هتک حرمت خانه وحی توسط عمر ملعون به استناد بیش از ده کتاب اهل سنت و علمای انها…!!!

تصمیم عمر بر هتک حرمت از معتبرترین کتب مخالفین

تصميم عمر بر هتك حرمت خانه وحي در بسیاری از کتب اهل سنت آمده است. ما در اینجا برخی از این مصادر سنی را نقل می کنیم:


ابن ابی شیبه و کتاب “المصنف

ابوبکر بن ابی‏شیبه (159- 235) مولف کتاب المصنف، به سند صحیح چنین نقل می‏کند:

هنگامی که مردم با ابی‏بکر بیعت کردند، علی و زبیر در خانه فاطمه با او به گفتگو و رایزنی می‏پرداختند. زمانی که این مطلب به گوش عمر بن خطاب رسید ، به خانه فاطمه آمد و گفت: ای دختر رسول خدا! به خدا قسم محبوبترین فرد نزد ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود شما، ولی به خدا سوگند این محبت، مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شدند دستور دهم خانه را بر سر آنها به آتش بکشند.

این جمله را گفت و بیرون رفت. وقتی علی و زبیر به خانه بازگشتند دخت گرامی علیهاالسلام به علی علیه‏السلام و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر تجمع شما در این خانه تکرار شود خانه را بر سر شماها خواهد سوزاند. به خدا سوگند! او آنچه را که قسم خورده انجام می‏دهد. (1)

یادآور شدیم که گزارش فوق در کتاب المصنف با سندی صحیح نقل شده است، اینک به بررسی سند حدیث از دیدگاه رجالیان اهل سنت می‏پردازیم تا میزان اعتبار تاریخی آن معلوم گردد:

در اعتبار شخص مولف (یعنی ابن ابی‏شیبه) همین بس که ذهبی، دانشمند رجالی اهل سنت (متوفای 748) درباره‏ی او می‏گوید: عبدالله بن محمد بن ابی‏شیبه، حافظ بزرگ و حجت است. احمد بن حنبل و بخاری و ابوالقاسم بغوی از او نقل روایت کرده و گروهی او را توثیق کرده‏اند… ابن شیبه از کسانی است که از پل عبور کرده و در منتهای وثاقت است. (2)


بلاذری و کتاب “انساب الاشراف

احمد بن یحیی جابر بغدادی بلاذری (متوفای 270) نویسنده معروف و صاحب تاریخ بزرگ، رویداد تاریخی فوق را در کتاب انساب الاشراف به گونه‏ی زیر نقل می‏کند:

ابوبکر به دنبال علی علیه‏السلام فرستاد تا بیعت کند، ولی علی علیه السلام از بیعت با او امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتشزا) حرکت کرد و با فاطمه در مقابل در خانه رو به رو شد. فاطمه گفت: ای فرزند خطاب! آیا در صدد سوزاندن خانه من هستی؟ عمر گفت! بلی، این کار کمک به چیزی است که پدرت برای آن مبعوث شده است!. (3)

درباره‏ ی اعتبار بلاذری از دیدگاه اهل سنت همین بس که ذهبی در کتاب تذکره الحافظ وی را با القاب: حافظ، اخباری و علامه می‏ستاید (4) و در کتاب سیر اعلام النبلاء او را چنین توصیف می‏کند: علامه، اذیب، نویسنده. . (5)

ابن کثیر در کتاب البدایه و النهایه از ابن عساکر نقل می‏کند که: بلا ذری، نویسنده و دارای کتابهای خوبی است (6) بنابراین نباید درباره‏ی بلا ذری شک و تردید کرد.

تا اینجا بررسی سند به پایان رسید. این دو سند صحیح تاریخی، به وضوح حاکی از آن است که بعد از درگذشت پیامبر گروهی که در راس آنان شیخین قرار داشته‏اند تصمیم به هتک حرمت خانه‏ی زهرا علیهاالسلام گرفته‏اند، اما این که افراد مزبور، به نیت خود جامه‏ی عمل نیز پوشانیده‏اند یا نه؟ این مطلب را باید از بررسی مدارک بخش آینده به دست آورد.


ابن قتیبه و کتاب “الامامه و السیاسه

مورخ شهیر عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری (212- 276) از پیشوایان ادب و از نویسندگان پر کار حوزه تاریخ و ادب اسلامی است، مولف کتاب تاویل مختلف الحدیث و ادب الکاتب و غیره. (الاعلام 4/ 137) وی در کتاب الامامه و السیاسه چنین می‏نویسد:

ابوبکر از کسانی که از بیعت با او سر برتافته و در خانه علی گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد. او به در خانه علی آمد وآنان را صدا زد که بیرون بیایند ولی آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند. در این موقع، عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایی که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید والا خانه را بر سرتان آتش می‏زنم. مردی به عمر گفت: ای اباحفص (کنیه‏ی عمر) در این خانه فاطمه دخت پیامبر است، او گفت: باشد!. (7)

ابن قتیبه دنبال داستان را سوزناکتر و دردناکتر نوشته است:

عمر همراه گروهی به در خانه فاطمه آمدند در خانه را زدند، هنگامی که فاطمه صدای آنها را شنید، با صدای بلند گفت: ای رسول خدا! پس از تو چه مصیبت‏هایی به ما از فرزند خطاب و ابی‏قحافه رسید؟! وقتی مردم که همراه عمر بودند صدای زهرا را شنیدند گریه‏کنان برگشتند، ولی عمر با گروهی باقی ماند و علی را از خانه بیرون کشیدند و نزد ابی‏بکر بردند و به او گفتند، بیعت کن. علی گفت: اگر بیعت نکنم چه می‏شود؟، گفتند: به خدایی که جز او خدایی نیست گردنت را می‏زنیم!! (8)


طبری و تاریخ او

محمد بن جریر طبری (متوفای 310)، فقیه و تاریخ نگار برجسته اهل سنت در تاریخ خود، رویداد فجیع هتک حرمت به خانه‏ی ویح را چنین بیان می‏کند:

عمر بن خطاب به در خانه‏ی علی آمد، در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وی رو به آنان کرد و گفت: به خدا سوگند! خانه را به آتش می‏کشم مگر این که برای بیعت بیرون بیایید. زبیر از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیری بر دست داشت، ناگهان پای او لغزید و شمشیر از دست او بر زمین افتاد. در این موقع دیگران بر او هجوم آورده و شمشیر را از دست او گرفتند.

این صحنه‏ی تاریخی، حاکی از آن است که اخذ بیعت برای خلیفه‏ی اول، با تهدید و ارعاب صورت گرفته و آزادی و انتخابی در کار نبوده است حال، آیا این نوع بیعت ارزشی دارد یا نه؟ خواننده باید در آن داوری نماید.

به لحاظ معیارهای مقبول علم رجال اهل سنت، در امانت و صداقت و وثاقت طبری سخنی نیست. ذهبی درباره‏ی او می‏گوید:

پیشوای بزرگ، مفسر قرآن، ابوجعفر نویسنده کتابهای درخشان، ثقه و مورد اعتماد و راستگو. (9)


ابن عبد ربه و کتاب “العقد الفرید

شهاب الدین احمد معروف به ابن عبد ربه اندلسی مولف کتاب العقد الفرید  (متوفای 463 ه) در کتاب مزبور بحثی مشروح درباره‏ی تاریخ سقیفه انجام داده و با اشاره به کسانی که از بیعت ابی‏بکر تخلف جسته‏اند چنین می‏نویسد:

علی و عباس و زبیر در خانه‏ی فاطمه نشسته بودند تا این که ابوبکر، عمر بن خطاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بیرون کند و به او گفت: اگر بیرون نیامدند با آنان نبرد کن. عمر بن خطاب با مقداری آتش به سوی خانه‏ی فاطمه رهسپار شد تا خانه را به آتش بکشد. در این هنگام فاطمه با او روبه‏رو شد و گفت: ای فرزند خطاب! آمده‏ای خانه‏ی ما را بسوزانی؟! او در پاسخ گفت: بلی، مگر این که شما نیز آن کنید که امت کردند (با ابوبکر بیعت کنید). (10)


ابن عبدالبر و کتاب “الاستیعاب

یوسف بن عبداللَّه معروف به ابن عبدالبرّ (368- 463) مولف کتاب الاستیعاب، از بزرگان علم حدیث، فقیه، مورخ و آگاه از انساب است. او در الاستیعاب، بخش مربوط به شرح حال ابوبکر، تحت عنوان عبداللَّه بن ابی‏قحافه حادثه‏ی یورش به خانه زهرا را چنین نقل می‏کند:

علی و زبیر هنگامی که با ابوبکر بیعت می‏شد، به خانه فاطمه رفت و آمد کرده و با او در این زمینه به مشورت می‏پرداختند. چون خبر رفت و آمد آنان به گوش عمر رسید، نزد فاطمه آمد و گفت: ای دختر رسول خدا! کسی محبوبتر از پدر تو برای ما نیست، همچنان که پس از رسول خدا، تو از دیگران نزد ما محبوبتری. به من خبر رسیده که آنان به خانه شما وارد می‏شوند. اگر بار دیگر چنین خبری به من برسد، چنین و چنان خواهم کرد! سپس خانه را ترک گفت و پس از رفتن او علی و زبیر وارد خانه شدند، فاطمه به آنان گفت: عمر نزد من آمد و قسم خورد که اگر این کار تکرار شود چنین می‏کنم. به خدا سوگند او به قسم خود عمل می‏کند. (11)


ابی الفداء و کتاب “المختصر فی اخبار البشر

اسماعیل بن علی معروف به ابی‏الفداء (متوفای 732) در کتاب معروف خود به نام المخصتر فی اخبار البشر، گزارشی نزدیک به آنچه ابن عبد ربه در عقد الفرید آورده است. که ما برای اختصار دیگر آن را تکرار نمی کنیم.  (12)

در اعتبار کلامی ابی‏الفدا همین بس که ذهبی می‏گوید: او دوستدار فضیلت و اهل آن بود و برای او محاسن زیادی هست. (الدرر الکامنه، نگارش ابن حجر 1/372)


نویری و کتاب “نهایه الارب فی فنون الادب

احمد بن عبدالوهاب قرشی معروف به نویری (677- 733) شاعر و ادیب معروف مصری مولف کتاب نهایه الارب فی فنون الادب است که زرکلی در الاعلام ج۱ ص۱۶۵ آن را ستوده و از قول فازیلیف می‏گوید:

حقایقی در این کتاب از مورخان دیرینه نقل شده است که کتابهای آنان به دست ما نرسیده است، مانند ابن الرقیق، ابن رشیق و ابن شداد. نویری در کتاب یاد شده، رویداد خانه‏ی زهرا علیهاالسلام را همانند ابن عبدالبر نقل کرده. که ما برای خلاصه آن را تکرار نمی کنیم.(13)


سیوطی و کتاب “مسند فاطمه

جلال الدین سیوطی (متوفای سال 911)، دانشمند ذوفنون و سخت کوش قرن نهم، در کتاب مسند فاطمه رویداد خانه دخت گرامی پیامبر را از مصنف ابن ابی شیبه نقل کرده است. و گفتار ابن ابی شیبه را قبلا بیان کردیم.


متقی هندی و کتاب “کنزالعمال

علی بن حسام الدین معروف بن متّقی هندی (متوفای 975) در کتاب ارزشمند خود  کنز العمال رویداد خانه فاطمه را به نحوی که ابن ابی‏شیبه در المصنَّف نوشته نقل کرده است، بنابراین، نیازی به نقل عبارت نیست. (14)


دهلوی و کتاب “ازاله الخفاء

ولی اللَّه بن مولوی عبدالرحیم دهلوی هندی حنفی (1114- 1176) در کتاب ازالة الخفاء (که به زبان فارسی نوشته) درباره‏ی حوادث ایام سقیفه چنین می‏نویسد:

در همین ایام مشکلی دیگر که فوق جمیع مشکلات توان شمرد پیش آمد و آن این بود که: زبیر و جمعی از بنی هاشم در خانه حضرت فاطمه رضی الله تعالی عنها جمع شده، در باب نقض خلافت، مشورتها به کار می‏بردند و حضرت شیخین آن را به تدبیری که بایستی بر هم زدند.(15)

سپس نصّ تاریخ را که زید بن اسلم از پدرش نقل کرده و ما قبلا آن را از مصنَّف ابن أبی‏شبیه نقل کردیم، یادآور می‏شود.


محمد حافظ ابراهیم و قصیده عمریه

محمد حافظ ابراهیم (1287- 1351) شاعر مصری که به شاعر نیل شهرت دارد، دیوانی دارد که در ده جلد چاپ شده است. او در قصیده خود تحت عنوان عمر و علی، یکی از افتخارات عمر را این دانسته است که در خانه‏ی علی آمد و گفت: اگر بیرون نیایید و با ابی‏بکر بیعت نکنید خانه را به آتش می‏کشم و لو دختر پیامبر در آنجا باشد!

جالب آن است که محمد حافظ ابراهیم، قصیده‏ی خویش را در یک جلسه‏ی بزرگ قرائت کرد و حضار نه تنها بر او خرده نگرفتند بلکه مدال افتخار نیز به او دادند.

سه بیت این قصیده، مورد نظر و استشهاد ماست:

و قَولةٍ لعَلیٍّ قالَها عُمَرُ
أکرِم بسامِعِها أعظِمْ بمُلقیها

حرقتُ دارَک لا أبقِی علیک بها
إن لم تُبایع و بنتُ المصطفی فیها

ما کان غیرُ أبی‏حَفْصٍ یَفُوُه بها
أمامَ فارِسِ عدنانٍ و حامِیها .

و گفتاری که عمر آن را به علی علیه‏السلام گفت به چه شنونده‏ی بزرگواری و چه گوینده‏ی مهمّی؟!.
به او گفت: اگر بیعت نکنی، خانه‏ات را به آتش می‏کشم و احدی را در آن باقی نمی‏گذارم هر چند دختر پیامبر مصطفی در آن باشد.
جز ابوحفص (عمر) کسی جرأت گفتن چنین سخنی را در برابر شهسوار عدنان و مدافع وی نداشت. (16)


عمر رضا کحاله و کتاب “اعلام النساء

عمر رضا کحّاله، محقق معاصر و مؤلف کتاب ارزشمند أعلام النساء، در شرح زندگی دخت گرامی پیامبر می‏نویسد:

 …فقیل له: یا أباحفص إنّ فیها فاطمة، فقال: و إن…

دخت پیامبر در آستانه‏ی خانه ایستاد و گفت: من گروهی بدتر از شما نمی‏شناسم، جنازه رسول خدا را بر زمین گذارده‏اید و کار ریاست را بین خود تقسیم کرده‏اید، بی آن که با ما مشورت کنید و حق ما را به ما برگردانید. (17)

اسناد:

۱-مصنف ابن ابی‏شیبه 8/ 572

۲-میزان الاعتدال 2/ 490، شماره 4549

۳-انساب الأشراف 1/586 ط دار معارف، قاهره

۴-تذکره الحفاظ 3- 092، شماره 860.

۵-سیر اعلام النبلاء 13/ 162، شماره 96.

۶-البدایه والنهایه 11/ 65، حوادث سال279

۷-الامامه و السیاسه، ص 12، چاپ المکتبه التجاریه الکبری، مصر.

۸-الامامه والسیاسه، ص 13، چاپ المکتبه التجاریه الکبری، مصر. مسلما این بخش از تاریخ ، برای علاقمندان به شیخین بسیار سنگین و ناگوار بوده است، لذا برخی درصدد برآمدند که در نسبت کتاب الإمامه والسیاسه به ابن‏قتیبه تردید کنند، حال آن که ابن ابی‏الحدید، استاد فن تاریخ، این کتاب به سرنوشت تحریف دچار شده و تحریفگران بخشی از مطالب آن را به هنگام چاپ، حذف کرده‏اند. غافل از آنکه مطالب مزبور در شرح نهج البلاغه‏ی ابن ابی‏الحدید موجود است. زر کلی در اعلام، کتاب الامامه والسیاسه را از آثار ابن قتبه می‏داند و سپس می‏افزاید: برخی از علما در انتساب این کتاب به ابن قتیبه تأمل دارند. یعنی شک و تردید را به دیگران نسبت می‏دهد نه به خویش، همچنان که الیاس سرکیس (معجم المطبوعات العربیه 1/ 212) این کتاب را از آثار ابن قتیبه می‏داند.

۹-میزان الاعتدال 3/ 498، شماره 7306

۱۰-عقد الفرید 4/ 260، چاپ مکتبه هلال.

۱۱-استیعاب 3/ 975، تحقیق علی محمد بجاوی ، چاپ قاهره.

۱۲-المختصر فی اخبار البشر 1/ 156، ط دار المعرفه، بیروت.

۱۳-نهایه الارب فی فنون الأدب 19/ 40، نگارش نویری، چاپ قاهره، 1395 ه.

۱۴-کنزالعمّال 5/651، شماره 14138، ط مؤسسه الرساله، بیروت.

۱۵-ازالة الخفاء 2/ 29، ناشر اکیدمی، ط لاهور.

۱۶-دیوان محمد حافظ ابراهیم 1/ 82.

۱۷-اعلام النساء 4/114

salaam beh shieyan aziz beh khosos beh shieh haye faal dar site….. aya ejazeh daram az gofteh hatoon copy gerefteh tu facebook share konam??? ageh pasokh bedid mamanun misham

حدود یک قرن منع حدیث بود و تمامی احادیث مکتوب سوزانده شد.
وآنهمدر هنگامی که قرآن ها برای تهیه بهترین نسخه جمع آوری شدند، قرآنی که امیرالمؤمنین”علیه السلام” به امر پیامبر جمع آوری کرده بودند را نپذیرفتند.خدايا اين سنيهاي غافل رابيداركن تا اينقدر

در خواب نباشندمن حقيقتا از طرف خودم وكليه خانواده ام دست همه عزيزان كه در اين سايت واقعا زحمت ميكشند را مي بوسم %

علي حبه جنه قسيم النار والجنه

4 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

شيعه پاسخ می دهد
1
شيعه بزرگان صحابه را ناسزا نمي گويند شيعه لعنت ميكند كسي را كه حق خدا و رسول را ضايع نموده است

شيعه بزرگان صحابه را ناسزا نمي گويند شيعه لعنت ميكند كسي را كه حق خدا و رسول را ضايع نموده است شيعه ناسزا گفتن به بزرگان اصحاب به خصوص خلفاي راشدين ابوبكر و عمر و عثمان -رضي الله عنهم- را عبادت مي ‌دانند و با اين كار به خدا تقرب …

شيعه پاسخ می دهد
3
بررسی ادله سب در روایات شیعه

بررسی ادله سب در روایات شیعه در اینجا به هیچ وجه قصد مقاله نویسی ندارم از همین رو فقط به ذکر ادله و بیان سند آنها اکتفا میکنم: 1- قال رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم: «اِذََا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَالبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا البَرَاََءَةَمِنْهُمْ وَ اَکْثِرُوا مِنْ …

شيعه پاسخ می دهد
آیات تبری به ترتیب سوره ها و آیات قرآن کریم

آیات تبری به ترتیب سوره ها و آیات قرآن کریم قبل از ورود به بحث توجه شما را به روایتی زیبا جلب می نماییم: اصبغ بن نباته از امیرالمومنین علیه السلام نقل میکند که حضرت فرمودند: قرآن در چهار بخش نازل شده است, یک چهارم در رابطه با ماست, یک …