حضرت علي عليه‌السلام در قرآن

آيات زيادي در قرآن مجيد وجود داردكه به صورت غير مستقيم مربوط به شخصيت و امامت حضرت علي(ع) و خاندان كريم آن حضرت(ع) مي‏باشد، و اين بر دو قسم است

1 – آياتي كه به گونه اي مسئله امامت را مورد توجه قرار مي‏دهد و از آن بحث مي‏كند.

2 – آياتي كه به فضايل آن حضرت اشاره دارد.

اينك براي هر از اين دو قسم تنها به برخي از آيات اشاره مي كنيم (البته براي جلوگيري از طولاني شدن مطلب، ترجمه آيات را متذكر نمي شويم.شما مي توانيد به قرآن مراجعه كنيد

بخش اول آيات مربوت به امامت:

1 – آيه تبليغ: ” يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته، و اللَّه يعصمك من الناس، ان اللَّه لا يهدي القوم الكافرين “.(1)

2 – آيه ولايت: ” انّما وليكم اللَّه و رسوله و الّذين امنوا الّذين يقيمون الصّلوة و يؤتون الزّكاة و هم راكعون “.(2)

3 – آيه اولي الامر: ” يا ايها الّذين آمنوا اطيعوا اللَّه و اطيعوا الرّسول و اولي الامر منكم “.(3)

4 – آيه صادقين: ” يا ايها الّذين آمنوا اتقوا اللَّه و كونوا مع الصّادقين “.(4)

5 – آيه قربي: ” قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي “. (5)

6 – آيه مسئولون: ” وقفوهم انّهم مسئولون “.(6)

در روايات متعدّدي از جمله از ابوسعيد خدري، نقل شده است كه از ولايت علي بن ابيطالب(ع) سؤال مي‏كنند.

بخش دوم: آيات مربوط به فضائل حضرت علي(ع

1 – آيه مباهله: ” فمن حاجك فيه من بعد ما جائك من العلم فقل تعالوا ندع ابنائناو ابنائكم و نسائنا و نسائكم و أنفسنا و انفسكم ثمّ نبتهل فنجعل لعنة اللَّه علي الكاذبين “. (7)

2 – آيه خير البريّه: ” انّ الّذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البريّه “.(8)

3 – آيه ليلة المبيت: ” و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات اللَّه و اللَّه رؤوف بالعباد “. (9)

4 – آيه حكمت: ” يؤتي الحكمة من يشاء و من يؤت الحكمة فقد اوتي خيراً كثيراً و ما يذكّر الاّ اولوا الباب “.(10)

5 – آيات سوره هل أتي علي الاانسان “هل أتي علي الانسان حين من الدّهر لم يكن شيئاً مذكوراً “.(11)

مخصوصاً آيات هفتم تا دهم اين سوره.

6 – آيات آغاز سوره برائت: آيات آغاز سوره برائت كه درباره اعلان جنگ به مشركان پيمان شكن نازل شده، و تقريباً تمام مفسران و مورّخان اتّفاق نظر دارند كه در سال نهم هجري هنگامي كه اين آيات نازل شد و پيمان‏هاي اين گروه از مشركان رانقض كرد، پيامبر(ص)، ابوبكر را براي ابلاغ اين فرمان انتخاب نمود تا به هنگام حجّ در مكه آن را براي عموم مردم بخواند، ولي چيزي نگذشت كه آيات را از او گرفت و به علي(ع) داد و آن حضرت را مأمور ابلاغ آن كرد تا در مراسم حجّ به تمام اهل مكّه ابلاغ كند و او چنين كرد.
“وقتي ابوبكر سوال مي‏كند آيا چيزي بر ضدّ من نازل شده كه من نبايد سوره را ابلاغ كنم؟ پيامبر(ص) مي‏فرمايد: “اُمرتُ ان لا يبلّغه الاّ انا او رجلٌ منّي؛ من مأمور شده‏ام كه اين سوره(برائت) را ابلاغ نكند مگر من يا مردي كه از من است”.(12)

7 – آيه سقاية الحاجّ: مي‏فرمايد: ” أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجد الحرام كمن آمن باللَّه و اليوم الاخر و جاهد في سبيل اللَّه لا يستوون عند اللَّه و اللَّه يهدي القوم الظّالمين  “.(13)

8 – آيه صالح المؤمنين: ” و ان تظاهرا عليه فان اللَّه هو مولاه و جبريل و صالح المؤمنين والملائكه بعد ذلك ظهير “.(14)

خداوند بعضي از همسران پيامبر(ص) را كه تخلفي كرده بودند، مخاطب اين آيه ساخت.

9 – آيه وزارت: از زبان حضرت موسي(ع) مي‏خوانيم: ” واجعل لي وزيرا من اهلي – هارون اخي – اشدد به ازري – و اشركه في امري “. (15)
پيامبر گرامي اسلام(ص) نيز براي پيشبرد اهداف رسالتش همين خواسته را از خداوند تقاضا كرد تا در امر رهبري مردم، علي(ع) را برادرش و پشتيبان و خليفه و وزيرش قرار دهد.

10 و 11 – آيات سوره احزاب: ” من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا اللَّه عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا”.(16)، “و رد اللَّه الذين كفروا بغيظهم لم ينالوا خيرا و كفي اللَّه المؤمنين القتال و كان اللَّه قويا عزيزا “.(17)

12 – آيه بينه و شاهد: ” افمن كان علي بينة من ربه و يتلوه شاهد منه و من قبله كتاب موسي اماما و رحمة اولئك يؤمنون به “.(18)

13 – آيه صدّيقون: ” و الّذين آمنوا باللَّه و رسله اولئك هم الصّدّيقون و الشهداء عند ربّهم اجرهم و نورهم “.(19)

14 – آيه نور: ” يا ايّها الّذين آمنوا اتّقوا اللَّه و آمنوا برسوله يؤتكم كفلين من رحمته و يجعل لكم نوراً تمشون به و يغفر لكم و اللَّه غفور رحيم “.(20)

15 – آيه انذار: ” وانذر عشيرتك الاقربين – و اخفض جناحك لمن اتّبعك من المؤمنين “.(21)

16 – آيه مرج البحرين: ” مرج البحرين يلتقيان – بينهما برزخ لا يبغيان – فبأي الاء ربّكما تكذّبان – يخرج منهمااللّؤلؤ و المرجان “.(22)

17 – آيه نجوي: ” يا ايها الّذين آمنوا اذا ناجيتم الرّسول فقدّموا بين يدي نجواكم صدقة ذلك خير لكم و أطهر فان لم تجدوا فان اللَّه غفور رحيم “.(23) اين آيه شريفه به مسلمانان دستور داد: اگر مي‏خواهيد با پيامبر(ص) نجوي كنيد، قبل از اين كار، صدقه‏اي در راه خدا بدهيد، اين دستور، آزمون جالبي به وجود آورد براي مدّعيان قرب به پيامبر(ص)، همگي جز علي(ع) از دادن صدقه و نجوي‏ خودداري كردند.

18 – آيه سابقون: ” والسابقون السابقون اولئك المقرّبون – في جنّات النّعيم – ثلّة من الاوّلين – قليل من الاخرين “.(24) امام صادق(ع) فرمود: منظور علي بن ابيطالب(ع) است.

19 – آيه أذن وادعيه: ” لنجعلها لكم تذكرة و تعيها اذن و اعيه “.(25)
در روايتي هم پيامبر(ص) به علي(ع) فرمود: تو گوش‏هاي نگه دارنده علم و دانش مني.

20 – آيه مودّت: ” انّ الّذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرّحمن وداً “.(26)

21 – آيه انفاق: ” الّذين ينفقون اموالهم باللّيل و النّهار سرّاً و علانية فلهم اجرهم عند ربّهم و لا خوفٌ عليهم و لا هم يحزنون “.(27) روايات بسياري در شان نزول اين آيه وارد شده كه نشان مي‏دهد نخستين بار درباره علي(ع) نازل گشت.

22 – آيه محبّت: ” يا ايّها الّذين آمنوا من يرتدّ منكم عن دينه فسوف يأتي اللَّه بقوم يحّبهم و يحبّونه أذلّة علي المؤمنين أعزّة عل الكافرين يجاهدون في سبيل اللَّه و لا يخافون لومة لائم ذلك فضل اللَّه يوتيه من يشاء و اللَّه واسعٌ عليم “.(28) از مناقب عبداللَّه شافعي وارد شده است كه اين آيه شريفه درباره علي(ع) نازل شده است. (29)

براي دستيابي به اطلاعات جامع‏تر در اين باره مي‏توان به كتاب‏هايي همانند “بحار الانوار مرحوم مجلسي(ره)” و “علي(ع) در قرآن” و نيز “علي(ع) كيست؟ مرحوم كمپاني” و به تفاسير روايي قرآن مجيد همانند “نور الثقلين” و “تفسير برهان” و نظاير اين‏ها مراجعه نمود.

پي‌نوشت‌ها:
1 . مائده (5)، آيه 67.
2. مائده (5)، آيه 55.
3. نساء (4)، آيه 59.
4. توبه (9)، آيه 119.
5 . شوري (42)، آيه 23.
6. صافات (37)، آيه 24.
7 . آل عمران (3)، آيه 61.
8 . بينه (98)، آيه 7.
9 . بقره (2)، آيه 207.
10. بقره (2)، آيه 269.
11 . انسان (76)، آيه1.
12 . مسند احمل بن حنبل، ج 1، ص 3، به نقل از آيت اللَّه مكارم شيرازي، پيام قرآن، ج 9، ص 288.
13 . توبه (9) آيه 19.
14 . تحريم (66)، آيه 4.
15 . طه (20)، آيه 29 – 32.
16 . احزاب (33)، آيه 23.
17 . همان، آيه 25.
18 . هود (11)، آيه 17.
19 . حديد (57)، آيه 19.
20 . همان، آيه 28.
21 . شعرا (26)، آيه 214 و 215.
22 . الرحمان (55)، آيه 19 – 22.
23 . مجادله (58) آيه 12.
24 . واقعه (56)، آيه 10 – 14.
25 . حاقه (69)، آيه 12.
26 . مريم (19)، آيه 96.
27 . بقره (2)، آيه 274.
28 . مائده (5)، آيه 54.
29 . آيت اللَّه مكارم شيرازي، پيام قرآن، ص 177 – 394 (با اقتباس).

بسم الله
اولی الامر در قرآن
دوبار عبارت "اولی الامر" در قرآن آمده است.آیات 59 و 83 سوره النساء.
اطاعت از اولی الامر در آیه 59 آمده است.برخی از این آیه نتیجه میگیرند که اطاعت از اولی الامر بدون قید و شرط است.اگر ترتیب و پیوستگی آیات هر سوره و کلیت قرآن را در نظر بگیریم به این نتیجه نمی رسیم.
بعلت وجود "اولی الامر" در آیه 83 معلوم میشود که افرادی تحت این عنوان در زمان رسول الله وجود
داشته اند.ایشان معصوم نبوده اند.چگونه پس از رحلت رسول الله افرادی تحت همین عنوان معصومند؟
در آیه 59 دو بار "اطیعوا" آمده است و در پایان آیه عبارت "ذالک خیر و احسن تاویلا".
در آیه 59 دوبار "الرسول" آمده است یک بار پس از "اطیعوا" دوم و بار دیگر پس از وقوع تنازع.
بنظر می آید در آیه 59 فرمان "اطیعوا الله" با عبارت "اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم فان تنازعتم فی شیء فردوه الی الله و الرسول" تاویل میشود.عبارت "اطیعوا الله" بتنهایی معلوم نمی کند که چگونه از خداوند باید اطاعت کرد.
البته تاویل مختصر و مفید برای "اطیعوا الله" همان "اطیعوا الرسول" است.چنانکه در بعضی آیات نیز داریم :"…اطیعوا الله و اطیعوا الرسول…"(سوره مائده آیه 92).ولی آیه 59 سوره النساء کاملترین و بهترین تاویل را ارائه میدهد.این خود بسبب نزول تدریجی قرآن بر رسول الله است.
در حالت عمومی و پیش فرض مومنین باید اختلافات را خدمت رسول الله ببرند تا ایشان بنا بر "رسالات" الهی و اشراف کلی خود بر پیام الهی (الذکر) قضاوت کنند…انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم…نحل آیه 44 .
با اضافه کردن حالات استثنایی و در یک حالت عمومی فراگیر باید گفت اختلافات بین مردم و یا بین مردم و اولی الامر و حتی شکوائیه به خداوند پس از شنیدن نظر رسول الله (مورد ذکر شده در سوره مجادله) با "رساله" و پیام (جدید یا پیام قبلی) بر رسول الله مرتفع میشود.
"الرسول" در یک موقعیت زمانی و مکانی خاص با " الرسول" در موقعیت زمانی و مکانی دیگر فرق دارد و دلیل آن نیز نزول تدریجی قرآن است.این روش خود عاملی است برای تربیت تدریجی مسلمین در اطاعت از "رسالات الله".تا پس از رحلت رسول الله اختلافات مومنین مرجع اصلی داشته باشد.
اما پس از رحلت رسول الله در خواندن قرآن و مرجع قرار دادن آن روشی معتبر و مستقل از افراد لازم است.روشی که خود رسول الله نیز تابع آن بوده اند. تکه تکه و گزینشی خواندن آن مفید نخواهد بود و به اختلافات دامن زده خواهد شد.باید ترتیب و پیوستگی آیات در هر سوره و کلیت قرآن را رعایت کرد.تا بر ما نیز الذکر (بینش کلی) حاصل شود.والسلام
 

لطفا تفسیر آیات رو به اهلش بسپار .فکر میکنی توبا عقل ناقص بشری می توانی کتاب خدا رو تفسیر کنی .

 
ما در مذهب شیعه طبق فرموده حضرت محمد (ص) تسلیم ثقلین می باشیم.
مفسران قران طبق حدیث ثقلین ائمه معصومین (ع) می باشند .
آیه تبلیغ به گفته علما شیعه و سنی در آخرین حج پیامبر در غدیر خم  نازل شده است .
 
صحبت های  شما رو در چند سطر زیر جواب می دهم .
 

سؤال : شاید منظور از مسأله مهمّى که در این آیه مطرح شده، خطر دو دشمن بزرگ اسلام و مسلمین، یهود و نصارى، است که همواره در مقابل اسلام مى ایستادند و مانعى براى مسلمانان و پیشرفت اسلام محسوب مى شدند. در این صورت آیا آیه ربطى به ولایت دارد؟
 
پاسخ : کسى که کمترین آشنایى با تاریخ اسلام داشته باشد مى داند که مسأله یهودیان و مسیحیان در سال دهم هجرت حل شده بود و طومار قبائل مختلف یهود، بنى قریظه، بنى النّضیر، بنى قینقاع، یهودیان خیبر، و سایر یهودیان و نصارى، درهم پیچیده شده بود و همه آنها یا تسلیم مسلمانان شده و یا مجبور به هجرت گشته بودند; بنابراین، طبق آنچه در آیه ۴۱ سوره مائده آمده است، ترس و بیم پیامبر(ص) از مسلمانان و ایمان آورندگان بود، نه از بیگانگان از اسلام!
 
 
 
تفسیر آیه تبلیغ در سایه روایات
 
عدّه زیادى از محدّثان صدر اسلام معتقدند که آیه فوق در شأن امیرمؤمنان على(ع)نازل شده است . بین مفسّران اهل سنّت نیز عدّه اى روایت مربوط به ولایت امیرمؤمنان(ع)را نقل کرده اند، که مى توان به آقاى «سیوطى» در «الدّرّ المنثور، جلد دوم، صفحه ۲۹۸» و «ابوالحسن واحدى نیشابورى» در «اسباب النّزول، صفحه ۱۵۰» و «شیخ محمّد عبده» در «المنار، جلد ششم، صفحه ۱۲۰» و «فخر رازى» در «تفسیر کبیر» و سایر تفاسیر اشاره کرد. در این جا براى نمونه فقط قسمتى از کلام فخر رازى را نقل مى کنیم. او، که در میان مفسّران اهل سنّت بى نظیر است و تفسیر قوى و مشروحى دارد و انسانى هوشیار و عالم است (هر چند تعصّب زیادى نیز دارد، که بعضاً حجابى براى او شده است) پس از بیان نُه احتمال در تفسیر آیه فوق، ولایت امیرمؤمنان را به عنوان دهمین احتمال مطرح مى سازد.
 
متن کلام فخر رازى در الّتفسیر الکبیر، جلد ۱۱، صفحه ۴۹ به شرح زیر است:
 
نزلت الآیة فى فضل علی بن ابیطالب ولما نزلت هذه الآیة أخذ بیده و قال: من کنت مولاه فعلی مولاه اللّهم وال من والاه وعاد من عاداه، فلقیه عمر فقال: هنیئاً لک یا بن أبی طالب! أصبحت مولای ومولى کل مؤمن و مؤمنة.
 
این آیه در مورد علىّ بن ابى طالب نازل شده است. هنگامى که این آیه شریفه نازل شد، پیامبر اکرم(ص)دست على(ع) را گرفت (و بلند کرد) و فرمود: «هر کس که من مولاى او هستم پس این على هم مولى و رهبر اوست. پروردگارا ! کسانى که ولایت على را پذیرفته اند دوست بدار و کسانى که با او به دشمنى برخاسته اند، دشمن بدار!» سپس عمر با على(ع) ملاقات کرد و به آن حضرت عرض کرد: «اى فرزند ابوطالب! این فضیلت و مقام بر تو مبارک باشد. تو از امروز مولا و رهبر من و همه مردان و زنان مسلمان شدى!»
 
 
 
ارتباط این آیه با قبل و بعد از آن چگونه است؟
 
 بعضى از مفسّران براى کناره گیرى از واقعیّتى که در این آیه نهفته است، به عذر دیگرى متوسّل شده و آن این که سیاق آیات قبل و بعد، که درباره اهل کتاب است، تناسبى با مسأله ولایت و خلافت و امامت ندارد، این دوگانگى با بلاغت و فصاحت قرآن سازگار نیست.
 
پاسخ : تمام کسانى که با چگونگى جمع آورى آیات قرآن آشنا هستند مى دانند که آیات قرآن تدریجاً و به مناسبتهاى مختلف نازل شده است، به همین دلیل بسیار مى شود که یک سوره درباره مسائل مختلفى سخن مى گوید، بخشى از آن درباره فلان «غزوه» است، بخشى دیگر درباره فلان «حکم و تشریع» اسلامى است، بخشى با «منافقین» سخن مى گوید، و بخشى با «مؤمنین»; مثلا اگر سوره نور را مورد توجّه قرار دهیم، مى بینیم بخشهاى مختلفى دارد که هر کدام ناظر به مطلبى است، از «توحید» و «معاد» گرفته تا اجراى «حدّ زنا» و داستان «اِفْک» و مسائل مربوط به «منافقین» و «حجاب» و غیر اینها (سایر سوره هاى طولانى قرآن نیز کم و بیش چنین است) هر چند در میان مجموعه اجزاء یک سوره، پیوند کلّى و عام وجود دارد.
 
دلیل این تنوّع محتواى سوره همان است که گفته شد: قرآن تدریجاً و بر حسب نیازها و ضرورتها و در وقایع مختلف نازل شده است، و هرگز به شکل یک کتاب کلاسیک نیست که موضوع واحدى را، که از پیش تعیین شده، دنبال کند.

بسم الله
سلام
آیه تبلیغ
 
چیده شدن آیات در هر سوره به چه منظوری بوده است؟ آیا حفاظت الهی از قرآن شامل چینش آیات و سور هم میشود؟
آیا این چینش و این مواضع برای کلمات و آیات مبنایی برای فهمیدن است یا از سر پیچ دادن و پنهان کردن مطالب این کار انجام شده است؟
 
بعضی از آقایان علما در عصر ما بر مطالبی اصرار میورزند که باعث سردرگمی و سرافکندگی است.
درعصری که شبکه های ارتباطی گسترده اجتماعی و کامپیوتری در آن حرف اول را میزنند.علمای قدیم ما بیشتر به ارتباط آیات معتقد بوده اند تا علمای متاخر و این جای تعجب است.
 
مثلا صاحب تفسیر سورآبادی به ارتباط آیات مجاور آیه تبلیغ معتقد است ولی آقایان علمای معاصر معتقد نیستند و با اصرار غیر منطقی سعی دارند بگویند بعضی عبارات و آیات سوره مائده در بین آیات دیگر جاسازی شده اند و مقصودی غیر از آنچه بقیه آیات این سوره دارند را بیان میکنند!
در این شرایط دوری جوانان از دین و دیانت چیز عجیب و غریبی خواهد بود؟
شوق و ذوقی برای مطالعه قرآن باقی میگذارد؟
 
بطور مثال آقای مکارم در تفسیر نمونه ج 5 ص 18 میگوید "…ثانيا همانطور كه بارها گفته‏ايم، قرآن يك كتاب كلاسيك نيست كه مطالب آن در فصول و ابواب معينى دسته‏بندى شده باشد، بلكه طبق نيازها و…"
 
نزول متفرق و طبق نیازها بمانند استناد و ابلاغ از یک کتاب در مواقع مختلف است و از یک کتاب منسجم الهی دریافت میشود.هر سوره قبل از نزول بطور کامل نزد ملائکه وحی است.آیات سوره های بزرگ در جواب نیازهای نظیر خودشان نازل میشوند ولی پس از نزول کامل آیات بدستور الهی چیده میشوند طبق الگوی سوره در عالم بالا.همانطورکه ما هم پس از درک کلی و منسجم از قرآن و فقط پس از آن در مواقع مختلف و طبق نیازها احکام مجزا صادر خواهیم کرد.
حتی کاملا ممکن است بعضی از عبارات آنرا بجهت شیوایی و زیبایی کلام اصطلاح کنیم.بکار بردن اصطلاحی دلیل بر معنای آیات و سوره مربوطه نیست.معنای سوره با ارتباط تمام آیات و عبارات آن اخذ میشود.
 
چینش آیات بدستور رسول الله در هر سوره مبنایی برای درک منسجم از آن سوره و قرآن بوده است.آیا برای شبهه افکنی آیات مرتب شده اند؟
 
ما چه اصراری داریم که عقاید مذهبی (از هر مذهبی) و متعصبانه خود را به هر قیمت حفظ کنیم؟
ما چرا باید کتاب دین خود را با همین دسته بندی و سوره بندی قبول نکنیم؟
چرا آشکارا نمی گویید این چینش قرآنی دست ساخت مغرضین است و مورد تایید خداوند نیست؟
 
اگر رعایت این چینش فعلی منتج به نتایج غیر منطقی و ناشایست میشد حق با ایشان و امثال ایشان بود ولی وقتی میبینیم این چینش و اتصال فضای بسار زیبا و منطقی و معجزه گونه ارائه میکند چرا باید آنرا بی اهمیت بدانیم؟
 
هر وقت با مذهب ما سازگار شد به ارتباط آیات استناد کنیم و هر وقت سازگار نبود بگوییم چینش آیات بر اساس بخصوصی نیست.آیا این درست است؟
 
**************************************
 
دوبار عبارت "یا ایها الرسول" در قرآن آمده هر دو بار هم در این سوره است یعنی سوره مائده و هر دوبار هم در مورد یهود یا نصاراست.اولی آیه 41 دومی آیه 67:
 
* يَأَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يحَْزُنكَ الَّذِينَ يُسَرِعُونَ فىِ الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ ءَامَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ  وَ مِنَ الَّذِينَ هَادُواْ  سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ ءَاخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ  يحَُرِّفُونَ الْكلَِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ  يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَاذَا فَخُذُوهُ وَ إِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُواْ  وَ مَن يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيًْا  أُوْلَئكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ  لهَُمْ فىِ الدُّنْيَا خِزْىٌ  وَ لَهُمْ فىِ الاَْخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ(41)
 
يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ (67)
 
بین دو کلمه تبلیغ و ابلاغ فرقی هست؟
 
تبلیغ از شدت بیان در تعداد دفعات و صبر بسیار بر آن حکایت دارد.زمانی ما موضوعی را یک بار دوبار میگوییم و سپس خاموش میشویم و دیگر کاری به مخاطب نداریم ولی زمانی بدفعات موضوع را تکرار میکنیم تا مطمئن شویم مخاطب مطلب را دقیقا شنید و فهمید و با او اتمام حجت میکنیم.
 
در سوره مائده هر دو نوع بیان آمده است.در آیه تبلیغ آیه 67 سوره المائده میفرماید:
 
يَأَيهَُّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ  وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ  وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ  إِنَّ اللَّهَ لَا يهَْدِى الْقَوْمَ الْكَافِرِين‏
 
در آیه 92 همان سوره میفرماید:
 
وَ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ احْذَرُواْ  فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا عَلىَ‏ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِين‏
 
یا در آیه 99 میفرماید:
 
مَّا عَلىَ الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ  وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا تَكْتُمُون‏
 
از آیه تبلیغ برداشت میکنند که رسول الله مطلبی را از ترس دیگران به مردم نمی گفته اند.در صورتیکه اینطور نیست.ایشان مامور میشوند که آنچه را که به ایشان وحی شده است با دفعات بیشتر بیان کنند و نگران دشمنی و عناد اهل کتاب نباشند و بر گمراهی کسی تاسف نخورند.باید رسو ل الله رسول دین جدید حتما و با شدت و در بیانات متعدد رسالات الهی را به پیروان ادیان قبلی ارائه دهند.دین جدید آمده است. پیروان ادیان قبلی حتما باید بشنوند و با آنها اتمام حجت شود.
 
و اینکه چه چیزی را بگویند بطور خلاصه همان آیه بعدی یعنی آیه 68 است:
 
قُلْ يَأَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلىَ‏ شىَ‏ْءٍ حَتىَ‏ تُقِيمُواْ التَّوْرَئةَ وَ الْانجِيلَ وَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ  وَ لَيزَِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنهُْم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَ كُفْرًا  فَلَا تَأْسَ عَلىَ الْقَوْمِ الْكَافِرِين‏
 
و موضوع چقدر ساده است!!!
 
همان موضوع  الذین یبلغون رسالات الله و لا یخشون احدا الا الله (آیه 39 سوره 33 احزاب) میباشد.با تعاون بر البر و التقوی در ابتدای سوره مائده نیز هماهنگی دارد.
 
آیات قبل و بعد آیه تبلیغ نیز گویای این مطلب هستند.عبارت "لَيزَِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنهُْم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَ كُفْرًا " در ایات 64 و 68 آمده است.یعنی قبل و بعد از آیه تبلیغ.
 
بنابراین "ما انزل الیک" آشکار بوده است وشنیده شده است.آیه تبلیغ دستور برای تاکید بیشتر و ابلاغ با دفعات بیشتر است.
 
قسیسین و رهبان که استکبار و عناد ندارند پیام رسول الله را شنیده بودند (گویی بدون شدت بیان از جانب رسول الله) و از فهمیدن آیات حق اشکشان جاری میشد:
وَ إِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلىَ الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقّ‏ِ  يَقُولُونَ رَبَّنَا ءَامَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِين‏ (آیه 83 سوره المائده)
بنابراین "ما انزل الیک" و "ما انزل الی الرسول" پنهان نبوده است.
والسلام
 

بسم الله

سلام

یکی از دلایل پنهان برای معتبر شمردن احادیث میزان مالیاتی است که باید از ثروتمندان گرفته شود.بنظر شما یک ثروتمند دوست دارد به نرخ امروز مالیات بدهد یا بمیزان تعیین شده در صد سال قبل؟ مسلما خیلی دوست دارد بنرخ آن زمان مالیات بدهد.اگر بنرخ پانصد سال قبل باشد چی؟ در پوست خودش نمی گنجد.اگر بنرخ هزار و چهار صد سال قبل باشد چکار میکند؟ بنظر من برای بانیان این فکر مقبره میسازد.حتی اگر بشود افرادی را برای تئوری سازی آن اجیر میکند.ولی قرآن احکام پویای اقتصادی دارد و جهت اصلی حرکت اقتصادی را تعیین میکند.لذا برداشت از قرآن برای آنها خوشایند نیست.برای بانیان این فکر مقبره نمی سازند که هیچ قتل عام میکنند.در نطفه خفه میکنند.تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

والسلام

 

4 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

میراث غدیر
فرهنگ نامهاى غدير

فرهنگ نامهاى غدير نامها به سهولت در ذهنها جاى مى‏گيرند و به راحتى معانى بلند را منتقل مى‏كنند بهمين دليل و دلايل ديگر، نامگذارى روزها و يا هفته‏ها يكى از شيوه‏هاى تبليغاتى مثبت و منفى شده است و مطرح شدن و رواج پيدا كردن ارزشها يا ضد ارزشها را در …

میراث غدیر
غدير از نگاه چهارده خورشيد

غدير از نگاه چهارده خورشيد اساس مذهب تشيع بر دو حديث پايه گذارى شده است: يكى حديث ثقلين (1) ، كه پيامبراكرم(ص) در كمتر از نود روز در چهار مكان آن را به مردم گوشزد كرد؛ ديگرى حديث غدير. مى‏توان گفت حديث دوم مكمل حديث اول است. سفارش بيش از …

میراث غدیر
متن خطبه غدیر

متن خطبه غدیر موارد داخل پرانتز تفاوت نسخ می باشد. بخش اول: حمد و ثنای الهی ستايش خداي را سزاست كه در يگانگي اش بلند مرتبه و در تنهايي اش به آفريدگان نزديك است؛ سلطنتش پرجلال و در اركان آفرينش اش بزرگ است. بى آنكه مكان گيرد و جابه جا …