عایشه و لعن!!!!!!

قسمت بيست و يكم – عايشه و لعن  

در نوشتار ديگرمان «پيامبر در صحاح» اين نكته را ياد آورى كرديم كه بر خلاف آنچه كه در صحاح اهل سنت آمده، رسول گرامى اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله اهل فحش و لعن نبود. بگذريم از مواردى خاص كه نه تنها پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بلكه خداى مهربان نيز كسانى را لعنت كرده و يا مثل ابو لهب كه سوره‏اى در بدگوئى از او نازل فرموده است. توجه داشته باشيم كه لعنت معناى آن اين است كه از خدا مى‏خواهيم شخص يا اشخاص مورد نظر را از رحمتش دور كند؛ چنانچه بعض از پيامبران نيز عده‏اى را لعن كرده‏اند ولى ناسزاگوئى كارى ناشايسته بوده و كسى حق ندارد ديگرى را دشنام دهد. خداى مهربان حتى از دشنام دادن به مشركان نيز نهى فرموده است(1). (بگذريم ازاينكه آن هنگام كه معاويه قدرت را به دست گرفت دستور به ناسزاگوئى أمير المؤمنين عليه‏السلام را داده و سالهاى متمادى آن حضرت بر منابر لعن مى‏شد تا آنكه عمر بن عبد العزيز از آن نهى كرد. مشروح آن را با ذكر سند از صحاح اهل سنت -به خواست خدا- در نوشتارى ديگر بيان خواهيم كرد).

آرى اين است ادب اسلام و قرآن كه نزديكان پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بايد آن را مى‏آموختند. در صحيح بخارى آمده است كه عده‏اى از يهوديان نزد رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله آمده و به جاى آنكه بگويند: «السلام عليك » گفتند: «السام عليك» يعنى مرگ بر تو. رسول گرامى اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله با كمال آرامى فرمود: «وعليكم» يعنى همانكه شما گفتيد بر شما باد. عايشه گفت: مرگ بر شما و خدا شما را لعنت كند و بر شما غضب نمايد. پيامبر فرمود: آهسته، اى عايشه! بر تو باد به رفق و مدارا و بپرهيز از خشونت يا حرف زشت. عايشه گفت: آيا نشنيدى چه گفتند؟ حضرت فرمود: آيا نشنيدى من چه گفتم؟ من آنچه را كه گفتند به آنها برگردانم و از من درباره آنها مستجاب است و از آنها درباره من مستجاب نيست(2).

سؤال و تعجب ما اين است كه چطور عايشه نياموخت كه رفق و مدارا پسنديده و تندى و لعن بيجا ناپسند است؟! مگر او سالها در خدمت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نبود؟

البته از عايشه چندان تعجبى نيست. او تا آخر ندانست كه رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را نبايد آزرد. او آنهمه سفارش آن حضرت را دائر بر خوبى كردن به اهل بيت پاكش و محبت و دوستى نسبت به آنان را نشنيده گرفت و در روز جمل در مقابل لشگرى ايستاد كه در رأس آن، امام زمانش أمير المؤمنين عليه‏السلام و نيز دو نور ديده رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و دو آقاى جوانان اهل بهشت، يعنى امام حسن و امام حسين عليهماالسلام بودند، و همين مخالفت بود كه به معاويه نيز آموخت كه تو هم مى‏توانى با امام زمانت بجنگى و كار به آنجا كشيد كه قدرت حكومت به دست خاندانى افتاد كه تا آخرين توان با اسلام جنگيدند و چون شمشيرها را بالاى سر خود ديدند، به ناچار اسلام آوردند. بعد از بنى اميه و بنى مروان بنى


(1) از قبيل نماز تراويح (به جماعت) و اذان ثالث و حرمت متعه حج و متعه نساء و سه طلاقه در يك مجلس و نماز تمام در مسافرت و… .(2) اشاره به آيه 108 از سوره انعام.

(3) ج 8 ص 106، كتاب الدعوات ،باب قول النبى صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم : يستجاب لنا في اليهود و… .

متن عربى آن چنين است:

«إنّ اليهود أتوا النبى صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم فقالوا السام عليك قال: وعليكم. فقالت عايشة السام عليكم ولعنكم اللّه وغضب عليكم. فقال رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم مهلا يا عايشة عليك بالرفق واياك والعنف او الفحش. قالت: أ ولم تسمع ما قالوا؟ قال: أ ولم تسمعى ما قلت؟ رددت عليهم فيستجاب لى فيهم ولايستجاب لهم فىّ».

(52)


عباس نيز دنباله ظلم آنها را گرفته و همان جنايات بلكه فجيع‏تر از آن را بر خاندان پيامبر و بر پيروان مظلوم آنها روا داشتند و كار مسلمانان سرانجام به جائى رسيد كه مشتى يهود اينگونه بر آنان مسلط شده و اينان نيز نمى‏توانند از خود دفاع كنند و اگر قيامى صورت بگيرد پاسخ آن قتل و غارت و شكنجه و زندان بوده و هر حكومتى براى بقاى خود ناچار است كه يا ننگ كنار آمدن با ظلم را بپذيرد و يا در حد شعار – آنهم با ترس – مخالفت كند. آيا همه اينها ميوه‏هاى تلخى نيست كه از درخت اختلافات صدر اسلام چيده مى‏شود؟ جالب‏تر و دردناك‏تر اين است كه عده‏اى از روندگان همان راه، هنوز هم به جاى پاسخ به ندائى كه از حلقوم جمهورى اسلامى ايران برخاسته و مسلمانان را به اتحاد و برادرى در سايه قرآن و سنت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله -يعنى آنچه كه بين همه مشترك است- دعوت مى‏نمايد، با تبليغات مسموم خود شيعيان را مرتد و بدتر از يهود و نصارى دانسته و به جاى گفتگوى سازنده تا مى‏توانند عليه آنها كار شكنى مى‏كنند. آيا اين است معناى پيروى از قرآن و عترت كه در صحاح و مسانيدشان آمده است؟ 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

شيعه پاسخ می دهد
1
شيعه بزرگان صحابه را ناسزا نمي گويند شيعه لعنت ميكند كسي را كه حق خدا و رسول را ضايع نموده است

شيعه بزرگان صحابه را ناسزا نمي گويند شيعه لعنت ميكند كسي را كه حق خدا و رسول را ضايع نموده است شيعه ناسزا گفتن به بزرگان اصحاب به خصوص خلفاي راشدين ابوبكر و عمر و عثمان -رضي الله عنهم- را عبادت مي ‌دانند و با اين كار به خدا تقرب …

شيعه پاسخ می دهد
3
بررسی ادله سب در روایات شیعه

بررسی ادله سب در روایات شیعه در اینجا به هیچ وجه قصد مقاله نویسی ندارم از همین رو فقط به ذکر ادله و بیان سند آنها اکتفا میکنم: 1- قال رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم: «اِذََا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَالبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا البَرَاََءَةَمِنْهُمْ وَ اَکْثِرُوا مِنْ …

شيعه پاسخ می دهد
آیات تبری به ترتیب سوره ها و آیات قرآن کریم

آیات تبری به ترتیب سوره ها و آیات قرآن کریم قبل از ورود به بحث توجه شما را به روایتی زیبا جلب می نماییم: اصبغ بن نباته از امیرالمومنین علیه السلام نقل میکند که حضرت فرمودند: قرآن در چهار بخش نازل شده است, یک چهارم در رابطه با ماست, یک …