شمه ای از فضائل امام حسین علیه السلام
خداوند متعال در میان مخلوقات خود، انسان های کاملی را به عنوان الگو قرار داده است. این الگوها دارای امتیازات و فضیلت های ویژه ای هستند. امام حسین علیه السلام نمونه ای برجسته از این اسوه های پاک است. در این مقاله به مناسبت اربعین شهادت امام حسین علیه السلام برخی از فضائل آن حضرت را برمی شمریم.
فضائل حضرت در کودکی و تولد
1- تکلم قبل از ولادت و بعد از شهادت:
امام حسین علیه السلام مولودی است که قبل از ولادت در حالی که در بطن مادر خود، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام بود، با ایشان به صحبت پرداخت. این وضعیت درباره حضرت زهرا علیهاالسلام نیز نقل شده که با مادر خود، حضرت خدیجه علیهاالسلام صحبت کرده است.
نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روزی وارد خانه حضرت زهرا علیهاالسلام شد و در حالی که جز دخترش کسی در خانه نبود، دختر خود را در حال صحبت مشاهده نمود، وقتی علت را جویا شد، حضرت زهرا علیهاالسلام اظهار داشت: صحبت من با فرزندی است که در بطن من می باشد، او همدم من است و با من سخن می گوید، اما سخنانی حزن آور، به این مضامین که شمهای از فضائل امام حسین علیه السلام.
مادر! من شهیدم، مظلومم، غریبم، عطشانم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حالی که محزون شدند، ضمن بشارت به آمدن فرزند پسر، از شهادت او در شرایط سخت و ناگوار خبر دادند. امام حسین علیه السلام تنها کسی است که بعد از شهادت نیز سخن گفته است. سر امام بر روی نیزه، این آیه از قرآن را تلاوت کرده است: «ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا؛ آیا پنداشتی که اصحاب کهف و رقیم (خفتگان در غار) از آیات شگفت ما بوده اند».
شاید تلاوت این آیه بر این معنا دلالت داشته باشد که هم چنان که قدرت الهی در مورد اصحاب کهف بر خواب چندین ساله ایشان تعلق گرفت و ایشان را بعد از بیدار شدن، وسیله عبرت دیگران قرار داد، شهادت آن حضرت و بقای راه و مکتب او نیز این گونه خواهد بود و به عنوان نشانه الهی در عالم معرفی خواهد شد.
آیات دیگری که امام حسین علیه السلام بعد از شهادت تلاوت کرده است عبارتند از: ادامه آیات سوره کهف تا آیه 14 و آیه 227 از سوره شعرا و آیه 71 سوره غافر و آیه 137 سوره بقره.
2- مشتق بودن نام حضرت از نام خداوند:
جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمودند: «سمی الحسن حسنا لان باحسان الله قامت السماوات و الارضون، واشتق الحسین من الاحسان، و علی والحسن اسمان من اسماء الله تعالی والحسین تصغیر الحسن؛ حسن را حسن نامیدند برای این که با احسان خداوند آسمان ها و زمین ها برپا شد و حسین از احسان مشتق شد، و علی و حسن دو اسم از اسم های خداوند متعال است و حسین تصغیر حسن است».
و در حدیث دیگری نام حضرت برگرفته از اسم الهی، یعنی «محسن» دانسته شده که خداوند میفرماید: «انا المحسن و هذا الحسین؛ من محسن هستم و این حسین است».
3- تبرک جستن ملائک به قنداقه حضرت:
روزی حضرت زهرا علیهاالسلام فرزندش را در گهواره ندید و با اضطراب جویای فرزند عزیزش شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله به ایشان بشارت دادند که قنداقه حسین علیه السلام را ملائک به آسمان ها بردهاند تا تبرک بجویند.
4- ویژه بودن مربیان حضرت علیه السلام:
به دلیل این که ایشان خامس اصحاب کسا می باشد، از تربیت پاکانی هم چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه السلام، فاطمه زهرا علیهاالسلام و امام حسن علیه السلام، برخوردار بودند، لذا حضرت خود را در روز عاشورا این گونه معرفی نمودند:
من له جد کجدی فی الوری × او کشیخی فانا ابن القمرین
فاطمة الزهرا امی و ابی × قاصم الکفر ببدر و حنین
عبدالله غلاما یافعا × و قریش یعبدون الوثنین
یعبدون اللات والعزی معا × و علی کان صلی قبلتین
«در بین تمام انسان ها کیست که جدی مانند جد من، یا مربی و معلمی مانند معلم من داشته باشد، من فرزند دو ماه تابناکم. مادرم فاطمه زهرا علیهاالسلام و پدرم علی علیه السلام کوبنده کفر در بدر و حنین بود. آن هنگام که قریش دچار بت پرستی و عبادت لات و عزی بود; علی علیه السلام به بیت المقدس و بعد به سوی کعبه عبادت خدا می کرد».
5- فدا شدن ابراهیم فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله برای امام حسین علیه السلام:
ابن عباس می گوید: خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم. امام حسین علیه السلام روی زانوی راست و ابراهیم روی زانوی چپ حضرت نشسته بودند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گاهی حسین و گاهی ابراهیم را می بوسید.
به ایشان حالت نزول وحی دست داد و پس از آن فرمودند: «جبرئیل بعد از ابلاغ سلام پروردگار گفت: خدا می فرماید، این دو فرزند را برای شما باقی نمی گذارم، باید یکی را فدای دیگری نمایی».
پیامبر صلی الله علیه و آله به ابراهیم نظر کرد و گریست و فرمود: «اگر ابراهیم بمیرد فقط من محزون می شوم، امام اگر حسین بمیرد غیر از من فاطمه و علی نیز محزون می شوند و من اندوه خود را بر حزن فاطمه و علی ترجیح می دهم».
یا جبرئیل! ابراهیم قبض روح گردد; ابراهیم را فدای حسین کردم.(ابراهیم پس از سه روز بیماری وفات کرد) از این پس هرگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امام حسین علیه السلام را به سینه می چسبانید و می بوسید، لب های او را می مکید و می فرمود: قربان کسی که ابراهیم را فدای او کردم.
فضائل امام حسین در کلام الهی
6- تاویل و تفسیر آیات الهی در مورد آن حضرت:
بسیاری از آیات الهی که برخی رقم آن را 128 آیه و برخی دیگر تا 250 آیه ذکر کردهاند، به اطلاق و عموم و یا به طور خاص، بر امام حسین علیه السلام تطبیق شده و یا یکی از افراد مورد نظر در آیه امام حسین علیه السلام بودهاند. مواردی مثل آیه مباهله، آیه تطهیر، آیه ذوالقربی، آیه اطعام و آیات سوره فجر که سوره فجر را سوره آن حضرت نامیدهاند.
امام صادق علیه السلام ضمن بیان این معنی، حضرت را صاحب «نفس مطمئنه» معرفی کرده و می فرمایند: «اقرؤوا سورة الفجر فی فرائضکم و نوافلکم فانها سورة الحسین بن علی علیه السلام و ارغبوا فیها رحمکم الله تعالی؛ سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود بخوانید که سوره حسین بن علی است و در آن راغب باشید. خداوند متعال شما را مورد رحمت خود قرار دهد».
ابواسامه که در مجلس حاضر بود، گفت: چگونه این سوره مخصوص حسین علیه السلام گردید؟ امام علیه السلام فرمود: الا تسمع الی قوله تعالی: «یا ایتها النفس المطمئنة…» انما یعنی الحسین علیه السلام فهو ذوالنفس المطمئنة الراضیة و اصحابه من آل محمد صلی الله علیه و آله هم الراضون عن الله یوم القیمة و هو راض عنهم».
آیا این سخن خداوند متعال را نمی شنوی که می گوید: «یا ایتها النفس المطمئنة»، همانا حسین را قصد می کند که دارای نفس مطمئنه و راضی است و اصحاب او از آل محمد در روز قیامت از خداوند راضیند و خداوند نیز از آنان راضی است.
7- خازن وحی الهی بودن حضرت:
احادیث قدسی در مورد امام حسین علیه السلام از ناحیه ذات اقدس الهی، زیاد وارد شده است که در کتاب شریف «عوالم» جمع آوری شده است. در یک حدیث این گونه آمده است: «وجعلت حسینا خازن وحیی و اکرمته بالشهادة و ختمت له بالسعادة، فهو افضل من استشهد و ارفع الشهداء درجة و جعلت کلمتی التامة معه و حجتی البالغة عنده، بعترته اثیب و اعاقب؛ حسین را خازن وحی خویش قرار داده و او را با شهادت، کرامت بخشیدم و پایانی با سعادت برای وی مقرر داشتم، او برترین شهیدان و درجهاش از همه والاتر است، کلمه تامه خود را همراه او قرار دادم و حجت رسای خویش را نزدش نهادم و به وسیله خاندان او پاداش و کیفر می دهم».
مظهر صفات انبیا
امام حسین علیه السلام به عنوان انسان کامل، هم مظهر صفات الهی و هم مظهر صفات انبیای عظام است که به مواردی از آن ها اشاره می کنیم:
8- همانند انبیا هدایتگر مردم است
قرآن کریم در مورد انبیاء الهی می فرماید: «وجعلناهم ائمة یهدون بامرنا؛ آنان را پیشوایانی که به امر ما هدایت می کنند، قرار دادیم». و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، حسین علیه السلام را به عنوان چراغ هدایت معرفی می کند و می فرماید: «ان الحسین مصباح هدی و سفینة نجاة؛ همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است».
9- همچون انبیا از غیر خدا نمی ترسید
او این ویژگی را در گفتار و کردار ثابت کرد. قرآن کریم در مورد انبیاء می فرماید: «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون احدا الا الله؛ آنان که رسالت های الهی را رسانند و از او می ترسند و جز خدا از کسی نمی ترسند».
امام حسین علیه السلام فرمود: «لو لم یکن فی الدنیا ملجا و لا ماوی لما بایعت یزید بن معاویة؛ اگر در دنیا هیچ پناه گاهی وجود نداشته باشد باز هم با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد».
و در مورد یزید بن معاویه می فرماید: «یزید رجل شارب الخمر، قاتل نفس المحترمة، معلن بالفسق مثلی لایبایع مثله؛ یزید مردی است که شراب می نوشد، نفس محترمه را به قتل می رساند، تظاهر به فسق می کند، مثل منی با مثل اویی بیعت نمی کند».
در مکتب حسینی ترس باارزش، ترس از خداست نه ترس از غیر خدا، لذا حضرت در دعای معروف عرفه، ترس از خدا را طلب می نماید: «اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک؛ خدایا مرا چنان قرار ده که از تو بترسم، چنان که انگار تو را می بینم».
10- مثل انبیای عظام الهی، اهل جهاد و شهادت بود:
قرآن کریم می فرماید: «کاین من نبی قاتل معه ربیون کثیر» و آن حضرت، سیدالشهداء لقب گرفتهاند، در حالی که تا قبل از واقعه عاشورا حضرت حمزه، عموی پیامبر به دلیل شهادت خاص در جنگ احد، به نام «سیدالشهداء» معروف بودند.
11- مثل انبیا، از متوکلین علی الله بود:
قرآن کریم از قول پیامبران الهی می گوید: «ما لنا الا نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا». «چرا بر خدا توکل نکنیم، با این که ما را به راه هایمان رهبری کرده است؟!» و از کلمات مشهور امام حسین علیه السلام این جمله است که: «اللهم انت ثقتی; خدایا تو اعتماد منی».
12- هم چون انبیای الهی از بهترین صبرکنندگان درگاه الهی بود:
قرآن کریم در مورد انبیاء الهی می فرماید: «کل من الصابرین»; «همه آن ها از صابرین بودند.» و از جملات مشهور امام علیه السلام در روز عاشورا این جمله است: «صبرا علی بلائک; خدایا بر امتحان تو صبر می کنم.»
13- همانند انبیاء از اصلی ترین احیا کنندگان امر به معروف و نهی از منکر بود.
قرآن کریم انبیا الهی را آمران به معروف و ناهیان از منکر دانسته و می گوید دشمنان انبیاء آن ها را به خاطر این ویژگی به شهادت می رساندند. «و یقتلون الذین یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»; «کسانی را که امر به معروف و نهی از منکر می کنند، می کشند». و در این که از اهداف عمده نهضت عاشورا احیای این فریضه الهی بود، بین تحلیل گران هیچ جای شک و شبهه ای نیست، چرا که آن حضرت فرموده است: «ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر; می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم».
14- مثل انبیا از علمداران مبارزه با طاغوت بود:
قرآن کریم در مورد انبیا می گوید: «لقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوالله واجتنبوا الطاغوت»; «در هر امتی رسولی را مبعوث کردیم تا به آن ها بگوید: خدا را عبادت کنید و از طاغوت بپرهیزید.»
امام حسین علیه السلام نیز با طاغوت زمان خود یعنی یزید بن معاویه نه تنها بیعت نفرمود، بلکه یک معیار کلی ارائه کرد که: «مثلی لایبایع مثله; مثل منی با مثل اویی بیعت نمی کند».
15- هم چون انبیا وسیله تعلیم و تزکیه مردم و بیرون آوردن ایشان از زندان جهالت و ضلالت می باشد.
قرآن کریم در مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین»؛ «او (خدا) کسی است که در میان انسان های درس ناخوانده رسولی را مبعوث کرد که آیاتش را بر آن ها بخواند و آن ها را تزکیه دهد و کتاب و حکمت بیاموزد، گر چه از قبل در گمراهی آشکار بودند.»
و در زیارت اربعین نیز امام حسین علیه السلام این گونه معرفی شده است: «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة; خون قلبش را در راه تو داد تا بندگان تو را از جهالت و حیرت گمراهی نجات دهد.»
فضائل امام حسین علیه السلام در کلام معصومین علیهم السلام
از باب این که در تعریف گفته می شود «معرف» باید اجلی از «معرف» باشد، هیچ کس به غیر از خدا و معصومین علیهم السلام نمی تواند شخص امام را معرفی کند و ویژگی های او را بیان نماید. از این رو به عنوان نمونه، چند گفتار از معصومین علیهم السلام نقل می شود.
16- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
«حسین منی و انا من حسین; حسین از من است و من از حسینم.» ، «الحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنة; حسن و حسین دو آقای جوانان بهشتند.»، «ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لاتبرد ابدا; براستی که برای قتل حسین حرارتی در دل های مؤمنان است که هرگز خاموش نمی شود.» و «احب الله من احب حسینا; خداوند هر که را که حسین را دوست بدارد، دوست می دارد.»
17- امام علی علیه السلام به فرزند خود نظر کردند و فرمودند:
«یا عبرة کل مؤمن، فقال: انا یا ابتاه؟ قال: نعم یا بنی; ای اشک هر مؤمن. امام حسین علیه السلام گفت: من ای پدر؟ فرمود: بله فرزندم.»
18- فاطمه زهرا علیهاالسلام درباره آن حضرت چنین می فرمایند:
«فلما صارت الستة کنت لااحتاج فی اللیلة الظلماء الی مصباح و جعلت اسمع اذاخلوت فی مصلای التسبیح و التقدیس فی باطنی; آن گاه که حسین علیه السلام (هنگام بارداری) به شش ماهگی رسید، در شب تاریک به چراغ نیاز نداشتم و هنگام عبادت خدا و خلوت با حق، صدای تسبیح و تقدیس وی را در باطن خود می شنیدم.»
19- امام سجاد علیه السلام: در شهر شام، هنگام معرفی خود چنین فرمود:_
«انا ابن من بکت علیه ملائکة السماء، انا ابن من ناحت علیه الجن فی الارض و الطیر فی الهواء; من فرزند کسی هستم که ملائکه آسمان بر او گریست، من فرزند کسی هستم که جن در زمین و پرندگان در هوا بر او نوحه خواندند.»
20- امام باقر علیه السلام فرمود:
«ما بکت السماء علی احد بعد یحیی بن زکریا الا علی الحسین بن علی علیهماالسلام فانهابکت علیه اربعین یوما; ملائکه آسمان بعد از یحیی بن زکریا بر هیچ کس گریه نکرد مگر بر حسین بن علی علیهماالسلام که چهل روز بر او گریه کرد.»
21- امام صادق علیه السلام فرمود:
«حنکوا اولادکم بتربة الحسین علیه السلام فانه امل کل داء; کام فرزندان خود را با تربت حسین علیه السلام بردارید که شفای هر مرض است.»
22- امام جواد علیه السلام فرمود:_
«من زار الحسین علیه السلام لیلة ثلاث و عشرین من شهر رمضان و هی اللیلة التی یرجی ان تکون لیلة القدر و فیها یفرق کل امر حکیم، صافحه اربعة و عشرون الف ملک و نبی کلهم یستاذن الله فی زیارة الحسین علیه السلام فی تلک اللیلة; هر کس در شب بیست و سوم ماه رمضان – که امید است همان شب قدری باشد که هر امر حکیمی تنظیم می شود – امام حسین علیه السلام را زیارت کند، بیست و چهار هزار فرشته و پیامبر که همگی از خداوند برای زیارت حسین علیه السلام در چنین شبی اذن می طلبند، با او مصافحه می کنند.»
23- امام عسکری علیه السلام فرمود:_
«اللهم انی اسئلک بحق المولود فی هذا الیوم، الموعود بشهادته قبل استهلاله و ولادته، بکته السماء و من فیها و الارض و من علیها و لما یطا لابتیها، قتیل العبرة و سید الاسرة، الممدود بالنصرة یوم الکرة، المعوض من قتله ان الائمة من نسله، و الشفاء فی تربته…; بار الها! از تو می خواهم به حق نوزادی که در چنین روزی (سوم شعبان) متولد شده، او که پیش از ولادت وعده شهادتش داده شده، او که آسمان و زمین و اهل آن ها در مصیبت وی گریستند، در حالی که هنوز بر زمین گام ننهاده بود. او که کشته اشک است و بزرگ خاندان، کسی که در رجعت پیروز گردد، و او که به عنوان پاداش جانبازی و شهادتش ادامه امامت در نسلش و شفا در تربتش قرار داده شد.»
24- امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه، این گونه امام حسین علیه السلام را معرفی می کند:_
«کنت للرسول صلی الله علیه و آله ولدا و للقرآن منقدا، و للامة عضدا و فی الطاعة مجتهدا، حافظا للعهد و المیثاق، ناکبا علی سبل الفساق و باذلا للمجهود، طویل الرکوع و السجود، زاهدا فی الدنیا زهد الراحل عنها، ناظرا الیها بعین المستوحشین منها; تو فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و مبین قرآن و یار و پشتیبان امت و تلاش گر در راه اطاعت الهی، حافظ عهد و پیمان، از بین برنده راههای باطل و نفاق، طول دهنده رکوع و سجده، زاهد در دنیا مثل زهد کسی که از دنیا کوچ کننده است، نگاه کننده به آن با چشم کسانی که از آن وحشت دارند، هستی.»
دیگر فضائل آن حضرت
25- عزت امام حسین علیه السلام:
این ویژگی بارز حضرت در کلمات، خطبه ها، رجزها و شعارهای روز عاشورا، بیش از ویژگی های دیگر آن حضرت ظاهر می شود. آن حضرت فرمود: «لیس شانی شان من یخاف الموت، ما اهون الموت علی سبیل نیل العز و احیاء الحق، لیس الموت فی سبیل العز، الا حیاة خالدة و لیست الحیاة مع الذل، الاالموت الذی لا حیاة معه; شان من شان کسی که از مرگ می ترسد نیست.
چقدر مرگ در راه رسیدن به عزت و احیاء حق کوچک است! مرگ در راه عزت جز زندگی جاودانه نیست و زندگی با ذلت جز مرگی که هیچ زندگی با آن نیست، نمی باشد»، «الا و ان الدعی ابن الدعی قد رکزنی بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات منا الذلة; زنازاده پسر زنازاده مرا بین دو امر مخیر کرده است: بین کشته شدن و ذلت. و ذلت از ما دور است». و نیز آن حضرت فرمود: «القتل (الموت) اولی من رکوب العار والعار اولی من دخول النار».
26- مقام شکر و رضای حضرت علیه السلام:
در سخت ترین لحظات روز عاشورا و هنگام افتادن از اسب با آن همه جراحات، این جملات از امام علیه السلام نقل شده است: «صبرا علی قضائک یا رب لااله سوک، یا غیاث المستغیثین; پروردگارا! بر قضای تو صبر می کنم. معبودی جز تو نیست، ای فریادرس فریاد خواهان.»
27- تمسک انبیا به نام مقدس امام حسین علیه السلام:
در تفسیر آیه «فتلقی آدم من ربه کلمات» این گونه روایت شده است: «انه رای ساق العرش و اسماء النبی و الائمة علیهم السلام فلقنه جبرئیل قل یا حمید بحق محمد یا عالی بحق علی یا فاطر بحق فاطمة یا محسن بحق الحسن والحسین و منک الاحسان فلما ذکر الحسین سالت دموعه وانخشع قلبه و قال یااخی جبرئیل فی ذکر الخامس ینکسر قلبی و یسیل عبرتی. قال جبرئیل: ولدک هذا یصاب بمصیبة تصغر عندها المصائب. فقال یا اخی و ما هی؟ قال یقتل عطشانا غریبا وحیدا فریدا لیس له ناصر و لامعین و لو تراه یا آدم و هو یقول واعطشاه واقلة ناصراه حتی یحول العطش بینه و بین السماء کالدخان فلم یجبه احد الا بالسیوف; حضرت آدم ساق عرش و اسم های پیامبر و ائمه علیهم السلام را دید، پس جبرئیل به او تلقین کرد که بگو:
«ای ستایش شده به حق محمد، ای بلند مرتبه به حق علی، ای آفریننده به حق فاطمه، ای احسان کننده بحق حسن و حسین و احسان از توست.» همین که حسین علیه السلام را یاد کرد اشک هایش جاری شد و قلبش خاشع گردید و گفت: ای برادرم جبرئیل! در یاد کردن از پنجمین نفر، قلبم می شکند و اشکم جاری می شود. جبرئیل گفت: این فرزندت به مصیبتی برخورد می کند که همه مصیبت ها در مقابل آن کوچک است. گفت: ای برادر! آن چه مصیبتی است؟ گفت: تشنه، غریبانه و تنها کشته می شود در حالی که یار و یاوری ندارد. ای آدم! اگر او را می دیدی، مشاهده می کردی که می گوید: «واعطشاه، واقلة ناصراه» تا عطش مثل دود بین او و آسمان حائل شود، پس کسی او را جواب ندهد جز با شمشیرها.»
28- استجابت دعا در زیر قبه حرم امام علیه السلام:
محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمودند: «ان الله تعالی عوض الحسین علیه السلام من قتله ان جعل الامامة فی نسله (ذریته)، و الشفاء فی تربته، و اجابة الدعاء عند قبره; خداوند متعال در عوض شهادت امام حسین علیه السلام، امامت را در نسل او و شفا را در تربت او و اجابت دعا را در نزد قبر او قرار داد.
خبر از شهادت در هنگام تولد
اسما بنت عميس مى گويد: وقتى امام حسين علیه السلام متولد شد, رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد فرمود: اسما! پسرم را بياور من كودك را در پارچه سفيدى پيچيدم و به حضرت دادم. حضرت در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت, بعد در حالى كه او را در دامن خود گذاشته بود, گريست. گفتم: پدر و مادرم فدايت چرا گريه مى كنى؟ فرمود: براى اين پسرم. گفتم: او در همين ساعت متولد شده و تو برايش گريه مى كنى؟ فرمود: آرى اى اسما! گروه سركشى او را مى كشند, خدا شفاعتم را نصيب شان نكند. بعد فرمود: اين خبر را به فاطمه نرسان كه تازه فرزندش به دنيا آمده.(1)
روزى ام الفضل همسر عباس عموى پيامبر, خدمت آن حضرت رسيد و عرض كرد: يارسول اللّه صلی الله علیه و آله من امشب خواب بدى ديدم, ديدم گويا قطعه اى از بدن مبارك شما جدا شده در دامن من افتاد.
فرمود: خير است, فاطمه پسرى مى آورد كه تو او را پرورش خواهى داد خدمت پيامبر رسيدم و كودك را در دامنش نهادم و چند لحظه از آن حضرت چشم برداشتم, وقتى دوباره نگاهش كردم, ديدم اشك از چشمانش سرازير است. گفتم: پدر و مادرم فدايت يا رسول اللّه چرا گريه مى كنى؟ فرمود: هم اكنون جبرئيل آمد و به من خبر داد كه امت من اين پسرم را مى كشند.(2)
هنگامى كه اميرالمؤمنين علیه السلام به طرف صفين مى رفت در راه از كربلا گذشت در آن جا توقفى كرد و چنان گريست كه زمين را از اشك خيس كرد آن گاه فرمود: روزى خدمت رسول خدا رسيدم ديدم حضرت گريه مى كند, گفتم: پدر و ماردم فدايت يا رسول اللّه صلی الله علیه و آله چرا گريه مى كنى؟ فرمود: هم اكنون جبرئيل اين جا بود, او به من خبر داد كه پسرم حسين در كنار شط فرات در زمينى به نام كربلا كشته خواهد شد و مشتى از خاك آن جا را برايم آورد تا ببويم و من نتوانستم از گريه خوددارى كنم. و همان جا بود كه اميرالمؤمنين علیه السلام فرمود: اين جاست اقامت گاه و بارانداز ايشان, اين جاست كه خونشان را مى ريزند, گروهى از آل محمد در اين صحرا كشته مى شوند كه زمين و آسمان به حالشان گريه خواهد كرد.(3)
علاقه رسول خدا صلی الله علیه و آله به امام حسين علیه السلام
يكى از زيباترين و برجسته ترين نكات زندگى امام حسين علیه السلام, توجه شديد و علاقه بى نظير پيامبر اكرم به ايشان و برادر بزرگوارش امام حسن علیه السلام است اين نكته آن چنان آشكار و نمايان بود كه صفات زيادى از كتب تاريخ و حديث را به خود اختصاص داده است در اين جا گوشه اى اندك از اين مطالب را يادآور مى شويم.
دوستى با حسين
رسول گرامى اسلام به مهمانى دعوت شده بود با گروهى از اصحاب به ميهمانى مى رفت در راه امام حسين علیه السلام را ديد كه در كوچه بازى مى كند, پيش رفت تا او را بگيرد, ولى او كودكانه گريخت و هر چه حضرت به دنبال او رفت, او به سوى ديگرى جست و آن حضرت هم چنان خنده كنان او را دنبال مى كرد تا او را گرفت آن گاه دستى بر پس گردن و دستى در زير چانه او گرفته دهان بر دهانش گذاشت و او را بوسيد. و بعد فرمود: حسين از من است و من از حسينم, خدا دوست بدارد كسى را كه حسين را دوست دارد.(4)
زيد بن حارثه نقل مى كند: مى خواستم براى انجام كارى خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله به رسم شبانه به منزل آن حضرت رفتم و درب خانه را كوبيدم پيامبر در حالى كه چيزى در زير عباى خود داشـت, بيرون آمد پس از آن كه كارم تمام شد, پرسيدم: اى رسول خدا! چه همراه دارى؟ عباى خويش را به كنار زد و حسن و حسين را كه در برگرفته بود به من نشان داد و فرمود: اينان فرزندان من و فرزندان دختر من هستندآن گاه رو به آسمان كرد و فرمود: اللهم انك تعلم انى احبهما فاحبهما و احب من يحبهما؛ خدايا! تو مى دانى كه من اين دو را دوست دارم, پس آن ها را دوست بدار و دوست بدار هر كس آن دو را دوست بدارد.(5)
سلمان فارسى نيز از پيامبر اكرم در خصوص امام حسن علیه السلام و امام حسين علیه السلام روايت كرده است كه فرمود: من احبهما احببته و من احببته احبه اللّه و من احبه اللّه ادخله جنات النعيم, و من ابغضهما اوبغى عليهما ابغضته و من ابغضته ابغضه اللّه و من ابغضه اللّه ادخله نار جهنم و له عذاب مقيم.
هر كس فرزندانم حسن و حسين را دوست بدارد, من او را دوست دارم و هر كس من او را دوست بدارم , خداوند او را دوست دارد و هر كس خدا او را دوست بدارد به بهشت هاى پر از نعمت وارد خواهد شد اما هر كس آن دو را دشمن بدارد و بر آن ها ستم روا دارد, من او را دشمن خواهم داشت و هر كس من او را دشمن دارم, خداوند او را دشمن دارد و به آتش جهنم در افكند و در عذاب پايدار بماند.(6)
اين علاقه و عنايت ويژه پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله به امام حسين علیه السلام و اهل بيت علیهم السلام را صرفا نمى توان به يك رابطه عاطفى و علاقه خويشاوندى حمل كرد مضامين رواياتى كه در كتب فريقين فراوان نقل شده است, نشان مى دهد كه رسول خدا صلی الله علیه و آله بااطلاع و آگاهى از مسير آينده جامعه اسلامى, مى خواستند بدين وسيله راه حق و باطل را به روشنى از يكديگر تفكيك و متمايز سازند در واقع پيامبر اكرم با اين سخنان گويا همه دشمنى ها و كينه توزى هايى را كه در آينده بر ضد خاندان نبوت انجام خواهد شد, براى حق پويان و حقيقت طلبان پيش گويى مى كردند شايد از اين روست كـه در روايات ديگر, رسول خدا صريحا از جنگ و پيكار با اهل بيت ياد كرده است و جنگ با ايشان را هم چون جنگ با خودش دانسته است.
دانشمندان برجسته اهل سنت از زيد بن ارقم و ابوهريره و ديگران روايت كرده اند كه پيامبر در هنگام فوت, آن گاه كه در بستر بيمارى افتاده بود, رو به على و فاطمه و حسن و حسين كرد و فرمود: «انا حرب لمن حاربكم و سلم لمن سالمكم, يعنى: من با هر كس كه با شما بجنگد در جنگ خواهم بود و با هر كس با شما دوستى كند دوست خواهم بود».(7)
اين عبارت بارها و بارها از سوى پيامبر اكرم در شان اهل بيت گراميش صادر شده است(8) از جمله نقل كرده اند كه آن حضرت بارها رو به خانه على و فاطمه و حسن و حسين مى ايستاد و مى فرمود: «انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم, يعنى مى جنگم با هر كس كه شما با او بجنگيد و دوستى مى كنم با هر كس كه شما با او دوستى كنيد».
برا بن عازب روايت كرده است كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله در مورد امام حسين علیه السلام فرمود: «هذا منى و انا منه و هو محرم عليه ما يحرم على, يعنى حسين از من است و من از حسينم و هر چه بر من حرام است بر حسين نيز حرام است».(9)
علاقه جبرئيل به حسین
در روايات آمده است روزى حسن و حسين, در كودكى, پيش روى پيامبر صلی الله علیه و آله با يكديگر كشتى مى گرفتند و پيامبر دائما حسن را تشويق مى كرد فاطمه رو به پدر كرد و عرض كرد: اى رسول خدا! شما حسن را كه برادر بزرگتر است در مقابل حسين كه كوچكتر است تشويق مى كنيد؟ پيامبر فرمود: زيرا جبرئيل شاهد اين ماجرا بود و حسين را تشويق مى كرد و من حسن را.
مهرورزى پيامبر به حسين
مهر و محبت پيامبر به امام حسين علیه السلام و برادر بزرگوارش امام حسن علیه السلام زبانزد عام و خاص بوده است گذشته از گفتارى كه نقل شد, از رفتار حضرت با ايشان حكايات فراوانى نقل كرده اند كه اين نكته به خوبى معلوم مى شود.
نقل شده است كه گاه در هنگام نماز جماعت, حسن و حسين, كه كودكانى خردسال بودند, نزد جد بزرگوارشان مى رفتند و در سجده بر دوش آن حضرت سوار مى شدند برخى از اصحاب پيش دستى مى كردند تا كودكان را از رسول خدا دور كنند, ولى آن حضرت اشاره مى فرمودند كه آنها را به حال خود واگذاريد سپس به آرامى دست آن ها را مى گرفتند و پايين مى آوردند و بر زانوان خويش مى نشاندند.(10)
روزى پيامبر سجده نماز را, بر خلاف معمول, طولانى كرد نماز كه تمام شد, نمازگزاران عرض كردند: امروز سجده را طولانى تر به جاى آوريد, آيا وحى نازل شده و دستورى رسيده است؟ فرمود: خير, فرزندم حسين بر شانه ام سوار بود, خواستم صبر كنم تا او كار خويش را انجام دهد و لذتش را از بين نبرده باشم.(11)
عمر بن خطاب نقل مى كند كه روزى رسول خدا را ديدم كه حسن و حسين را بر شانه هاى خويش سوار كرده بود رو به آن دو كردم و گفتم: چه اسب خوبى داريد!!! پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: و اين ها چه سواركاران خوبى هستند!(12)
ابى بريده نقل مى كند كه روزى رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد براى ما خطبه مى خواند كه ناگهان حسن و حسين به مجلس وارد شدند و پيراهن قرمز رنگ به تن داشتند, به طورى كه در هنگام راه يافتن بر زمين مى كشيد پيامبر از منبر پايين آمدند و آن دو را بغل كردند و جلوى خويش نشاندند سپس فرمودند: خدا و رسولش راست گفتند كه: انما اموالكم و اولادكم فتنه اين دو فرزندم كه چنين راه مى روند آن چنان مشعوف شدم كه نتوانستم به سخنانم ادامه دهم.(13)
گريه امام حسين علیه السلام
پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله از در خانه فاطمه سلام الله علیها مى گذشت صداى گريه امام حسين علیه السلام را شنيد فرمود: دخترم! فرزندم حسين را ساكت كن, مگر نمى دانى كه صداى گريه اين كودك مرا آزار مى دهد.(14)
حسين بهترين است
حذيفه يمان مى گويد: روزى پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله وارد مسجد شد امام حسين علیه السلام را روى دوش گرفته با دست هاى مباركش پاهاى او را به سينه مى فشرد فرمود: اى مردم مى دانم درباره چه موضوعى اختلاف داريد (منظورش بهترين هاى بعد از خودش بود اين حسين بن على علیه السلام كسى است كه بهترين جده (مادر بزرگ) را دارد, جدش محمد, رسول خدا صلی الله علیه و آله, سالار پيامبران و جده اش خديجه, دختر خويلد, اولين زنى است كه به خدا و رسولش ايمان آورد اين حسين بن على بهترين پدر و مادر را دارد, پدرش على بن ابي طالب برادر, وزير و پسر عموى رسول خدا و اولين مردى است كه به خدا و رسولش ايمان آورد و مادرش فاطمه دختر محمد بانوى زنان جهان است اين حسين بن على بهترين عمو و عمه را دارد, عمويش جعفر بن ابي طالب است كه خدايش با دو بال زينت داده تا در بهشت به هر جا كه خواهد پرواز كند و عمه اش, ام هانى دختر ابي طالب است اين حسين بن على علیه السلام بهترين دايى و خاله را دارد, دايى اش قاسم پسر رسول خدا و خاله اش زينب , دختر رسول خداست, آن گاه كودك را از شانه خود بر زمين نهاد تا در پيش رويش به بازى بپردازد و فرمود: مردم اين حسين, جد و جده اش در بهشت اند, دايى و خاله اش در بهشت اند و خودش و برادرش نيز در بهشت اند.(15)
اگر مردم مى دانستند
از تشييع جنازه برمى گشتيم در بين راه امام حسين علیه السلام خسته شد و كنار راه نشست ابوهريره (پيرمرد مورد احترام زمان خود) در كنارش نشست و با لباس خود خاك از پاى آن حضرت مى سترد حضرت فرمود: ابوهريره! چرا تو اين كار را مى كنى؟ عرض كرد: بگذار من اين كار را بكنم, به خدا اگر آن چه را من درباره تو مى دانم, اين مردم مى دانستند تو را برگردن هاى خود حمل مى كردند.(16)
مدرك بن عماره نقل مى كند كه روزى ابن عباس را ديدم كه ركاب حسن و حسين را گرفته بود و راه مى برد به او اعتراض كرده گفتند: تو ركاب آن ها را گرفته اى, در حالى كه از آن ها مسن تر هستى؟ گفت: اين دو فرزندان رسول خدا و جگرگوشه او هستند, آيا سعادتى از اين بالاتر است كه من ركاب آن ها را بگيرم.(17)
آقاى جوانان بهشت
امام علی علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله روايت كرده است كه فرمود: الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة, يعنى حسن و حسين آقاى جوانان اهل بهشت هستند.(18)
ابن عباس نيز از آن حضرت نقل كرده است: الحسن والحسين سيدا شباب اهل الجنة, من احبهما فقداحبنى و من ابغضهما فقد ابغضنى.(19) همين روايات را عمر بن خطاب و فرزندش عبداللّه بن عمر نيز از پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل كرده اند.(20)
از حذيفة بن يمان, صحابى معروف پيامبر, نقل شده است كه شبى خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسيدم و نماز مغرب را با ايشان خواندم حضرت برخاست و دائما نماز مى خواند تا هنگام نماز عشا رسيد نماز عشا را نيز با آن حضرت خواندم و منتظر ماندم پيامبر از مسجد خارج شد تا به خانه خويش رود پشت سر او راه افتادم, گويا با كسى سخن مى گفت كه من دقيقا ندانستم كه چه مى فرمايد ناگهان رو به عقب كرد و فرمود: كيستى؟ گفتم: حذيفة. گفت: فهميدى چه كسى با من بود؟ گفتم: خير. گفت: جبرئيل امين بود كه سلام خداى را به من رساند و مرا بشارت داد كه فاطمه بانوى زنان بهشت و حسين و حسين آقاى جوانان بهشتى هستند. عرض كردم: اى رسول خدا! براى من و مادرم استغفار كن. فرمود: خداوند تو و مادرت را ببخشايد.(21)
جابربن عبداللّه انصارى از رسول خدا روايت كرده است كه روزى در مسجد در كنار آن حضرت با اصحاب بزرگوارش نشسته بوديم حسين علیه السلام وارد مسجد شد پيامبر رو به ما كرد و فرمود: من اراد ان ينظر الى سيد شباب اهل الجنة, فلينظر الى الحسين بن على, يعنى : هر كس مى خواهد به آقاى جوانان بهشت نگاه كند, به چهره فرزندم حسين بنگرد.(22)
حسين بابى از بهشت
رسول گرامى اسلام فرمود: به وسيله من آگاه شديد, با على راه يافتيد و هدايت شديد, نيكى ها به واسطه حسن به شما عطا شد, ولى سعادت و شقاوت شما با حسين است آگاه باشيد كه حسين يكى از درهاى بهشت است, هر كس به او دشمنى كند خدا بوى بهشت را بر او حرام مى كند.(23)
حسين و آيه تطهير
ام سلمه, زن با وفاى رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل مى كند كه روزى فاطمه سلام الله علیها غذايى براى پدر بزرگوارش آورد آن روز پيامبر در خانه من بود رسول اللّه نسبت به دخترش احترام كرد و فرمود: برو و پسر عمويم على و فرزندانم حسن و حسين را نيز دعوت كن تا با هم غذا بخوريم پس از مدتى فاطمه و على در حالى كه دستان حسن و حسين را در دست داشتند, بر پيامبر وارد شدند همان دم جبرئيل بر پيامبر نازل شد و آيه شريفه تطهير را نازل فرمود: «انما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا». (احزاب / 33)
يعنى: خداوند اراده كرده است تا هر گونه زشتى و پليدى را از شما اهل بيت دور گرداند و شما را پاك و پاكيزه گرداند.
حضرت رو به من ام سلمه كرد و فرمود: كساى خيبرى را, كه عبايى بزرگ بود, بياورم على علیه السلام را در طرف راست و زهرا را در طرف چپ و حسن و حسين را بر پاى مباركش نشاند و كسا را بر آن ها انداخت با دست چپ, عبا را سخت بر هم پيچيد و دست راست را به طرف آسمان بلند كرد و سه بار فرمود: اللهم هؤلا اهل بيتى و حامتى, اللهم اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا, انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم و عدو لمن عاداكم.
خداوندا! اينان اهل بيت و خاندان من هستند, چنان كه وعده فرمودى پليدى را از ايشان دور دار و آنان را پاك و معصوم دار, من مى جنگم با كسى كه شما اهل بيت با او بجنگيد, و آشتى مى كنم با كسى كه شما آشتى كنيد و دشمن كسى هستم كه با شما دشمنى كند.(24)
از اين روايت, كه در منابع حديث از طرق مختلف نقل شده است و مورد اتفاق شيعه و سنى است, به دست مى آيد كه امام حسين علیه السلام يكى از مصاديق آيه تطهير است از روايات و قراين بسيار مى توان ثابت كرد كه در زمان نزول آيه تطهير, جز همين پنج تن كس ديگرى مشمول آيه تطهير نبوده است و از همين روى ايشان را اصحاب كسا و امام حسين علیه السلام را خامس اصحاب كسا, يعنى پنجمين شخصيت اصحاب كسا نام نهاده اند.
احمد حنبل و ترمذى, دو تن از محدثان بزرگ اهل سنت, در كتب مسند و سنن خود نقل كرده اند كه تا شش ماه پس از نزول آيه مذكور, پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله هر روز هنگامى كه براى نماز صبح به مسجد مى رفتند در جلوى خانه على و فاطمه مى ايستادند و بلند مى فرمودند: «الصلوة يا اهل بيت محمد, انمايريد اللّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا».
حسين و آيه مباهله
در بين دانشمندان اسلامى, از شيعه و سنى, اتفاق نظر است كه پيامبر در هنگام مباهله با عالمان مسيحى بحران, تنها على, فاطمه, حسن و حسين را به همراه برد و آنان را مصداق ابنائنا و نسائنا و انفسنا در آيه شريفه قرار داد اين مطلب آن چنان مشهور و مسلم است كه عالم بزرگ اهل سنت, حاكم نيشابورى, در كتاب معرفة علوم الحديث خود اين جريان را از مصاديق روايات متواتر مى شمارد.(25)
ماجرا از اين قرار است كه اسقف مسيحيان نجران همراه با گروهى از علماى مسيحى خدمت رسول خدا شرفياب شدند حضرت دين اسلام را بر آن ها عرضه كرد ولى سرباز زدند و نپذيرفتند سرانجام وحى نازل شد و آنان را به مباهله با پيامبر دعوت كرد: «فمن حاجك فيه من بعد ما جائك من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة اللّه عـلى الكاذبين». (سوره آل عمران/ 16)
در روز موعود, رسول خدا دست اهل خويش را گرفت و براى مباهله حضور يافت مسيحيان كه دريافتند پيامبر با تمام سرمايه خويش به ميدان مباهله آمده است از اين كار تن زنند و به پرداختن جزيه رضايت دادند.(26)
وارث علم پيامبر
عكرمه, شاگرد برجسته ابن عباس, نقل مى كند كه روزى ابن عباس در مسجد براى مردم حديث مى گفت كه نافع بن ازرق برخاست و گفت: اى ابن عباس! از احكام مورچه و پشه براى من مردم فتوا مى دهى؟ اگر علمى دارى خدايى را كه مى پرستى براى من توصيف كن ابن عباس سر به زير انداخت حسين به على در گوشه مسجد نشسته بود, رو به نافع كرد و فرمود: اى نافع به سوى من بيا تا پاسخت را بازگويم.
نافع گفت: من از تو پرسيدم؟
ابن عباس گفت: يا ابن الازرق! انه من اهل بيت النبوة و هم ورثة العلم.
نافع به سوى امام رفت و حضرت پاسخ او را ارايه فرمود.
نافع گفت: اى حسين! سخنانت نيكو و پرمايه است.
فرمود: شنيده ام كه تو پدرم و برادرم و مرا به كفر متهم كرده اى؟
گفت: قسم به خدا با آن چه از شما شنيدم بى ترديد شما سرچشمه نورانى اسلام و ستارگان احكام خدا هستيد (لقد كنتم منار الاسلام و نجوم الاحكام).
امام فرمود: يك سؤال از تو مى پرسم.
گفت: بپرس, يابن رسول اللّه.
فرمود: آيه «فاما الجدار فكان لغلامين يتيمين فى المدينه». (سوره كهف / 81) را خوانده اى؟ اى نافع! چه كسى آن گنج گران بها را براى آن دو يتيم در زير ديوار پنهان كرده بود تا به آنان ارث رسد.
گفت: پدر يتيمان.
فرمود: راستى پدر آن ها بهتر و دلسوزتر براى فرزندانش بود يا رسول خدا؟
آيا مى توان باور كرد كه پيامبر علم گران بهاى خويش را براى فرزندانش به وديعت نگذاشته باشد و ما را از آن محروم كرده باشد؟(27)
ريحانه پيامبر
پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله به ميهمانى در خانه يكى از اصحاب دعوت شده بود همراه با ياران به راه افتاد, در حالى كه جلوتر از ديگران راه مى رفت حسن و حسين با كودكانى چند در كوچه به بازى مشغول بود رسول خدا به سوى او رفت تا او را بگيرد و او به اين سو و آن سو مى گريخت پيامبر در حالى كه مى خنديد او را دنبال كرد تا او را گرفت يك دست را در زير سر و دست ديگر را در زير چانه حسين گذاشت و لب مباركش را بر دهان حسين نهاد و بوسيد و فرمود: هذان ريحانتاى من الدنيا من احبنى فليحبهما؛ اين دو گل هاى زيباى من در دنيا هستند, هر كس مرا دوست بدارد بايد آنان را دوست بدارد.(28)
جابر بن عبداللّه انصارى مى گويد: روزى نزد رسول خدا نشسته بوديم كه على بن ابي طالب علیه السلام وارد شد حضرت رو به على كرد و فرمود: سلام عليك ابا الريحانتين اوصيك بريحانتى من الدنيا خيرا, فعن قليل ينهد ركناك و اللّه عزوجل خليفتى عليك؛ سلام بر تو اى پدر دو ريحانه حسن و حسين! تو را به اين دو ريحانه زيبايم از دنيا سفارش به نيكويى مى كنم كه بزودى دو ركن تو فرو ريزند.
جابر مى گويد: هنگامى كه پيامبر رحلت كرد, على علیه السلام فرمود: اين يكى از دو ركنى بود كه رسول خدا گفت و هنگامى كه فاطمه وفات كرد, فرمود: اين هم ركن دومى بود كه رسول خدا گفت.(29)
در همين راستا روايت جالبى از عبداللّه بن عمر نقل شده است كه مربوط به امام, پس از واقعه عاشوراست ابن نعيم نقل مى كند كه نزد عبداللّه بن عمر نشسته بوديم, مردى پيش آمد و از حكم خون پشه سؤال كرد كه اگر در لباس نمازگزار باشد نمازش صحيح است يا خير؟ عبداللّه پرسيد: از كجا مى آيى و اهل كدام منطقه اى؟ گفت: اهل عراق هستم. عبداللّه گفت: اين مرد را بنگريد كه از خون پشه مى پرسد, حال آن كه اينان پسر رسول خدا را كشتند و سكوت كردند از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنيدم كه مى فرمود: حسن و حسين دو ريحانه من در اين دنيا هستند.(30)
فضائل و مناقب امام حسين عليه السلام
خداوند متعال در ميان مخلوقات خود، انسان هاي کاملي را به عنوان الگو قرار داده است. اين الگوها داراي امتيازات و فضيلت هاي ويژهاي هستند. امام حسين علیه السلام نمونهاي برجسته از اين اسوههاي پاک است. برخي از فضائل و مناقب امام حسين علیه السلام عبارتند از:
- 1- تکلم قبل از ولادت و بعد از شهادت
- 2- مشتق بودن نام حضرت از نام خداوند
- 3- ويژه بودن مربيان حضرت يعني از تربيت پاکاني همچون پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، اميرالمؤمنين امام علی علیه السلام، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و امام حسن علیه السلام، برخوردار بودند.
- 4- هيچ کس در فصاحت و بلاغت به پاي آن حضرت نمي رسيد.
- 5- معنويت و عرفان امام حسين علیه السلام.
- 6- سخاوت و بخشندگي
- 7- شباهت به حضرت عیسی مسيح علیه السلام از جهت “سيدة النساء” بودن حضرت فاطمه سلام الله علیها و حضرت مريم و از جهت مدت حمل و از جهت شباهت در انصار و حواريين(31) و…
امام حسين علیه السلام در سايه عنايت و تربيت رسول الله صلی الله علیه و آله، فصيح ترين مرد عرب قرار گرفت. پدرش اميرالمؤمنين علیه السلام، کسي که سخن او پس از پيامبر صلی الله علیه و آله بالاتر از کلام مخلوق و پايينتر از کلام خالق بود. مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها که خود از چشمه نطق و بيان پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله سيراب گشته بود. بنابراين جاي شگفتي نيست، که بگوييم هيچ کس در فصاحت و بلاغت به پايه آن حضرت نمي رسيد.
خطابه او در روز عاشورا که مصائب و مشکلات سراسر وجودش را احاطه کرده و غم و اندوه از هر سو وي را در تنگنا قرار مي داد، با اين وصف هرگز نلرزيد و اضطراب و پريشاني به خود راه نداد، و اين خود نشانگر آن است که بيان او فصيح تر و سخن او بليغ تر از هر کس بوده است، و در اجتماع مردم کوفه با دلي قوي و قلبي ثابت و بياني گويا به سخن پرداخت، چنان که گويي بيانش چون سيلي است خروشان که دشمن را از پا درميآورد.
سخني که در بلاغت و رسايي کلام تا آن زمان هرگز شنيده نشده و بعدا نيز شنيده نخواهد شد. تا آن جا که دشمن او با شنيدن سخنان کوبنده او مردم را از اين امر بازداشت و گفت: واي بر شما. او فرزند همان پدر است. به خدا قسم، چنان چه يک بار ديگر بدين ترتيب براي شما سخن بگويد، هرگز قادر به آزار و يا محاصره او نخواهيد بود.
قهرمان مبارزه با ظلم و ستم
امام حسين علیه السلام تنها قهرماني است که در مبارزه با ستم و مقاومت در برابر ظلم و آسان شمردن مرگ در راه حق و عزت و شرافت انساني گوي سبقت را از ديگران ربوده است، و درباره او ضرب المثل ها ساخته و در ياد او قهرماناني به وجود آمده است. در بزرگي و بلندي مقام والاي او، کتاب ها طبع و نشر شده و خطابه ها ايراد گرديده و اشعار بسياري سروده اند.
او بزرگ مردي است که هر فرد آزادهاي که داراي همتي بلند باشد و در هر عصر و زمان بخواهد در برابر ظلم و بيدادگري ايستادگي کند شايسته است که از آن حضرت پيروي نمايد و در مکتب وي درس زندگي بياموزد، و آن کس که از ذلت و خواري گريزان و پذيراي ظلم و ستم نيست مي بايست در جاده آن حضرت گام سپارد. فداکاري و از خودگذشتگي امام حسين علیه السلام چنان بود که عقول را به حيرت واداشت و دل ها را به دهشت انداخت و نفوس بشري را از خود بي خود ساخت و قلب ها را اسير خود کرد.
کدام قهرماني را مي شناسيد که در بزرگي و بلندي مقام و در مبارزه با ستم اين گونه در برابر ظلم بايستد و هرگز سستي به خود راه ندهد. کدام بزرگ مردي را سراغ داريد که اين چنين عقول و ارواح و قلوب جهانيان را مسخر خود سازد. در ميان ملل جهان هرگز همانند او و حتي مشابه اين پيشواي بزرگ ديده نشده است.
چنان که مي بينيم، در قرن هاي عديده و نسل هاي متوالي عظمت امام حسين بن علي علیه السلام جهانيان را به شگفتي و حيرت واداشته، تا آن جا که نداي الهي او هم چنان جاويد و سرمدي باقي مانده است. او که به تاريخ مبارزه و جهاد مردان حق جلوه ابدي و شکوه جاوداني بخشيد، از بيعت با يزيد بن معاويه امتناع ورزيد، بدين علت که وي را مردي مي گسار و سرگرم کنيزان و رامشگران و بازي با ميمون ها مي دانست و امام معتقد بود کسي که به کفر و الحاد تظاهر کند و دين را مورد تحقير و تمسخر قرار دهد، هرگز شايسته حکومت بر مسلمانان نخواهد بود.
چنان که به مروان بن حکم مي فرمايد: زماني که امت اسلامي به اين مصيبت گرفتار آيد و مردي چون يزيد حکومت مسلمين را در دست گيرد با اسلام بايد خداحافظي کرد، و در جاي ديگر به برادر خود محمد بن حنفيه مي گويد: به خدا سوگند، چنان چه در تمام جهان براي من هيچ گونه جايگاه و پناهگاهي وجود نداشت، باز هم اعلام مي کردم که زير بار بيعت با يزيد بن معاويه نخواهم رفت.
ذکر اين نکته لازم است که آن حضرت، موقعي اين سخن را بيان داشت که اگر با يزيد بيعت مي کرد، امکانات فراوان و لذايذ بي شماري در اختيارش قرار مي دادند و به تعظيم و تکريم وي مي پرداختند.
ايادي حکومت وي را گرامي مي داشتند و هرگز با اراده و فرمان او مخالفت نمي کردند، و اين، بدان جهت بود که يزيد، به مقام و منزلت او در ميان مسلمين به خوبي آگاه بود. از يک سو از مخالفت با او به شدت در هراس بود، و از سوي ديگر هشدار معاويه که قبلا به فرزند خود يزيد درباره امام حسين علیه السلام داده و وي را از مخالفت با امام بر حذر داشته بود، او را نگران مي ساخت.
امام حسين بن علي علیه السلام که بر تمام علايق و لذايذ حيات پانهاده و هدفش مبارزه با ظلم بود، از اين امر امتناع ورزيد و زير بار بيعت با يزيد نرفت و فرمود: ما اهل بيت پيامبر و منبع وحي و رسالت هستيم و خاندان ما مرکز رفت و آمد فرشتگان است. خداوند ما را در آفرينش بر ديگران مقدم داشت، و ختم نبوت را در خانواده ما قرار داد. در حالي که يزيد مردي فاسق و شرابخوار و قاتل است، و هرگز کسي همانند من با يک چنين فردي بيعت نخواهد کرد.
بدين ترتيب امام حسين علیه السلام با خانواده، همسر و فرزندان خود از مدينه خارج گشت و راه اصلي را در پيش گرفت. اهل بيت آن حضرت به وي گفتند، بهتر است از راه ديگري حرکت کنيد تا از دستيابي ديگران مصون باشيد. امام علیه السلام از اين امر خودداري کرد. بزرگواري او بالاتر از اين بود که ناتواني و هراسي از خود نشان دهد. پس در پاسخ آن ها گفت: به خدا قسم، هرگز از راه اصلي خارج نخواهم شد، تا آن چه را که اراده خداوندي است انجام گيرد.
زماني که حر بن يزيد رياحي در برابر امام حسين علیه السلام ايستاد و گفت: من به تو هشدار مي دهم، چنان چه جنگ را آغاز کني، ما نيز مبارزه خواهيم کرد، و جان خود را از دست خواهي داد، آن حضرت قاطعانه پاسخ مي دهد و به وي خاطر نشان مي سازد که مرگ در راه حق و رسيدن به عزت و شرف از هر چيز آسان تر است، و ادامه داده به وي مي گويد: تو مرا به مرگ تهديد مي کني. آيا کار شما بدين جا کشيده که به کشتن من اقدام کنيد؟
باز هم مي گويم پاسخ من همان است که برادر اوس گفته است. به اين ترتيب که وي تصميم گرفت به ياري رسول الله صلی الله علیه و آله برود. در اين اثنا پسر عمويش وي را از کشته شدن بيم داد و گفت: به کجا مي روي؟ تو در اين راه کشته خواهي شد. پس در پاسخ پسر عموي خود اشعاري به اين شرح گفت:
سامضي و ما بالموت عار علي الفتي × اذا ما نوي حقا و جاهد مسلما
اقدم نفسي لااريد بقاءها × لتلقي خميسا في الوغي و عرمرما
فان عشت لم اندم و ان مت لم الم × کفي بک ذلا ان تعيش فترغما
به من مي گوييد، مرو، اما خواهم رفت. مي گوييد کشته مي شوم. مگر مردن براي يک جوانمرد ننگ است؟ مردن آن وقت ننگ است که هدف انسان پست باشد و بخواهد براي آقايي و رياست کشته بشود که مي گويند به هدفش نرسيد. اما براي آن کسي که به منظور اعلاي کلمه حق و در راه حق کشته مي شود که ننگ نيست. زيرا در راهي قدم برمي دارد که صالحين و بندگان شايسته خدا قدم برداشتهاند. پس چون در راهي قدم برمي دارد که با يک آدم هلاک شده بدبخت و گناهکار مانند يزيد مخالفت مي کند بگذار کشته بشود.
من جان خود را فدا مي کنم و هرگز بقاي آن را خواستار نيستم، و به زودي در ميدان جنگ شرکت خواهم کرد. شما مي گوييد کشته مي شوم يکي از اين دو حال بيشتر نيست، يا زنده مي مانم يا کشته مي شوم. چنان چه زنده ماندم پشيمان نيستم و کسي نمي گويد، تو چرا زنده ماندي. و اگر در اين راه کشته بشوم، احدي در دنيا مرا ملامت نخواهد کرد، اگر بداند که در چه راهي رفتهام. در حالي که براي بدبختي و ذلت تو کافي است که زندگي بکني اما دماغت را به خاک بمالند.
حسين بن علي علیه السلام فرمود: با صراحت مي گويم. وحشت و ترس از مرگ براي من هرگز معني و مفهومي ندارد و به خاطر پايدار ماندن مباني شرف و فضيلت و پيروز گرداندن حق و عدل چيزي را آسان تر از مرگ نمي يابم. مرگ در راه عزت و شرف را حيات جاويد مي بينم و زندگي با ذلت و خواري چيزي جز مرگ نخواهد بود.
و باز ادامه داده مي گويد: آن کس که مرا از کشته شدن بيم مي دهد چه خطا و اشتباه بزرگي مرتکب شده و چه گمان نابجايي دارد. شرافت و عزت و همت من بالاتر از آن است که با ترس و وحشت از مرگ تن به ذلت و خواري دهم، و خود را از ميدان مبارزه با ظلم و ستم دور سازم. و باز بدان ها خاطر نشان مي سازد که بالاترين اقدامي که مي توانيد انجام دهيد کشتن من است، و من مي گويم، مرگ در راه خدا چه گوارا و شيرين است، اما نابودي مجد و بزرگواري و عزت من، براي شما هرگز امکان پذير نخواهد بود. پس بدين ترتيب مرا از کشته شدن چه باک؟ او کسي است که مي فرمايد: «موت في عز خير من حياة في ذل؛ مردن با عزت و شرافت از زندگي با ذلت به مراتب بهتر است».
از شعارهاي روز عاشوراي امام حسين علیه السلام در واقعه کربلا يکي اين است:
الموت خير من رکوب العار × والعار اولي من دخول النار × والله من هذا و ذا جاري
مرگ بهتر از ننگ و ننگ نيز به مراتب بهتر از آتش است، خداوند بر هر يک از اين دو ناظر خواهد بود.
و آن گاه که در کربلا وي را از هر طرف به محاصره درآورده و به او پيشنهاد مي کنند که تسليم حکومت شود و بيعت با يزيد را گردن نهد. وي با تندي مي گويد: به خدا قسم که من هرگز بيعت با يزيد را نمي پذيرم. من هرگز نه دست ذلت به شما مي دهم و نه مانند بردگان فرار مي کنم. آري اين حسين بن علي است که مرگ را بر زندگي با ذلت ترجيح مي دهد، و براي رهايي از ننگ کشته شدن را انتخاب مي کند. او در مقابل لشگر دشمن مي ايستد و فرياد مي زند اين زنازاده پسر زنازاده (عبيدالله زياد) مرا بر سر دو راهي نگاه داشته است. مرگ يا ذلت. آيا من تن به ذلت بدهم؟ هيهات که ما زير بار ذلت برويم! هرگز من تن به خواري نمي دهم. خدا و رسول و کساني که در دامان هاي پاکيزه تربيت يافتهاند، پستي را نمي پسندند. دور باد ذلت از کساني که صاحب روح منيع و بيني غيرتمندند. ما هرگز بندگي فرومايگان را بر قتلگاه کريمان و رادمردان اختيار نمي کنيم و مرجح نمي داريم.
امام حسين علیه السلام با فداکاري و جانبازي به سوي مرگ مي رود. فرزندان و کودکان و خانواده خود را همراه مي برد، تا با جانبازي و وفاداري به عهد خود از دين جدش با آغوشي باز و روحي بخشنده و گذشت و بي آنکه کمترين ترديدي به خود راه دهد، پاسداري و نگهباني کند. و چنان که گويي سخنش از دل برمي خيزد در برابر دشمن مي ايستد و مي گويد:
ان کان دين محمد لم يستقم × الا بنفسي فيا سيوف خذيني
چنانچه دين محمد صلی الله علیه و آله جز با کشتن من پايدار نمي ماند، پس اي شمشيرها بر فرق من فرود آييد.
مدايني مي گويد: موقعي که امام حسن علیه السلام با معاويه پيمان صلح را امضا کرد. امام حسين علیه السلام رو کرد به او و گفت: اين قرار داد براي من سخت ناگوار است. بهتر آن بود که همان روش پدرم علي علیه السلام را به اجرا در مي آوردي. تا آن جا که برادرم به ناچار به اين امر تن در داد. و صلح با معاويه را پذيرفت. و من هرگز خوشنود نبوده و همانند کسي که بيني او را ببرند و او درد و رنج را تحمل کند، از برادر خود اطاعت و پيروي کردم و از جان و دل پذيرفتم.
ابن ابي الحديد مي نويسد: سرور آزادگان و قهرمان مبارزه با ظلم و ستم و تنها کسي که درس بزرگواري و علو همت به همه انسان ها بياموخت، و در برابر زندگي توأم با ذلت، مرگ در سايه شمشير را انتخاب کرد، ابو عبدالله حسين بن علي بن ابي طالب علیه السلام بود.
هر چند که به وي پيشنهاد کردند و گفتند که خود و يارانش در امان خواهند بود. اما او زير بار اين ذلت نرفت و ننگ را از خود دور ساخت. او با اين که به خوبي مي دانست که ابن زياد وي را نخواهد کشت. با اين وصف بکوشيد تا از ديدار با ابن زياد، همراه با خواري به شدت دوري جويد. و اين تنها حسين بن علي علیه السلام بود که زير بار ستم نرفت و مرگ را برگزيد.
و من از يحيي بن زيد علوي بصري که خود عالمي وارسته بود شنيدم که مي گفت: اشعار ابي تمام که گويند درباره محمد بن حميد طائي سروده بايستي اذعان کرد که حسين بن علي علیه السلام را در نظر داشته است:
و قد کان فوت الموت سهلا فرده × اليه الحفاظ المر و الخلق الوعر
و نفس تعاف الضيم حتي کأنه × هو الکفر يوم الروع او دونه الکفر
فأثبت في مستنقع الموت رجله × و قال لها من تحت اخمصک الحشر
تردي ثياب الموت حمرا فما اتي × لها الليل الا و هي من سند س خضر
ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه نيز آورده است: کدام قهرماني را مي شناسيد که همانند حسين بن علي علیه السلام اين گونه از خود شجاعت و شهامت نشان داده باشد. چنان که درباره اش گفته اند، در واقعه کربلا آن گاه که همه برادران و فرزندان و ياران خود را از دست داد، با اين وصف چون شير مي غريد و سواران نامي را به خاک هلاکت مي انداخت.
کدام قهرماني را مي شناسيد که اندکي زير بار ستم نرفته باشد و همانند او در برابر ستمگران تسليم نگردد. و با اين که به وي امان دادند، باز هم جهت نابودي ستم و ستمگران در ميدان نبرد بر دشمن بتازد. فرزندان و برادران و ياران خود را در اين راه فدا کند، و سرانجام خود نيز به شهادت برسد. حسين بن علي علیه السلام بزرگ مردي است که بايد قوم عرب وي را پيشواي خود قرار دهند و همه کس درس شهامت و مبارزه با ظلم را از آن حضرت بياموزند.
امام حسین علیه السلام و شرافت
امام حسین علیه السلام فطرتاً شریف بوده، زیرا برای نجات ملت اسلام از هلاکت، اضمحلال و مرگ همیشگی قیام کرد و با بیان حق و حقیقت معانی شرف و شرافت را در خلال مسافرت خود برای مردم ترجمه کرد و اگر حسین علیه السلام با کردار و گفتار خود شرف را معنا نکرده بود، بسیاری دیگر از الفاظ واقعاً و در حقیقت بدون معنا در ابهام می ماندند!
حسین بود که شرافت محمد صلی الله علیه و آله و آل محمد را روشن کرد و با فداکاری و سعی و عمل، خاندانش را در نجات بشر و هدایت و ارشاد جامعه با منطق عملی مبرهن و ثابت نمود و خطر بزرگی که داشت مسلمین و اسلام را تهدید به مرگ می کرد، به شرافت نفس خود بر طرف فرمود. اقتدار و عظمت و شرافت را برای پیروان اسلام ثابت کرد و درخشان ترین مظاهر صفات فاضله را که به شرافت ترجمه می شود، بر مردم بیان فرمود و ملیت اسلام را جاویدان فرمود.
بزرگی به مردم و آزادگی است × نه از مال و جاه و ملک زادگی است
ز خوی نکو مرد یابد شرف × نه از پرتو و دودمان سلف
که هر نیک و بد زاده آدمند × ز خوی نکو با شرف مردمند
پرسشی درباره فضائل امام حسين عليه السلام
لطفاً براي من پانزده فضيلت از حضرت امام حسين علیه السلام بنويسيد که معمولاً ناشناخته هستند؟
پاسخ: حضرت سيدالشهدا علیه السلام:
- 1. فرزند پيامبر صلی الله علیه و آله و فاطمه سلام الله علیها بود.
- 2. فرزند اميرالمؤمنين علي ابن ابي طالب علیه السلام بود.
- 3. پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: حسن و حسين علیهم السلام دو سيد جوانان اهل بهشت هستند.
- 4. همچنين فرمود: حسن و حسين علیهم السلام امام اين امت هستند چه قيام کرده باشند و چه قيام نکرده باشند.
- 5. سخاوت و شجاعت پيامبر صلی الله علیه و آله را به ارث برده بودند.
- 6. از گناه و ناپاکي دور بودند.
- 7. داستان مباهله پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله او را همراه برادر، مادر و پدرش به ميدان مباهله آورد.
- 8. آيه اهل البيت سوره احزاب در حق او و برادر، مادر و پدرش نازل شد.
- 9. داستان سوره انسان مربوط به او و پدر، مادر و برادرش بود.
- 10. در مسند احمد که کتاب اهل سنت است جلد 6 صفحه 299 آمده که ام الفضل خواب ديد که عضوي از اعضا پيامبر صلی الله علیه و آله در خانه اوست پس پيامبر صلی الله علیه و آله را ديد و پيامبر فرمود که خواب خوبي ديدهاي فاطمه فرزندي آورده است او را با شير قثم فرزندت متکفل شو.
- 11. در صحيح بخاري در کتاب ادب آمده است که (در باب رحمة الولد و تقبيله) که کسي از عبدالله بن عمر پرسيد که کشتن پشه در ماه حرام (محرم) چه حکمي دارد؟ ابن عمر گفت: اهل کجا هستي گفت اهل عراق، ابن عمر گفت نگاه کنيد مرا از کشتن پشه سؤال مي کند در حالي که فرزند پيامبر صلی الله علیه و آله را در اين ماه مي کشند، من از پيامبر شنيدم که مي فرمود: حسن و حسين دسته گل هاي من در دنيا هستند اين حديث هم در بخاري و هم صحيح ترمذي (ج 2 ص 306) و مسند احمد (ج 2 ص 85 و 93 و 114و 153) و مسند ابن داوود (ج 8 ص 160 و حليه ابو نعيم (ج 5 ص 70 و صحيح نسائي در خصائص ص 37 و در فتح الباري في شرح البخاري ج 8 ص 100 و… آمده است.
- 12. پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: که اين ها ريحانه من هستند هر کس مرا دوست داشته باشد حتماً بايد اين دو را هم دوست داشته باشد اين روايت را هم اهل سنت نقل کرده است، نگاه کنيد به ذخائر العقبي ص 124.
- 13. پيامبر حسن و حسين را بر دوش خود نگه مي داشت (ذخائر العقبي ص 130 و مجمع ميثمي ج 9 ص 182 مستدرک الصحيحين، ج 3 ص 170 و همه اين روايات از اهل سنت است.
- 14. در صحيح ترمذي جلد 2 صفحه 307 آمده که پيامبر فرمود حسين از من و من از حسين هستم خداوند دوست بدارد آن که حسين را دوست داشته باشد و حسين سبطي از اسباط انبيا است و در صحيح بخاري اهل سنت هم اين معنا آمده است. ابن اثير در کتاب اسدالغابه جلد 3 صفحه 234 آورده است که عبدالله بن عمر سوگند ياد کرد که سيدالشهدا حسين علیه السلام محبوبترين اهل زمين براي اهل آسمان است.
پی نوشت
(1). فرائد السمطين, ج 2, ص 104 و ينابيع الموده, ص 318, باب 60.
(2). ينابيع الموده, ص 319, باب 60.
(3). همان, ص 320, باب 60.
(4). مقتل خوارزمى, ج 1, ص 146 و فرائد السمطين, ج 2, ص 131, باب 30.
(5). طبقات ابن سعد, ترجمه امام حسين, مؤسسه آل البيت, ص 23, اين روايت در سنن ترمذى, ج 5, ص 656 و سنن نسايى, روايت 5824 و نيز نقل شده است.
(6). تاريخ ابن عساكر, ترجمه امام حسين علیه السلام, ص 139.
(7). تاريخ دمشق, ابن عساكر, ترجمه امام حسين علیه السلام, ص 146.
(8). سنن ترمذى, ج 13, ص 248 و اسدالغابه, ج 7, ص 225 و مستدرك, حاكم نيشابورى, ج 3, ص 149.
(9). كنز العمال, ج 7, ص 106.
(10). تاريخ دمشق, ابن عساكر, صص 153 ـ 143.
(11). مسند احمد بن حنبل, ج 3, ص 493 و الطبقات الكبرى, ابن سعد, ج 8.
(12). سنن ترمذى, ج 13, ص 189 و مجمع الزوايد, ج 9, ص 181.
(13). مسند احمد بن حنبل, ج 5, ص 354 و سنن ترمذى, ج 13, ص 194 و مستدرك, حاكم نيشابورى, ج 1, ص 287.
(14). تاريخ ابن عساكر, ترجمه امام حسين علیه السلام, ص 132 والمعجم الكبير طبرانى, ج 3, ص 116.
(15). تاريخ ابن عساكر, زندگى امام حسين علیه السلام, ص 6 ـ 135.
(16). تاريخ ابن عساكر, ترجمه امام حسين علیه السلام, ص 149.
(17). تاريخ ابن عساكر, ص 210.
(18). همان, صص 62 و 63.
(19). فرايد السمطين, ج 2, ص 98.
(20). كنزالعمال, ج 12, ص 112, مستدرك ,حاكم نيشابورى, ج 3, ص 167.
(21). مسند احمد بن حنبل, ج 5, ص 391 و كنز العمال, ج 12, ص 102.
(22). تاريخ, ابن عساكر, صص 85 تا 82.
(23). مقتل خوارزمى, ج 1, ص 145.
(24). اسدالغابه, ج 7, ص 222 والمعجم الكبير, ج 23, ص 396 والمستدرك, حاكم نيشابورى, ج 3, ص 146 و نيز ر.ك: تفسير درالمنثورو تفسير ابن كثير, ذيل آيه تطهير.
(25). معرفة علوم الحديث, ص 62.
(26). تفسير جامع البيان, طبرى و تفسير درالمنثور, سيوطى, ذيل آيه شريفه والطبقات, ابن سعد, ترجمه امام حسين علیه السلام, ص 29.
(27). تاريخ دمشق, ابن عساكر, ص 224 و بغية الطالب امام حسين علیه السلام, ص 144.
(28). همان, ص 118, مستدرك, حاكم نيشابورى, ج 3, ص 164.
(29). حلية الاوصيا, ابونعيم اصفهانى, ج 3, ص 201.
(30). صحيح بخارى, ج 5, ص 33 و سنن ترمذى, ج 4, ص 339.
(31). مجموعه آثار شهيد مطهري ج 17 ص 561.
منبع: مبلغان: اردیبهشت 1381، شماره 28/ مجموعه آثار، ج 17، ص 561 / سیره معصومان، ج 4
نویسنده: مرتضی مطهری / سید محسن امین
سلام
خسته نباشید
مطالب بسیار عالی و پرمحتوا بود ولی ای کاش در چند سری گذاسته میشد چون طولانی و پرحجم و ریز نوشته شده