آیین قرامطه
قرمطیان گرچه به حسب ظاهر، اعتقاد به امامت محمّد فرزند اسماعیل فرزند امام جعفر صادقعلیه السلام دارند و خود را شاخهای از فرقه اسماعیلیّه معرفی میکنند، ولی در باطن محرّمات شرع را مباح میدانند، ریختن خون مسلمانان را حلال میشمارند و همه مسلمانان موحّد را، که بیرون از دایره کیش باطل آنها باشند، تکفیر میکنند.
خلاصه معتقدات این گروه عبارت است از:
۱ – نمازهای یومیّه
۲ – اطاعت از امام معصوم
۳ – زکات
۴ – پرداخت خمس به امام معصوم
۵ – روزه
۶ – پایبندی به رازهای آیین
۷ – زنا!
۸ – ترویج و گسترش رازهای مذهب
آنها مدّعی هستند که فرشتگان را الگوی خود میدانند و از شیاطین دوری میجویند! ولی تردیدی نیست که اعمال کفرآمیز و الحادی را روا میدارند.
فرازهایی از عقاید باطل آنها عبارت است از:
۱ – شرب خمر را حلال میپندارند.
۲ – از جنابت غسل نمیکنند.
۳ – روزه را به دو روز در سال منحصر میدانند.
۴ – برای انجام فریضه حج (به جای مکّه معظّمه) رفتن به قدس شریف را واجب میدانند.
۵ – در اذانِ نماز «أشهد أنَّ محمّدبن الحنفیّه رسول اللَّه!» میگویند. [۱] .
اینها گوشهای است از عقاید باطل و پلید آنان.
در مورد سبب نامگذاری قرامطه به این نام اختلاف است:
۱ – گفته میشود که پایهگذار این آیین و سوق دهنده این گروه به راه کفر و الحاد (ابو سعید جنّابی)، «قرمط» نام داشت.
این مردِ ضلالت پیشه، کوتاه قد بود و با پاهای کوتاه خود، آهسته آهسته گام برمیداشت، از این رهگذر او را «قرمط» میگفتند. و لذا پیروان راه کفر، الحاد و اباحه، که از سوی ابو سعید قرمط فرا راه آنان قرار گرفته بود، به «قرامطه» شهرت یافتند.
۲ – بر اساس نقل دیگری، پیشوای قرمطیها که برای گسترش آیین الحاد و اباحت همواره از روستایی به روستای دیگر در حال رفت و آمد بود، در یکی از روستاهای کوفه مریض شد و مدّتی در خانه شخص سرخ چشمی به نام: «کرمت» به استراحت پرداخت. پس از مدّتی بهبودی یافته، رخت سفر بربست. و پس از آن به مناسبت نام میزبانش «شیخ الکرامه» نام یافت و با گذشت زمان، لفظ «کرمت» به «قرمط» مبدّل گشت.
۳ – بر اساس نقل دیگری، یکی از بزرگان شقاوت پیشه این گروه، در نگارش «خطِّ مُقَرْمَط» شهرت یافت و این گروه بد فرجام به جهت انتساب به آن صاحب خط، «قرمطی» نامیده شدند.
کوتاه سخن اینکه آتش شرر بار قرامطه، که در سال ۲۶۱ ه. شعلهور گردید، در سال ۳۷۳ یا ۳۸۴ ه. با تیغ آبدار شریعت به کلّی خاموش گردید.
این آتش خانمانسوز در آغاز اشتعال خود، در هر نقطهای که شعلهور گردید، اطراف و نواحی آن را طعمه حریق نموده، بخشهای مهمّی از ممالک اسلامی را در آتش بیداد سوزانید.
غایلههای داخلی دولت بنی عبّاس، به ارکان دولتی فرصت نمیداد که در مقابل چنین حوادث خطرناکی تدبیرهای لازم را بیاندیشند، از این رو قرامطه به هر قوم و قبیلهای که میرسیدند به غارت و چپاولگری میپرداختند و به این وسیله بر اقتدار خود میافزودند.
قرامطه در سالهای ۲۷۸ و ۳۱۳ ه. به کوفه حمله کردند. به سال ۲۸۶ ه. به بحرین تاختند. در سالهای ۲۸۹ و ۲۹۳ ه. به شامات یورش بردند. در سالهای ۲۹۰ و ۳۶۰ ه. دمش را غارت کردند. به سال ۳۰۷ ه. به بصره هجوم بردند. به سال ۳۱۵ ه. انبار را مورد حمله قرار دادند. در سال ۳۱۶ ه. به رحبه، رقّه و هیط تاختند و بالأخره در سال ۳۱۷ ه. به شهرهای مشهور مکّه معظّمه حمله کردند و اهالی آنها را قتل عام نمودند. و آسایش آن نواحی را مختلّ ساختند.
این گروه کینهتوز به سالهای ۳۱۲،۲۹۴ و ۳۶۱ ه. به کاروانهای حجّاج عراقی یورش بردند و آنان را از پا در آوردند و در سالهای ۳۶۳،۳۵۶،۳۱۴ و ۳۸۴ ه. شقاوت را به آخرین درجه رسانیده، راه خانه خدا را بستند و حجّاج بیت اللَّه الحرام را از ادای فریضه حج محروم ساختند.
در باره «قرامطه»، که ۹۲۷ سال پیش از پیدایش وهّابیان پدید آمدند و به مدّت ۱۲۳ سال سیطره شقاوتبار بر ممالک اسلامی داشتند و طلایه دار فسق و فجور در منطقه بودند، به همین گزارش کوتاه بسنده میکنیم و در مدت ۸۰۴ سال که بین انقراض قرامطه و ظهور محمّد بن الوهّاب قرار گرفته، به نقل اسناد تاریخی و تبیین کیفیّت انتشار افکار قرامطه نیازی نیست؛ زیرا کیش و آیین برخی از اعراب نجد، یمن و حجاز که زندگی عشیرهای و چادرنشینی دارند، همان معتقدات باطل بر جای مانده از دوران باستان میباشد.
سرگذشت شگفتانگیزی که در صدد بیان آن هستیم بیانگر یکی از دلایل بیپایه بودن اعتقادات قرامطه است.
——————————————————-
محمد حنیفه فرزند بزرگوارامیر مومنان علی (ع) بود که((کیسانیه))به امامت او معتقد بودند .ولی او خود به امامت امام سجاد (ع)اعتقاد راسخ داشت