گالري

ازدواج با دختری کر و لال و شل!!!!

صدای پای بهار محمد1 پس از كارهای روزانه كنار نهر جوی آبی خسته و افتاده نشسته بود. از سپیده‌دم آن روز تا دم ظهر یكسره كار كرده بود. به پشت دراز كشیده بود و به ازدواج و آینده خود می‌اندیشید. چقدر علاقه داشت همه فرزندانش را خوب تربیت كند و …