احادیث امام حسن عسکری (ع)

احادیث امام حسن عسکری (ع)

۱. جدال‌ مکن‌ تا احترامت‌ برود ، و شوخى‌ مکن‌ تا بر تو گستاخ‌ شوند .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۶)

۲. هر که‌ به‌ نشستن‌ در جاهاى‌ معمولى‌ مجلس‌ بسنده‌ کند ، خدا و فرشتگان‌ بر اورحمت‌ مى‌فرستند تا برخیزد .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۶)
۳. از گناهانى‌ که‌ آمرزیده‌ نشود این‌ است‌ که‌ گفته‌ شود : کاش‌ به‌ جز بر این‌گناه‌ مؤاخذه‌ نشوم‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۷)
۴. شرک‌ در میان‌ مردم‌ از جنبش‌ مورچه‌ بر روپوش‌ سیاه‌ در شب‌ تار نهانتر است‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۷)
۵. نسبت‌ بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم‌ به‌ اسم‌ اعظم‌ خدا ، از سیاهى‌ چشم‌ به‌ سفیدیش‌نزدیکتر است‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۷)
۶. دوستى‌ نیکان‌ به‌ نیکان‌ ثواب‌ است‌ براى‌ نیکان‌ ، و دوستى‌ بدان‌ به‌ نیکان‌بزرگوارى‌ است‌ براى‌ نیکان‌ ، و دشمنى‌ بدان‌ با نیکان‌ زینتى‌ است‌ براى‌ نیکان‌ ، ودشمنى‌ خوبان‌ با بدان‌ رسوایى‌ است‌ براى‌ بدان‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۷)
۷ . خنده‌ بیجا نشانه‌ نادانى‌ است‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۷)
۸. از ادب‌ همان‌ بس‌ که‌ آنچه‌ را براى‌ خود نمى‌پسندى‌ ، براى‌ دیگران‌ نیز مپسندى‌ .
(مسند الامام‌ العسکرى‌ علیه السلام، ص‌ ۲۸۸)
۹. از بلاهاى‌ کمر شکن‌ ، همسایه‌اى‌ است‌ که‌ اگر کردار خوبى‌ را بیند نهانش‌ سازد ،و اگر بدکردارى‌ بیند آن‌ را فاش‌ سازد .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۷)
۱۰. عبادت‌ پر روزه‌ گرفتن‌ و پر نماز خواندن‌ نیست‌ ، عبادت‌ پر اندیشه‌ کردن‌ درامر خداست‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۸)
۱۱. چه‌ بد است‌ آن‌ بنده‌ خدا که‌ دورو و دو زبان‌ است‌ . در حضور برادرش‌ او رامى‌ستاید ، و در غیاب‌ بدگوئیش‌ مى‌کند . اگر عطایى‌ به‌ برادرش‌ رسد حسد برد ، واگر گرفتار گردد او را وانهد .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۸)
۱۲. رسیدن‌ به‌ خداوند متعال‌ ، سیر و سفرى‌ است‌ که‌ جز با شب‌ زنده‌دارى‌ حاصل‌نگردد .
(مسند الامام‌ العسکرى‌ علیه السلام . ص‌ ۲۹۰)
۱۳. کم‌ آسایشترین‌ مردم‌ کینه‌ورز است‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۹)
۱۴. مؤمن‌ براى‌ مؤمن‌ برکت‌ است‌ ، و بر کافر اتمام‌ حجت‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌۵۱۹)
۱۵. دل‌ نابخرد در دهان‌ اوست‌ ، و دهان‌ خردمند فرزانه‌ در دل‌ او .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۹)
۱۶. هنگامى‌ که‌ قائم‌ علیه السلام قیام‌ کند ، دستور به‌ خرابى‌ مناره‌ها و اتاقکهاى‌ مخصوص‌پیش‌نمازها در مساجد دهد .
(الغیبه‌ للشیخ‌ الطوسی‌ ، ص‌ ۱۳۳)
۱۷. کسى‌ که‌ در طهارت‌ شرعى‌ خود از حد تجاوز کند ، همچون‌ کسى‌ است‌ که‌ آن‌ راباطل‌ کرده‌ است‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۲۰)
۱۸. هیچ‌ عزیزى‌ حق‌ را واننهد جز این‌ که‌ خوار شود ، و هیچ‌ خوارى‌ به‌ حق‌ نرود جزاین‌ که‌ عزیز شود .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۲۰)
۱۹. کسى‌ که‌ با خدا مأنوس‌ باشد ، از مردم‌ گریزان‌ گردد .
(مسند الامام‌ العسکرى‌ علیه السلام ، ص‌ ۲۸۷)
۲۰. بالاى‌ دو خصلت‌ چیزى‌ نیست‌ : ایمان‌ به‌ خدا و سود رساندن‌ به‌ برادران‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۲۰)
۲۱. فرزند خردسالى‌ که‌ به‌ پدر گستاخى‌ کند ، چون‌ بزرگ‌ شد عاق‌ و ناسپاس‌ اوگردد .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۲۰)
۲۲. شادمانى‌ کردن‌ در نزد غم‌ دیده‌ بى‌ ادبى‌ است‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۲۰)
۲۳. بهتر از زندگى‌ آن‌ چیز است‌ که‌ چون‌ از دست‌ دهى‌ از زندگى‌ بدت‌ آید ، وبدتر از مرگ‌ آن‌ چیزى‌ است‌ که‌ چون‌ بر سرت‌ آید مرگ‌ را دوست‌ بدارى‌
.(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۲۰)
۲۴. پرورش‌ دادن‌ نادان‌ و ترک‌ دادن‌ معتاد از عادتش‌ معجزه‌آمیز است‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۲۰)
۲۵. فروتنى‌ نعمتى‌ است‌ که‌ بر آن‌ حسد نبرند .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۲۰)
۲۶. کسى‌ که‌ پارسایى‌ خوى‌ او ، و بخشندگى‌ طبیعت‌ او ، و بردبارى‌ خصلت‌ او باشد ،دوستانش‌ بسیار شوند .
(مسند الامام‌ العسکرى‌ علیه السلام ، ص‌ ۲۸۹)
۲۷. هر که‌ نهانى‌ برادر خود را پند دهد او را آراسته‌ و زیور بسته‌ ، و هر که‌ دربرابر دیگرانش‌ پند دهد زشتش‌ کرده‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۲۰)
۲۸. هیچ‌ بلائى‌ نیست‌ مگر این‌ که‌ در پیرامونش‌ از طرف‌ خدا نعمتى‌ است‌ .(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۲۰)
۲۹. چه‌ زشت‌ است‌ به‌ مؤمن‌ دلبستگى‌ به‌ چیزى‌ که‌ او را خوار مى‌کند .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۲۰)
۳۰. پارساترین‌ مردم‌ کسى‌ است‌ که‌ در هنگام‌ شبهه‌ توقف‌ کند . عابدترین‌ مردم‌کسى‌ است‌ که‌ واجبات‌ را انجام‌ دهد . زاهدترین‌ مردم‌ کسى‌ است‌ که‌
حرام‌ را ترک‌نماید . کوشنده‌ترین‌ مردم‌ کسى‌ است‌ که‌ گناهان‌ را رها سازد
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۹)
۳۱. شماها عمر کاهنده‌ و روزهاى‌ برشمرده‌اى‌ دارید و مرگ‌ ناگهانى‌ است‌ . آن‌ که‌تخم‌ نیکى‌ بکارد خوشى‌ برداشت‌ کند ، و هر که‌ تخم‌ بدى‌ بکارد پشیمانى‌برداشت‌ کند .
هر که‌ هر چه‌ بکارد همان‌ براى‌ اوست‌ . کند کار را بهره‌ از دست‌ نرود ، آزمند آنچه‌را مقدرش‌ نیست‌ به‌ دست‌ نیاورد . هر که‌ به‌ خیرى‌ رسد خدایش‌ داده‌ ، وهر که‌ ازشرى‌ رهد خدایش‌ رهانده‌ است‌.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۵۱۹)
۳۲. صورت‌ نیکو ، زیبایى‌ ظ‌اهرى‌ است‌ ، و عقل‌ نیکو ، زیبایى‌ باطنى‌ است‌
(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۳۷۹)
۳۳. تمام‌ پلیدیها در خانه‌اى‌ قرار داده‌ شده‌ و کلید آن‌ دروغگویى‌ است‌ .
(بحار الانوار ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۳۷۷)
تفسیرامام حسن عسکری ، از تفاسیر روایی امامیه ، متعلق به قرن سوم . متن این تفسیر تا پایان آیه ۲۸۲ سوره بقره موجود است . این تفسیر با بیان روایاتی راجع به فضائل قرآن و تأویل و آداب قرائت قرآن آغاز شده و با ذکر احادیثی مشتمل بر فضائل اهل بیت (برای نمونه رجوع کنید به حدیث سدالابواب ، ص ۱۷) و مثالب دشمنان اهل بیت (ص ۴۷) ادامه یافته است . بحثهای متعددی نیز در باره سیره نبوی ، بخصوص راجع به مناسبات پیامبر و یهودیان ، مطرح شده است ( رجوع کنید به ص ۱۶۱ـ۱۶۳، ۱۹۰ـ ۱۹۲، ۴۰۶ـ۴۰۷). درمجموع ، در این تفسیر ۳۷۹ حدیث آمده است . بیشتر روایات طولانی و مفصّل است ، به طوری که گاه یک روایت چندین صفحه را در برمی گیرد ( رجوع کنید به ص ۶۵۶ـ۶۷۲) و به همین جهت ، در برخی موارد ساختار روایی از بین رفته است . در برخی روایات نیز آشفتگی وجود دارد.
در این تفسیر برخی آیات تأویل شده و بیشتر تأویلها در باره معجزات پیامبر و امامان است ( رجوع کنید به ص ۴۲۹ـ۴۴۱، ۴۹۷ـ۵۰۰). در این تفسیر به اسباب نزول آیات کمتر توجه شده ، گرچه به مصادیق آیات اشاره شده است . مباحث صرفی و نحوی و بلاغی نیز در این تفسیر وجود ندارد (رضوی ، ص ۳۱۳).
سلسله سند روایت کتاب نشان می دهد که نقل این تفسیر در میان محدّثان و فقهای قم در قرن چهارم و پنجم متداول بوده است ( رجوع کنید به ص ۷ـ ۸). مطالب تفسیر را محمدبن قاسم استرآبادی خطیب ، مشهور به مفسر جرجانی ، که شاید تدوین کننده تفسیر نیز باشد، از دو راوی آن ، یعنی ابوالحسن علی بن محمدبن سیار (یسار؟) و ابویعقوب یوسف بن محمدبن زیاد، نقل کرده است . در مقدمه کوتاه این دو بر تفسیر آمده است که بعد از به قدرت رسیدن حسن بن زید آنان مجبور به مهاجرت از وطن خود شدند. از آنجا که آنها از آمدن خود نزد امام حسن عسکری علیه السلام سخن گفته اند، تاریخ ورودشان به سامرا می بایست بعد از ۲۵۴ بوده باشد، زیرا این سال ، زمان آغاز امامت امام عسکری علیه السلام بوده است ( التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمد الحسن بن علی العسکری ، ص ۹ـ۱۰؛ قس ابن جوزی ، ج ۱۲، ص ۷۴؛ آقابزرگ طهرانی ، ج ۴، ص ۲۸۶ـ ۲۸۸). در ادامه گفته اند که متن کل تفسیر را به مدت هفت سال نزد امام فراگرفته اند ( التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمد الحسن بن علی العسکری ، ص ۱۲)، حال آنکه از وفات امام در ۲۶۰ سخنی به میان نیامده است و ظاهراً پس از درگذشت امام ، آن دو به موطن خود بازگشته اند (همانجا).
با وجود قدمت این تفسیر، وثاقت آن در بین علمای امامیه از گذشته مورد بحث بوده است . محمدبن علی بن بابویه ، معروف به شیخ صدوق (متوفی ۳۸۱)، نخستین عالم امامی است که از این تفسیر مطالب فراوانی در کتب خود نقل کرده ، گرچه در باره وثاقت یا عدم اعتبار آن سخنی نگفته است . ابن بابویه متن تفسیر را مستقیماً از استرآبادی دریافت نموده است . وی در آغاز کتاب فتوایی خود، من لایحضره الفقیه (ج ۱، ص ۳)، ضمن اشاره به این نکته که آنچه در این اثر فراهم آمده از نظر خودش صحیح است ، بیان داشته که روایات کتاب را از متون معتبر و مشهور گرفته است . همو در باب تلبیه ، از استرآبادی حدیثی نقل کرده و در پایان گفته است که باقی آن را در کتاب تفسیر آورده است (۱۴۱۳، ج ۲، ص ۲۱۱ـ۲۱۲). بر این اساس ، اگر شیخ صدوق خود تدوین کننده تفسیر نبوده ، احتمالاً تهذیب کننده آن بوده است . مؤید صحت این احتمال ، سخن نجاشی (متوفی ۴۵۰؛ ص ۳۹۱ـ۳۹۲) است که در ذیل آثار شیخ صدوق به دو اثر تفسیری ، تفسیرالقرآن و مختصر تفسیر القرآن ، اشاره کرده است . شاهد دیگر بر این نظر، ذکر روایتی با همین سند در کتاب التوحید (ص ۴۷) شیخ صدوق است . در آخر آن روایت نیز شیخ صدوق بیان داشته که متن کامل حدیث را در تفسیرش آورده است ( رجوع کنید به التفسیرالمنسوب الی الامام ابی محمد الحسن بن علی العسکری ، ص ۵۰ ـ۵۲).
نخستین منتقد وثاقت تفسیر، احمدبن حسین بن عبیداللّه غضائری ، معروف به ابن غضائری ، بود که در الضعفاء خود، محمدبن قاسم استرآبادی را فردی ضعیف و کذّاب معرفی کرده و دو فرد مذکور در سلسله سند را ــ که تفسیر را، به نقل از پدرانشان ، از امام حسن عسکری روایت کرده اند ــ مجهول خوانده است . ابن غضائری تفسیر را «موضوع » دانسته و جاعل آن را سهل بن احمدبن عبداللّه دیباجی (متوفی ۳۸۰) معرفی کرده است (علامه حلّی ، ص ۲۵۶ـ۲۵۷؛ آقابزرگ طهرانی ، ج ۴، ص ۲۸۸، پانویس ).
معتقدان به وثاقت متن تفسیر در نقد کلام ابن غضائری دلایلی آورده اند، از جمله گفته اند که در انتساب متن کتاب الضعفاء به ابن غضائری تردید وجود دارد (آقابزرگ طهرانی ، ج ۴، ص ۲۸۸ـ۲۸۹، پانویس ، ج ۱۰، ص ۸۸ ـ۸۹) و بر اساس متن تفسیر ، ابن سیار و ابویعقوب متن را بدون واسطه از امام روایت کرده اند. همچنین در تفسیر تصریح شده است که پدران این دو بعد از مدتی سکونت در سامرا به شهر خود بازگشتند (ص ۱۲) و در اسناد روایت کتاب ذکری از پدران آن دو نیست (ص ۹). بنابراین ، ذکر نام آنها در برخی روایات دیگر، سهو کاتب است (آقابزرگ طهرانی ، ج ۴، ص ۲۹۲)، اما این مطلب پذیرفتنی نیست ، زیرا نام پدران ابن سیار و ابویعقوب در تمام روایات منقول از این تفسیر در آثار متعدد شیخ صدوق آمده است (برای نمونه رجوع کنید به ۱۳۶۱ ش ، ص ۴، ۲۴، ۳۳).
در باره سهل بن احمد هم نجاشی (ص ۱۸۶)، ضمن معرفی او، وی را از جمله کسانی دانسته که بر آنها خرده ای نیست . خطیب بغدادی (ج ۹، ص ۱۲۲) تنها به تشیع سهل بن احمد و نمازگزاردن شیخ مفید (متوفی ۴۱۳) بر جنازه وی اشاره کرده است که این مطلب بر جلالت مکان وی در بین امامیه دلالت دارد.
نکته جالب توجه دیگر قرار داشتن پدر ابن غضائری در طریق روایت تفسیر با همین سلسله سندِ متداول است (مجلسی ، ج ۱۰۵، ص ۷۸).
برخی گفته اند که طریق شیخ صدوق در روایت این تفسیر، متعدد است ، زیرا در مواردی به جای محمدبن قاسم استرآبادی از محمدبن علی استرآبادی ، در طریق خود از دو راویِ تفسیر ، یاد کرده است ( رجوع کنید به ابن بابویه ، ۱۴۱۷، ص ۲۴۰؛ آقابزرگ طهرانی ، ج ۴، ص ۲۸۶، پانویس ). بعید نیست که این دو، یکی بوده باشند، زیرا ذکر نام جد به جای پدر متداول بوده است .
همچنین ذکر شده که حسن بن خالد برقی تفسیری در ۱۲۰ جزء به املای امام حسن عسکری نگاشته است (ابن شهرآشوب ، معالم العلماء ، ص ۳۴)، اما شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰؛ ص ۴۶۲) حسن بن خالد برقی را جزو کسانی دانسته که ائمه را درک نکرده و از آنان به طور غیرمستقیم روایت کرده اند. محدّث نوری (متوفی ۱۳۲۰؛ ج ۵، ص ۱۸۸)، با استناد به گفته ابن شهرآشوب (متوفی ۵۸۸)، قاطعانه تفسیر برقی را طریق دیگر روایت متن تفسیر امام عسکری دانسته است ، اما مشکل پذیرش این قول این است که هیچ روایتی از این تفسیر وجود ندارد که نام برقی در آن ذکر شده باشد. همچنین آقابزرگ طهرانی (ج ۴، ص ۲۸۳ـ ۲۸۵) اشاره کرده که مراد از عسکری در قول ابن شهرآشوب ،
امام هادی علیه السلام است و حسن بن خالد نمی تواند ازراویان امام حسن عسکری باشد (قس تستری ، ج ۳، ص ۲۲۸). در فهرست نسخه های عکسی و ریز فیلمهای کتابخانه سیدعبدالعزیز طباطبائی (متوفی بهمن ۱۳۷۴) در قم ، سه نسخه با عنوان تفسیر نگاشته ابوعلی حسن بن خالد برقی معرفی شده است (طیار مراغی ، ص ۱۴۳۶، ۱۴۴۰، ۱۴۸۹)؛ اما با مراجعه نویسنده مقاله و رؤیت نسخه ها مشخص شد که آنها همین تفسیر منسوب به امام حسن عسکری و با همین سلسله سندِ متداول اند و دلیلی برای انتساب این نسخه ها به برقی ، حداقل در این نسخه ها، وجود ندارد.
پس از شیخ صدوق ، ابومنصور احمدبن علی طبرسی در کتاب احتجاج ضمن معرفی منابع خود از تفسیر امام حسن عسکری یاد کرده ، اما به عدم اشتهار آن اشاره نموده و به این دلیل ، سند روایت کتاب را به طور کامل آورده است (ج ۱، ص ۶ـ ۸). سعیدبن هبه اللّه قطب راوندی (ج ۲، ص ۵۱۹ ـ۵۲۱) نیز از این تفسیر ، بدون اشاره به نام آن ، مطلبی نقل کرده است . ابن شهرآشوب نیز از این تفسیر ، با تصریح به نام آن ولی بدون ذکر سند، مطلبی آورده است ( مناقب ، ج ۱، ص ۹۲). عبدالجلیل قزوینی ، که در حدود ۵۶۰ کتاب نقض را می نوشته ، از جمله تفاسیر مشهور امامی به تفسیری با عنوان تفسیر امام حسن عسکری اشاره کرده ، اما چون از این تفسیر مطلبی نقل نکرده است ، نمی توان به طور حتم مقصود وی را همین تفسیر موجود دانست ( رجوع کنید به ص ۲۱۲، ۲۸۵).
محقق کرَکی (متوفی ۹۴۰) و شهیدثانی زین الدین بن علی عاملی (متوفی ۹۶۵) در اجازات خود، در شمار کتبی که اجازه روایت آن را داده اند، حدیثی را از این تفسیر با ذکر طریق خود به آن آورده اند (مجلسی ، ج ۱۰۵، ص ۷۷ـ۷۹، ۱۶۹ـ۱۷۰). در میان فقهای معاصر امامی ، شیخ محمدجواد بلاغی * (متوفی ۱۳۵۲ش ) ضمن رساله ای از نادرستی انتساب این تفسیر به امام حسن عسکری علیه السلام سخن گفته و متن را مجعول دانسته است ( رجوع کنید به استادی ، ص ۱۶۱ـ۱۸۴). آیت اللّه خوئی (ج ۱۲، ص ۱۴۷) و شیخ محمدتقی تستری (ج ۷، ص ۵۵۸) نیز با او هم رأی اند. با این حال ، مطالبی در این تفسیر وجود دارد که معمولاً فقها آن را پذیرفته اند. برای نمونه می توان به حدیث مشهور در بیان اوصاف فقهایی که می توان از آنها تقلید کرد اشاره نمود ( التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمد الحسن بن علی العسکری ، ص ۳۰۰؛ نیز رجوع کنید به طباطبائی یزدی ، ج ۱، ص ۹ـ۱۰، باب التقلید، مسئله ۲۲ و شروح این کتاب ذیل همان مسئله ). گزارش تقریباً کاملی از اقوال علمای امامیه در باره این تفسیر را استادی (ص ۱۸۶ـ ۲۱۵) آورده است .
نسخه های خطی متعددی از این تفسیر موجود است ( رجوع کنید به بکائی ، ج ۵، ص ۱۹۰۴ـ ۱۹۰۵؛ سزگین ، ج ۱، جزء ۱، ص ۹۵ـ ۹۶). متن تفسیر به فارسی ترجمه شده است (آقابزرگ طهرانی ، ج ۴، ص ۸۹ ـ۹۰). قدیمترین ترجمه فارسی موجود آن ، آثارالاخیار نام دارد که ترجمه ابوالحسن علی بن حسن زواره ای (متوفی ۹۸۴) و ترجمه تمام متن موجود است (قس بکائی ، ج ۱، ص ۲). قدرت اللّه حسینی شاهمرادی نیز سوره فاتحه این تفسیر را با عنوان تفسیر فاتحه الکتاب از امام حسن عسکری سلام اللّه علیه و پژوهشی پیرامون آن (تهران ۱۴۰۴) با مقدمه ای مبسوط در اثبات و ثاقتِ تفسیر، ترجمه و منتشر کرده است . سیدحسین بهریلوی (بریلوی ؛ متوفی ۱۳۶۱) این تفسیر را به زبان اردو ترجمه کرد و با عنوان آثار حیدری به چاپ رساند (بکائی ، ج ۱، ص ۳). متن عربی تفسیر چند بار چاپ شده است ( رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی ، ج ۴، ص ۲۹۲؛ بکائی ، ج ۵، ص ۱۹۰۴). این کتاب ، بر اساس شش نسخه خطی و به کوشش سیدمحمدباقر ابطحی ، در ۱۴۰۹ در قم چاپ انتقادی شد.

——————————————————————

آقابزرگ طهرانی ؛ ابن بابویه ، الامالی ، قم ۱۴۱۷؛ همو، التوحید ، چاپ هاشم حسینی طهرانی ، قم ?] ۱۳۵۷ ش [ ؛ همو، معانی الاخبار ، چاپ علی اکبر غفاری ، قم ۱۳۶۱ ش ؛ همو، من لایحضره الفقیه ، قم ۱۴۱۳؛ ابن جوزی ، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲؛ ابن شهرآشوب ، معالم العلماء ، نجف ۱۳۸۰/ ۱۹۶۱؛ همو، مناقب آل ابی طالب ، چاپ هاشم رسولی محلاتی ، قم ] بی تا. [ ؛ رضا استادی ، رساله اخری حول التفسیر المنسوب الی الامام العسکری علیه السلام در الرسائل الاربعه عشره ، چاپ رضا استادی ، قم : مؤسسه النشر الاسلامی ، ۱۴۱۵؛ محمدحسن بکائی ، کتابنامه بزرگ قرآن کریم ،
تهران ۱۳۷۴ ش ـ ؛ تستری ؛ حسن بن علی (ع )، امام یازدهم ، التفسیر
المنسوب الی الامام ابی محمدالحسن بن علی العسکری ، چاپ محمدباقر ابطحی ، قم ۱۴۰۹؛ خطیب بغدادی ؛ خوئی ؛ سعید رضوی ، «نگاهی به تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام »، فصلنامه پژوهشهای قرآنی ، ش ۵ ـ۶ (بهار و تابستان ۱۳۷۵)؛ فؤاد سزگین ، تاریخ التراث العربی ، ج ۱، جزء ۱، نقله الی العربیه محمود فهمی حجازی ، ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی ، العروه الوثقی ، بیروت ۱۴۰۹؛ احمدبن علی طبرسی ، الاحتجاج ، چاپ ابراهیم بهاری و محمد هادی به ، قم ۱۴۱۳؛ محمدبن حسن طوسی ، رجال الطوسی ، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱؛ محمود طیارمراغی ، «فهرست نسخه های عکسی و میکروفیلم های کتابخانه محقق طباطبائی »، در المحقق الطباطبائی فی ذکراه السنویه الاولی ‘ ، ج ۳، قم : آل البیت ، ۱۴۱۷؛ عبدالجلیل قزوینی ، نقض ، چاپ جلال الدین محدّث ارموی ، تهران ۱۳۵۸ ش ؛ حسن بن یوسف علامه حلّی ، رجال العلامه الحلّی ، چاپ محمدصادق بحرالعلوم ، نجف ۱۳۸۱/۱۹۶۱، چاپ افست قم ۱۴۰۲؛ سعیدبن هبه اللّه قطب راوندی ، الخرائج و الجرائح ، قم ۱۴۰۹؛ مجلسی ؛ احمدبن علی نجاشی ، فهرست اسماء مصنّفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی ، چاپ موسوی شبیری زنجانی ، قم ۱۴۰۷؛ حسین بن محمدتقی نوری ، خاتمه مستدرک الوسائل ، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰.

منبع : شیعه ها

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

مكتب اهل البيت (ع)
1
فضیلت لعن دشمنان اهل البیت علیهم السلام

فضیلت لعن دشمنان اهل البیت علیهم السلام  امام صادق “علیه السلام” فرمودند: پدرم از پدرش و او از جدّش از پیامبر “صلی الله علیه و آله و سلم” نقل نمود که فرمودند: « هر کس توانائی به یاری ما اهل بیت ندارد و در تنهایی خود دشمنان ما را لعن …

مكتب اهل البيت (ع)
خلاصه از زندگینامه امام حسن عسگری علیه السلام

  خلاصه از زندگینامه امام حسن عسگری علیه السلام نام : حسن شهرت : عسگری ، زکی ، هادی ، سراج ، رفیق لقب : الخاص کنیه : ابو محمد معروف به « ابن رضا» علیه السلام نام پدر :امام علی النقی علیه السلام نام مادر: سوسن یا حدیثه یا سلیل تاریخ …

مكتب اهل البيت (ع)
آیا ما شیعه هستیم یا محبّ اهلبیت ؟!

آیا ما شیعه هستیم یا محبّ اهلبیت ؟! در تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام حدیثی وارد شده است که آن را ابویعقوب یوسف بن یزیاد و علی بن سیار روایت کرده اند، این دو بزرگوار می گویند: شبی در خدمت امام عسکری(ع) بودیم- در آن زمان حاکم آن سامان …