زنها يا او را آزار نمى‏دادند و يا اگر موردى بود به تحريك عايشه انجام مى‏شد (چنانچه گذشت).

آيا بهتر نيست كه اينگونه روايات از صحيحين زدوده شود تا مثل علامه بزرگوار امينى رحمه‏الله نگويند كه صحيحين پر است از «سفاسف»(2). در خاتمه از خداوند بزرگ مى‏خواهم كه ما را با حقايق اسلام آشنا فرموده و از تعصبات -كه مانع درك حقيقت است- به دور بدارد. بمنّه وكرمه.

 

 

(1) الف – صحيح بخارى، ج 7، ص 36 – 34، باب حسن المعاشرة مع الاهل.

ب – صحيح مسلم، ج 4، ص 1901 – 1896، كتاب فضائل الصحابة، باب 14، ح 92.

(2) به هر چيز پست و بى ارزش «سفساف» گفته مى‏شود و جمع آن «سفاسف» است.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

شيعه پاسخ می دهد
1
شيعه بزرگان صحابه را ناسزا نمي گويند شيعه لعنت ميكند كسي را كه حق خدا و رسول را ضايع نموده است

شيعه بزرگان صحابه را ناسزا نمي گويند شيعه لعنت ميكند كسي را كه حق خدا و رسول را ضايع نموده است شيعه ناسزا گفتن به بزرگان اصحاب به خصوص خلفاي راشدين ابوبكر و عمر و عثمان -رضي الله عنهم- را عبادت مي ‌دانند و با اين كار به خدا تقرب …

شيعه پاسخ می دهد
3
بررسی ادله سب در روایات شیعه

بررسی ادله سب در روایات شیعه در اینجا به هیچ وجه قصد مقاله نویسی ندارم از همین رو فقط به ذکر ادله و بیان سند آنها اکتفا میکنم: 1- قال رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم: «اِذََا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَالبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا البَرَاََءَةَمِنْهُمْ وَ اَکْثِرُوا مِنْ …

شيعه پاسخ می دهد
آیات تبری به ترتیب سوره ها و آیات قرآن کریم

آیات تبری به ترتیب سوره ها و آیات قرآن کریم قبل از ورود به بحث توجه شما را به روایتی زیبا جلب می نماییم: اصبغ بن نباته از امیرالمومنین علیه السلام نقل میکند که حضرت فرمودند: قرآن در چهار بخش نازل شده است, یک چهارم در رابطه با ماست, یک …