زادگاه علي و چگونگي نامگذاري آن حضرت

پرسش: محل ولادت اميرالمؤمنين(عليه السلام) کجا بوده و نامگذاري ايشان چگونه بوده است؟
پاسخ: برخي چنين تصور مي کنند که فاطمه بنت اسد، قبل از زايمان در داخل مسجد الحرام بوده است. هنگامي که درد زايمان فرا رسيده، او نتوانسته از مسجد خارج شود، لذا در همانجا زايمان نموده و علي(عليه السلام) به دنيا آمده است. با اين برداشت ولادت علي در داخل کعبه را امري بدون اهميت و طبيعي قلمداد مي کنند.
در صورتي که پيشامد مولود کعبه به گونه ديگري بوده است که در زير بيان مي شود. فاطمه بنت اسد در آخرين ماه وضع حمل بوده است. در يکي از روزها که به مسجدالحرام مي رود، او را درد زايمان فرا مي رسد. او در مستجار کعبه مشغول راز و نياز و دعا به درگاه احديت مي شود. خدا را به عزت و جلالش سوگند مي دهد که خدايا! درد زايمان را بر من سهل و آسان گردان. ناگهان ديوار خانه کعبه[1]  شکافته مي شود و ندايي مي رسد که: «اي فاطمه! درون آي.»[2]  جماعت مردمي که در اطراف خانه نشسته بودند، متوجه شدند که ديوار خانه کعبه شکافته شد، فاطمه داخل خانه شد و ديوار دوباره به حالت اوليه بازگشت. تعجب همگان از جمله جناب عباس ـ عموي پيامبر ـ که در ميان جماعت نظاره گر بود بر انگيخته شد. با مشاهده اين صحنه فوراً خود را به برادرش ابوطالب، کليد دار کعبه رساند و قضيه را به او اطلاع داده و بلافاصله با هم برگشتند. تلاش آن ها براي باز کردن قفلِ دربِ کعبه به جايي نرسيد. فاطمه بنت اسد تا سه روز بدون هيچ گونه غذا، مراقبت و پرستاري، درون خانه کعبه ماند. خبر اين واقعه غير منتظره در

تمام محله هاي مکه پيچيد و نُقل مجالس اهالي مکه شد. پس از سه روز، همان محلي که به روي فاطمه باز شده بود، دوباره شکافته شد و فاطمه همراه با نوزادي بر روي دست بيرون آمد. اين واقعه همه چشم ها را خيره ساخت و جماعت زيادي که شاهد اين پيشامد بودند بر او هجوم آوردند.[3] .
به همين جهت است که ولادت اميرالمؤمنين(عليه السلام) در مقايسه با عيسي مسيح تفاوت چشمگيري دارد. زيرا به هنگام ولادت حضرت عيسي، به حضرت مريم که درون بيت المقدس بود، ندا رسيد: «از بيت المقدس بيرون آي که اينجا محل عبادت است نه محل زاييدن.»[4]  با توجه به برتري کعبه بر بيت المقدس، اين ويژگي و امتياز تنها براي اميرالمؤمنين(عليه السلام) منحصر به فرد است، که مولود کعبه ناميده شده است.
نامگذاري علي(عليه السلام):
از آن جايي که تمامي کتب آسماني، نام محمد(صلي الله عليه وآله) و علي(عليه السلام) را به ترتيب به عنوان نبوت و امامت ذکر کرده اند مي توان گفت: پروردگار نام اين دو نفر را هزاران سال قبل از خلقت و در ملکوت اعلي ثبت نموده است؛ لذا نامگذاري اميرالمؤمنين(عليه السلام) پس از ولادت ايشان صورت نگرفته است، به طوري که:
1. محمد بن جرير طبري در تفسير خود، ابن عساکر در تاريخ خود ضمن توصيف حالات علي(عليه السلام)، محمد بن يوسف گنجي شافعي در کفايت الطالب، حافظ ابو نعيم در حلية الاوليا و شيخ سليمان بلخي حنفي در ينابيع المودة نقل کرده اند که رسول الله(صلي الله عليه وآله)فرمود: «بر بالاي عرش اين کلمات نوشته شده که به جز خداي يکتاي بدون شريک، خداي ديگري نيست. محمد(صلي الله عليه وآله) بنده و رسول من است که او را با علي بن ابي طالب(عليه السلام)تأييد نمودم.»[5] .

2. در ينابيع المودة نيز از امام الحرم از سيره ملا (وسيلة المتعبدين) آمده است که رسول الله(صلي الله عليه وآله) فرمود: «در شب معراج که مرا به ملکوت اعلا بردند، به طرف راست بالاي عرش نظر کردم کتيبه اي ديدم که بر آن نوشته بود: محمد(صلي الله عليه وآله) پيامبر خداست و او را به وجود علي(عليه السلام) تأييد و ياري نموديم.»[6] .
3. خطيب خوارزمي در مناقب، ابن شيرويه در فردوس و ابن مغازلي فقيه شافعي همگي از جابر بن عبدالله انصاري نقل نموده اند که پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) فرمود: «پيش از آن که خداوند آسمان ها و زمين را در دو هزار سال خلق کند بر در بهشت کلمات «لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ»، «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ»، علي ولي خدا و برادر پيامبر خدا نوشته شده بود.»[7] .
4. مير سيد علي فقيه شافعي در مودة هشتم از مودة القربي نقل مي کند که پيامبر خدا به علي(عليه السلام) فرمود: «اسم تو را در چهار محل، همراه با اسم خودم ديده ام:
الف: در شب معراج وقتي به بيت المقدس رسيدم بر صخره آن ـ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهُ ايدته بعلي وزيره ـ يافتم.
ب: به سدرة المنتهي که رسيدم ـ إنّي أنا الله لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدِي وَ مُحَمّدٌ صَفوَتي من خلقي أيّدته بعليّ وزيره ونصرته به ـ را ثبت شده ديدم.
ج: وقتي به عرش رب العالمين رسيدم ديدم بر ستون هاي آن نوشته شده است ـ إنّيّ أنا الله لا إله إلاّ أنا محمّد حبيبي من خلقي أيدته بعليّ وزيره ونصرته به.
د: وقتي به بهشت رسيدم ديدم بر در بهشت ـ لا إله إلاّ أنا محمد حبيبي من خلقي أيّدته بعليّ وزيره و نصرته به. نوشته شده است.»
5 ـ امام ثعلبي در تفسير کشف البيان و شيخ سليمان بلخي حنفي در ينابيع المودة از

ابن عباس آورده اند که آيه شريفه:(هُوَ الَّذِي أَيَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ)؛ «خداي تعالي به نصرت خود و ياري مؤمنان تو را مويد و منصور مي گرداند»،[8]  درباره علي(عليه السلام) آمده است. همچنين پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) فرمود: «ديدم که بر عرش نوشته شده: خدايي به جز خداي يکتاي بدون شريک نيست. محمد بنده و رسول من است که او را با علي بن ابي طالب(عليه السلام)تأييد نمودم.»[9] .
6. آيه 37 سوره بقره دلالت بر آن دارد که چون آدم از خداي خود کلماتي آموخت، پس توبه او پذيرفته شد. امام ثعلبي در تفسير کشف البيان و شيخ سليمان بلخي حنفي در ينابيع المودة به روايت از ابن مغازلي شافعي در ذيل آيه فوق آورده اند که از رسول الله(صلي الله عليه وآله) درباره کلماتي که حضرت آدم به آن کلمات توبه نمود و توبه اش پذيرفته شد، پرسيدند. پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) فرمود: «خدا را به حق محمد، علي، فاطمه، حسن و حسين(عليهم السلام) قسم داد، پس خداوند توبه او را پذيرفت، او را آمرزيد و عفو نمود.»[10] .
اکنون براي برخي ممکن است اين سؤال پيش آيد که مگر ابوطالب يا فاطمه بنت اسد، پيغمبر بوده اند که نام علي(عليه السلام) به آن ها وحي شده است؟ بايد گفت که وحي به معناي اعلام و ابلاغ پنهاني است. چون وحي داراي مراتبي است، پس صرفاً مخصوص انبيا نمي باشد و چنانچه در قرآن مجيد آمده است: (وَأَوْحي رَبُّکَ إِلَي النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمّا يَعْرِشُونَ)؛ «خدا به زنبور عسل وحي کرد که در کوه ها و درختان و سقف هاي بلند منزل گيرد»،[11]  مخلوقات ديگري هم مثل زنبور عسل و مادر حضرت موسي، مورد وحي و الهام قرار گرفته اند. در سوره قصص نيز به مادر حضرت موسي مي فرمايد: (وَأَوْحَيْنا إِلي أُمِّ مُوسي أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ

وَلا تَخافِي وَلا تَحْزَنِي إِنّا رَادُّوهُ إِلَيْکِ وَجاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ)؛ «به مادر موسي وحي کرديم که طفلت را شير ده و چون از آسيب فرعونيان بر او ترسان شدي، او را به دريا افکن. هرگز نترس و محزون مباش که ما او را به تو باز خواهيم گرداند، و او را از پيامبران مرسل گردانيم.»[12]  سوره مريم نيز خبر از راهنمايي مريم مادر حضرت عيسي(عليه السلام) مي دهد: (فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِيّاً وَهُزِّي إِلَيْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْکِ رُطَباً جَنِيّاً فَکُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْناً فَإِمّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيّاً)؛ از زير درخت او را ندا داد که غمگين مباش که خدايت از زير قدم تو چشمه آبي جاري کند. اي مريم! شاخه درخت را حرکت ده تا از آن براي تو رطب تازه فرو ريزد. از اين رطب تناول کن و از اين چشمه نيز آب بنوش. چشم خود را به عيسي روشن دار ـ مواظب باش ـ و هر کس از مردم را ديدي با اشاره به وي بگو که من براي خدا روزه سکوت نذر کرده ام تا با کسي سخن نگويم.»[13] .
به استناد همان شواهد، دستور نامگذاري نوزاد متولد شده فاطمه بنت اسد در کعبه به ابوطالب وحي شد. آنگونه که در مودة القربي، ينابيع المودة و کفاية الطالب نقل شده: چون مولود کعبه از مادرش فاطمه متولد شد، فاطمه اسم پدرش اسد را بر او نهاد، ولي ابوطالب از اين نامگذاري خرسند نبود. پس به فاطمه گفت: «بيا امشب با هم به کوه ابوقبيس (يا مسجد الحرام) برويم و خدا را بخوانيم تا شايد براي اسم اين بچه راهنمايي شويم.
شب هنگام، هر دو به کوه ابو قبيس (يا مسجد الحرام) رفته و به دعا مشغول شدند. ابوطالب دعاي خويش را آغاز نمود و خواست تا خداوند از خزانه غيب خويش نام اين نوزاد را آشکار نمايد. در آن هنگام صدايي از آسمان برخاست. ابوطالب سر به آسمان بلند کرد، لوحي از زبرجد سبز مشاهده کرد که بر آن چهار سطر شعر نوشته بود. لوح را برگرفت و بر سينه اش چسباند. در آن لوح اسم «علي» که مشتق شده از «اعلي» است،

نوشته شده بود. ابوطالب از شدت خوشحالي به سجده افتاد و باري تعالي را شکر نمود. سپس به شکرانه اين امر عظيم، ده شتر قرباني نمود و آن لوح را در مسجد الحرام آويخت. بني هاشم به داشتن آن لوح بر قريش افتخار مي کرد. آن لوح تا زمان جنگ حجّاج با عبدالله بن زبير، در مسجد الحرام وجود داشت و بعد مفقود گرديد.[14] .
منابع :

كتاب شهابي در شب

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

شيعه پاسخ می دهد
1
شيعه بزرگان صحابه را ناسزا نمي گويند شيعه لعنت ميكند كسي را كه حق خدا و رسول را ضايع نموده است

شيعه بزرگان صحابه را ناسزا نمي گويند شيعه لعنت ميكند كسي را كه حق خدا و رسول را ضايع نموده است شيعه ناسزا گفتن به بزرگان اصحاب به خصوص خلفاي راشدين ابوبكر و عمر و عثمان -رضي الله عنهم- را عبادت مي ‌دانند و با اين كار به خدا تقرب …

شيعه پاسخ می دهد
3
بررسی ادله سب در روایات شیعه

بررسی ادله سب در روایات شیعه در اینجا به هیچ وجه قصد مقاله نویسی ندارم از همین رو فقط به ذکر ادله و بیان سند آنها اکتفا میکنم: 1- قال رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم: «اِذََا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَالبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا البَرَاََءَةَمِنْهُمْ وَ اَکْثِرُوا مِنْ …

شيعه پاسخ می دهد
آیات تبری به ترتیب سوره ها و آیات قرآن کریم

آیات تبری به ترتیب سوره ها و آیات قرآن کریم قبل از ورود به بحث توجه شما را به روایتی زیبا جلب می نماییم: اصبغ بن نباته از امیرالمومنین علیه السلام نقل میکند که حضرت فرمودند: قرآن در چهار بخش نازل شده است, یک چهارم در رابطه با ماست, یک …