ابتلائات وامتحانات ابراهيم

ابتلائات وامتحانات ابراهیم

ابتلائات وامتحانات ابراهیم

یعنى چون خداوند ابراهیم (علیه السلام) را مبتلا به بلاهائى نمود؛ وبه کلماتى امتحان فرمود؛ پس ابراهیم (علیه السلام) از عهده تمام آنها برآمد، خداوند فرمود، ما تو را براى پیشوائى وآقائى مردم نصب نمودیم؛ ابراهیم (علیه السلام) گفت خدایا همه ى ذریه مرا پیشوائى ده؛ فرمود کسانى که ستمکار واهل معصیت مى باشند براى این امر قابل نیستند، وبدین مرتبت نائل نخواهند شد، خدا در این آیه ابراهیم (علیه السلام) را مدح مى کند، که هر امتحانى فراهم شد؛ از عهده برآمد، مانند آنکه بر آتش نمرودیان صبر کرد با بت پرستان وپرستش کنندگان ستاره وماه وآفتاب با جدیت تمام مجادله؛ وطرفیت نمود: وآنکه هاجر واسماعیل را با آن محبتى که با ایشان داشت به دستور خدا در بیابان سوزان سنگلاخ کنار خانه کعبه به تنهائى رها کرد؛ وبا اطمینان کامل ایشان را به خدا سپرد، وآنکه در ذبح فرزند عزیز خود طریق بندگى وفرمانبردارى را به مردمان جهان وفرشتگان آسمان نشان داد؛ که هر یک از این امتحانات در جاى خود مضبوط است.

اصل

اذ اخترت لهم جزیل ما عندک، من النعیم المقیم، الذى لا زوال له ولا اضمحلال، بعد أن شرطت علیهم الزهد، فى درجات هذه الدنیا الدنیه، وزخرفها وزبرجها فشرطوا لک ذلک

اعراب – قوله اذا اخترت، یحتمل ان تکون اذ ظرفا لقوله جرى، او لقوله استخلصتهم، والا ظهر ان تکون عله لاحدهما، قوله من النعیم، بیان لقوله ما عندک، قوله بعد ان شرطت، ظرف لقوله اخترت، او لقوله استخلصتهم، وهى مضافه الى ان وفعلها المئولتین الى المصدر.

ترجمه – از این جهت اختیار کردى وبرگزیدى براى ایشان بسیارى از نعمتهاى پاینده را از جانب خود، که هیچ زوالى وفنائى براى آنها نیست، بعد از اینکه با ایشان عهد بستى، که از ریاستهاى این دنیاى پست ومال وزینتهاى آن کناره جوئى کنند، پس ایشان هم این عهد را از براى تو قبول نمودند.

اعتقاد به اینکه خدا در عوض ابتلائات مقاماتى به اولیاء مى دهد

پس گوئیم از لوازم لطف آن است در مقابل آلام وابتلائات که بر بزرگان دین وارد مى شود، تا آنکه موجب هدایت مردم بشوند، خداوند عادل عوضها ونعمتهاى پاینده دائمى به ایشان عنایت فرماید، که ایشان بر آن آلام وابتلائات راضى شوند ودر این فقره اشاره به این معنى فرموده است.

قصه عالم ذر

وزمان این عهد یا در بدو خلقت در عالم ارواح واقع شده، وخدا این عهد را با ارواح مقدسه ى انبیاء واولیاء بسته، ویا در عالم ذر بوده است که در آیه ۱۷۱ سوره اعراف فرماید: (واذ أخذ ربک من بنى آدم من ظهورهم ذریتهم، وأشهدهم على أنفسهم، ألست بربکم، قالوا بلى شهدنا)، یعنى یاد کن زمانى را که عهد گرفت پروردگار تو از پسران آدم که از پشت آنها ذریه ایشان را خارج نمود، وایشان را گواه گرفت بر خودشان، به این عهد که آیا پروردگار شما نیستم، گفتند بلى ما گواه بر این مطلب هستیم ودر بعضى اخبار از حضرت باقر علیه السلام رسیده، که آدم در وادى روحا که موضعى است ۴۰ میل به مدینه خوابیده بود، خدا تمام ذریه ى او را به صورت ذر، یعنى مورچه، از پشت او بیرون آورد، ودر آن وادى بودند، تا آدم از خواب بیدار شد، عرض کرد خدایا اینها چیستند؛ خطاب شد اینها ذریه ى واولاد تواند، آنها را از پشت تو خارج نمودم؛ تا با آنها عهد ببندم که اعتراف به خدائى من ونبوت پیغمبر آخر الزمان بنمایند؛ همچنانى که در آسمانها از آنها عهد گرفته ام؛ آدم عرض کرد؛ خدایا جزاى هر که اطاعت یا معصیت کند چیست؛ خطاب شد هر که اطاعت کند او را به بهشت برم وهرکه معصیت کند او را به جهنم برم. در فقره ى بعد ان شرطت تا آخر، اشاره شد به اینکه بر بزرگان لازم فرموده که از ریاست ومال وجاه ودنیا کناره گیرند، تا امر لطف تمام تر باشد؛ وایشان هم آن عهد را قبول نمودند وعمل هم کردند؛ همچنانکه در تاریخ حالات ایشان به تفصیل بیان شده است.

منبع:

وظائف الشیعه شرح دعاى ندبه

نویسنده: عباسعلى ادیب

نظر دهيد