شمه ‏ای از فضائل امام حسین علیه السلام

شمه ‏ای از فضائل امام حسین علیه السلام

شمه ‏ای از فضائل امام حسین علیه السلام

خداوند متعال در میان مخلوقات خود، انسان ‏های کاملی را به عنوان الگو قرار داده است. این الگوها دارای امتیازات و فضیلت‏ های ویژه ‏ای هستند. امام حسین علیه السلام نمونه ‏ای برجسته از این اسوه ‏های پاک است. در این مقاله به مناسبت اربعین شهادت امام حسین علیه السلام ‏برخی از فضائل آن حضرت را برمی ‏شمریم.

فضائل حضرت در کودکی و تولد

۱- تکلم قبل از ولادت و بعد از شهادت:

امام حسین علیه السلام مولودی است که قبل از ولادت در حالی که در بطن مادر خود، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام بود، با ایشان به صحبت پرداخت. این وضعیت درباره حضرت زهرا علیهاالسلام نیز نقل شده که با مادر خود، حضرت خدیجه علیهاالسلام صحبت کرده است.

نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روزی وارد خانه حضرت زهرا علیهاالسلام شد و در حالی که جز دخترش کسی در خانه نبود، دختر خود را در حال صحبت مشاهده نمود، وقتی علت را جویا شد، حضرت زهرا علیهاالسلام اظهار داشت: صحبت من با فرزندی است که در بطن من می‏ باشد، او همدم من است و با من سخن می ‏گوید، اما سخنانی حزن آور، به این مضامین که شمه‏ای از فضائل امام حسین علیه السلام.

مادر! من شهیدم، مظلومم، غریبم، عطشانم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حالی که محزون شدند، ضمن بشارت به آمدن فرزند پسر، از شهادت او در شرایط سخت و ناگوار خبر دادند. امام حسین علیه السلام تنها کسی است که بعد از شهادت نیز سخن گفته است. سر امام بر روی نیزه، این آیه از قرآن را تلاوت کرده است: «ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا؛ آیا پنداشتی که اصحاب کهف و رقیم (خفتگان در غار) از آیات شگفت ما بوده‏ اند».

شاید تلاوت این آیه بر این معنا دلالت داشته باشد که هم چنان که قدرت الهی در مورد اصحاب کهف بر خواب چندین ساله ایشان تعلق گرفت و ایشان را بعد از بیدار شدن، وسیله عبرت دیگران قرار داد، شهادت آن حضرت و بقای راه و مکتب او نیز این گونه خواهد بود و به عنوان نشانه الهی در عالم معرفی خواهد شد.

آیات دیگری که امام حسین علیه السلام بعد از شهادت تلاوت کرده است عبارتند از: ادامه آیات سوره کهف تا آیه ۱۴ و آیه ۲۲۷ از سوره شعرا و آیه ۷۱ سوره غافر و آیه ۱۳۷ سوره بقره.

۲- مشتق بودن نام حضرت از نام خداوند:

جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می‏ کند که فرمودند: «سمی الحسن حسنا لان باحسان الله قامت السماوات و الارضون، واشتق الحسین من الاحسان، و علی والحسن اسمان من اسماء الله تعالی والحسین تصغیر الحسن؛ حسن را حسن نامیدند برای این که با احسان خداوند آسمان ‏ها و زمین‏ ها برپا شد و حسین از احسان مشتق شد، و علی و حسن دو اسم از اسم ‏های خداوند متعال است و حسین تصغیر حسن است».

و در حدیث دیگری نام حضرت برگرفته از اسم الهی، یعنی «محسن‏» دانسته شده که خداوند می‏فرماید: «انا المحسن و هذا الحسین؛ من محسن هستم و این حسین است».

۳- تبرک جستن ملائک به قنداقه حضرت:

روزی حضرت زهرا علیهاالسلام فرزندش را در گهواره ندید و با اضطراب جویای فرزند عزیزش شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله به ایشان بشارت دادند که قنداقه حسین علیه السلام را ملائک به آسمان‏ ها برده‏اند تا تبرک بجویند.

۴- ویژه بودن مربیان حضرت علیه السلام:

به دلیل این که ایشان خامس اصحاب کسا می‏ باشد، از تربیت پاکانی هم چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه السلام، فاطمه زهرا علیهاالسلام و امام حسن علیه السلام، برخوردار بودند، لذا حضرت خود را در روز عاشورا این گونه معرفی نمودند:


من له جد کجدی فی الوری × او کشیخی فانا ابن القمرین
فاطمه الزهرا امی و ابی × قاصم الکفر ببدر و حنین
عبدالله غلاما یافعا × و قریش یعبدون الوثنین
یعبدون اللات والعزی معا × و علی کان صلی قبلتین


«در بین تمام انسان‏ ها کیست که جدی مانند جد من، یا مربی و معلمی مانند معلم من داشته باشد، من فرزند دو ماه تابناکم. مادرم فاطمه زهرا علیهاالسلام و پدرم علی علیه السلام کوبنده کفر در بدر و حنین بود. آن هنگام که قریش دچار بت پرستی و عبادت لات و عزی بود; علی علیه السلام به بیت المقدس و بعد به سوی کعبه عبادت خدا می ‏کرد».

۵- فدا شدن ابراهیم فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله برای امام حسین علیه السلام:

ابن عباس می ‏گوید: خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم. امام حسین علیه السلام روی زانوی راست و ابراهیم روی زانوی چپ حضرت نشسته بودند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گاهی حسین و گاهی ابراهیم را می ‏بوسید.

به ایشان حالت نزول وحی دست داد و پس از آن فرمودند: «جبرئیل بعد از ابلاغ سلام پروردگار گفت: خدا می ‏فرماید، این دو فرزند را برای شما باقی نمی ‏گذارم، باید یکی را فدای دیگری نمایی».

پیامبر صلی الله علیه و آله به ابراهیم نظر کرد و گریست و فرمود: «اگر ابراهیم بمیرد فقط من محزون می ‏شوم، امام اگر حسین بمیرد غیر از من فاطمه و علی نیز محزون می‏ شوند و من اندوه خود را بر حزن فاطمه و علی ترجیح می ‏دهم».

یا جبرئیل! ابراهیم قبض روح گردد; ابراهیم را فدای حسین کردم.(ابراهیم پس از سه روز بیماری وفات کرد) از این پس هرگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امام حسین علیه السلام را به سینه می‏ چسبانید و می ‏بوسید، لب‏ های او را می ‏مکید و می ‏فرمود: قربان کسی که ابراهیم را فدای او کردم.

فضائل امام حسین در کلام الهی

۶- تاویل و تفسیر آیات الهی در مورد آن حضرت:

بسیاری از آیات الهی که برخی رقم آن را ۱۲۸ آیه و برخی دیگر تا ۲۵۰ آیه ذکر کرده‏اند، به اطلاق و عموم و یا به طور خاص، بر امام حسین علیه السلام تطبیق شده و یا یکی از افراد مورد نظر در آیه امام حسین علیه السلام بوده‏اند. مواردی مثل آیه مباهله، آیه تطهیر، آیه ذوالقربی، آیه اطعام و آیات سوره فجر که سوره فجر را سوره آن حضرت نامیده‏اند.

امام صادق علیه السلام ضمن بیان این معنی، حضرت را صاحب «نفس مطمئنه‏» معرفی کرده و می ‏فرمایند: «اقرؤوا سوره الفجر فی فرائضکم و نوافلکم فانها سوره الحسین بن علی علیه السلام و ارغبوا فیها رحمکم الله تعالی؛ سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود بخوانید که سوره حسین بن علی است و در آن راغب باشید. خداوند متعال شما را مورد رحمت‏ خود قرار دهد».

ابواسامه که در مجلس حاضر بود، گفت: چگونه این سوره مخصوص حسین علیه السلام گردید؟ امام علیه السلام فرمود: الا تسمع الی قوله تعالی: «یا ایتها النفس المطمئنه…» انما یعنی الحسین علیه السلام فهو ذوالنفس المطمئنه الراضیه و اصحابه من آل محمد صلی الله علیه و آله هم الراضون عن الله یوم القیمه و هو راض عنهم».

آیا این سخن خداوند متعال را نمی ‏شنوی که می گوید: «یا ایتها النفس المطمئنه‏»، همانا حسین را قصد می‏ کند که دارای نفس مطمئنه و راضی است و اصحاب او از آل محمد در روز قیامت از خداوند راضیند و خداوند نیز از آنان راضی است.

۷- خازن وحی الهی بودن حضرت:

احادیث قدسی در مورد امام حسین علیه السلام از ناحیه ذات اقدس الهی، زیاد وارد شده است که در کتاب شریف «عوالم‏» جمع آوری شده است. در یک حدیث این گونه آمده است: «وجعلت ‏حسینا خازن وحیی و اکرمته بالشهاده و ختمت له بالسعاده، فهو افضل من استشهد و ارفع الشهداء درجه و جعلت کلمتی التامه معه و حجتی البالغه عنده، بعترته اثیب و اعاقب؛ حسین را خازن وحی خویش قرار داده و او را با شهادت، کرامت ‏بخشیدم و پایانی با سعادت برای وی مقرر داشتم، او برترین شهیدان و درجه‏اش از همه والاتر است، کلمه تامه خود را همراه او قرار دادم و حجت رسای خویش را نزدش نهادم و به وسیله خاندان او پاداش و کیفر می ‏دهم».

مظهر صفات انبیا

امام حسین علیه السلام به عنوان انسان کامل، هم مظهر صفات الهی و هم مظهر صفات انبیای عظام است که به مواردی از آن‏ ها اشاره می‏ کنیم:

۸- همانند انبیا هدایتگر مردم است

قرآن کریم در مورد انبیاء الهی می ‏فرماید: «وجعلناهم ائمه یهدون بامرنا؛ آنان را پیشوایانی که به امر ما هدایت می ‏کنند، قرار دادیم». و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، حسین علیه السلام را به عنوان چراغ هدایت معرفی می ‏کند و می‏ فرماید: «ان الحسین مصباح هدی و سفینه نجاه؛ همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است».

۹- همچون انبیا از غیر خدا نمی ‏ترسید

او این ویژگی را در گفتار و کردار ثابت کرد. قرآن کریم در مورد انبیاء می ‏فرماید: «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون احدا الا الله؛ آنان که رسالت‏ های الهی را رسانند و از او می ‏ترسند و جز خدا از کسی نمی ‏ترسند».

امام حسین علیه السلام فرمود: «لو لم یکن فی الدنیا ملجا و لا ماوی لما بایعت‏ یزید بن معاویه؛ اگر در دنیا هیچ پناه گاهی وجود نداشته باشد باز هم با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد».

و در مورد یزید بن معاویه می ‏فرماید: «یزید رجل شارب الخمر، قاتل نفس المحترمه، معلن بالفسق مثلی لایبایع مثله؛ یزید مردی است که شراب می ‏نوشد، نفس محترمه را به قتل می ‏رساند، تظاهر به فسق می ‏کند، مثل منی با مثل اویی بیعت نمی‏ کند».

در مکتب حسینی ترس باارزش، ترس از خداست نه ترس از غیر خدا، لذا حضرت در دعای معروف عرفه، ترس از خدا را طلب می ‏نماید: «اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک؛ خدایا مرا چنان قرار ده که از تو بترسم، چنان که انگار تو را می ‏بینم».

۱۰- مثل انبیای عظام الهی، اهل جهاد و شهادت بود:

قرآن کریم می ‏فرماید: «کاین من نبی قاتل معه ربیون کثیر» و آن حضرت، سیدالشهداء لقب گرفته‏اند، در حالی که تا قبل از واقعه عاشورا حضرت حمزه، عموی پیامبر به دلیل شهادت خاص در جنگ احد، به نام «سیدالشهداء» معروف بودند.

۱۱- مثل انبیا، از متوکلین علی الله بود:

قرآن کریم از قول پیامبران الهی می ‏گوید: «ما لنا الا نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا». «چرا بر خدا توکل نکنیم، با این که ما را به راه ‏هایمان رهبری کرده است؟!» و از کلمات مشهور امام حسین علیه السلام این جمله است که: «اللهم انت ثقتی; خدایا تو اعتماد منی».

۱۲- هم چون انبیای الهی از بهترین صبرکنندگان درگاه الهی بود:

قرآن کریم در مورد انبیاء الهی می ‏فرماید: «کل من الصابرین‏»; «همه آن ‏ها از صابرین بودند.» و از جملات مشهور امام علیه السلام در روز عاشورا این جمله است: «صبرا علی بلائک; خدایا بر امتحان تو صبر می ‏کنم.»

۱۳- همانند انبیاء از اصلی ‏ترین احیا کنندگان امر به معروف و نهی از منکر بود.

قرآن کریم انبیا الهی را آمران به معروف و ناهیان از منکر دانسته و می ‏گوید دشمنان انبیاء آن‏ ها را به خاطر این ویژگی به شهادت می ‏رساندند. «و یقتلون الذین یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»; «کسانی را که امر به معروف و نهی از منکر می ‏کنند، می ‏کشند». و در این که از اهداف عمده نهضت عاشورا احیای این فریضه الهی بود، بین تحلیل گران هیچ جای شک و شبهه ‏ای نیست، چرا که آن حضرت فرموده است: «ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر; می‏ خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم».

۱۴- مثل انبیا از علمداران مبارزه با طاغوت بود:

قرآن کریم در مورد انبیا می ‏گوید: «لقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوالله واجتنبوا الطاغوت‏»; «در هر امتی رسولی را مبعوث کردیم تا به آن ‏ها بگوید: خدا را عبادت کنید و از طاغوت بپرهیزید.»

امام حسین علیه السلام نیز با طاغوت زمان خود یعنی یزید بن معاویه نه تنها بیعت نفرمود، بلکه یک معیار کلی ارائه کرد که: «مثلی لایبایع مثله; مثل منی با مثل اویی بیعت نمی ‏کند».

۱۵- هم چون انبیا وسیله تعلیم و تزکیه مردم و بیرون آوردن ایشان از زندان جهالت و ضلالت می ‏باشد.

قرآن کریم در مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می ‏فرماید: «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین‏»؛ «او (خدا) کسی است که در میان انسان‏ های درس ناخوانده رسولی را مبعوث کرد که آیاتش را بر آن‏ ها بخواند و آن‏ ها را تزکیه دهد و کتاب و حکمت‏ بیاموزد، گر چه از قبل در گمراهی آشکار بودند.»

و در زیارت اربعین نیز امام حسین علیه السلام این گونه معرفی شده است: «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله; خون قلبش را در راه تو داد تا بندگان تو را از جهالت و حیرت گمراهی نجات دهد.»

فضائل امام حسین علیه السلام در کلام معصومین علیهم السلام

از باب این که در تعریف گفته می ‏شود «معرف‏» باید اجلی از «معرف‏» باشد، هیچ کس به غیر از خدا و معصومین علیهم السلام نمی ‏تواند شخص امام را معرفی کند و ویژگی ‏های او را بیان نماید. از این رو به عنوان نمونه، چند گفتار از معصومین علیهم السلام نقل می‏ شود.

۱۶- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«حسین منی و انا من حسین; حسین از من است و من از حسینم.» ، «الحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنه; حسن و حسین دو آقای جوانان بهشتند.»، «ان لقتل الحسین حراره فی قلوب المؤمنین لاتبرد ابدا; براستی که برای قتل حسین حرارتی در دل ‏های مؤمنان است که هرگز خاموش نمی ‏شود.» و «احب الله من احب حسینا; خداوند هر که را که حسین را دوست ‏بدارد، دوست می ‏دارد.»

۱۷- امام علی علیه السلام به فرزند خود نظر کردند و فرمودند:

«یا عبره کل مؤمن، فقال: انا یا ابتاه؟ قال: نعم یا بنی; ای اشک هر مؤمن. امام حسین علیه السلام گفت: من ای پدر؟ فرمود: بله فرزندم.»

۱۸- فاطمه زهرا علیهاالسلام درباره آن حضرت چنین می ‏فرمایند:

«فلما صارت السته کنت لااحتاج فی اللیله الظلماء الی مصباح و جعلت اسمع اذاخلوت فی مصلای التسبیح و التقدیس فی باطنی; آن گاه که حسین علیه السلام (هنگام بارداری) به شش ماهگی رسید، در شب تاریک به چراغ نیاز نداشتم و هنگام عبادت خدا و خلوت با حق، صدای تسبیح و تقدیس وی را در باطن خود می ‏شنیدم.»

۱۹- امام سجاد علیه السلام: در شهر شام، هنگام معرفی خود چنین فرمود:_

«انا ابن من بکت علیه ملائکه السماء، انا ابن من ناحت علیه الجن فی الارض و الطیر فی الهواء; من فرزند کسی هستم که ملائکه آسمان بر او گریست، من فرزند کسی هستم که جن در زمین و پرندگان در هوا بر او نوحه خواندند.»

۲۰- امام باقر علیه السلام فرمود:

«ما بکت السماء علی احد بعد یحیی بن زکریا الا علی الحسین بن علی علیهماالسلام فانهابکت علیه اربعین یوما; ملائکه آسمان بعد از یحیی بن زکریا بر هیچ کس گریه نکرد مگر بر حسین بن علی علیهماالسلام که چهل روز بر او گریه کرد.»

۲۱- امام صادق علیه السلام فرمود:

«حنکوا اولادکم بتربه الحسین علیه السلام فانه امل کل داء; کام فرزندان خود را با تربت ‏حسین علیه السلام بردارید که شفای هر مرض است.»

۲۲- امام جواد علیه السلام فرمود:_

«من زار الحسین علیه السلام لیله ثلاث و عشرین من شهر رمضان و هی اللیله التی یرجی ان تکون لیله القدر و فیها یفرق کل امر حکیم، صافحه اربعه و عشرون الف ملک و نبی کلهم یستاذن الله فی زیاره الحسین علیه السلام فی تلک اللیله; هر کس در شب بیست و سوم ماه رمضان – که امید است همان شب قدری باشد که هر امر حکیمی تنظیم می ‏شود – امام حسین علیه السلام را زیارت کند، بیست و چهار هزار فرشته و پیامبر که همگی از خداوند برای زیارت حسین علیه السلام در چنین شبی اذن می ‏طلبند، با او مصافحه می ‏کنند.»

۲۳- امام عسکری علیه السلام فرمود:_

«اللهم انی اسئلک بحق المولود فی هذا الیوم، الموعود بشهادته قبل استهلاله و ولادته، بکته السماء و من فیها و الارض و من علیها و لما یطا لابتیها، قتیل العبره و سید الاسره، الممدود بالنصره یوم الکره، المعوض من قتله ان الائمه من نسله، و الشفاء فی تربته…; بار الها! از تو می ‏خواهم به حق نوزادی که در چنین روزی (سوم شعبان) متولد شده، او که پیش از ولادت وعده شهادتش داده شده، او که آسمان و زمین و اهل آن‏ ها در مصیبت وی گریستند، در حالی که هنوز بر زمین گام ننهاده بود. او که کشته اشک است و بزرگ خاندان، کسی که در رجعت پیروز گردد، و او که به عنوان پاداش جانبازی و شهادتش ادامه امامت در نسلش و شفا در تربتش قرار داده شد.»

۲۴- امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه، این گونه امام حسین علیه السلام را معرفی می ‏کند:_

«کنت للرسول صلی الله علیه و آله ولدا و للقرآن منقدا، و للامه عضدا و فی الطاعه مجتهدا، حافظا للعهد و المیثاق، ناکبا علی سبل الفساق و باذلا للمجهود، طویل الرکوع و السجود، زاهدا فی الدنیا زهد الراحل عنها، ناظرا الیها بعین المستوحشین منها; تو فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و مبین قرآن و یار و پشتیبان امت و تلاش ‏گر در راه اطاعت الهی، حافظ عهد و پیمان، از بین برنده راه‏های باطل و نفاق، طول دهنده رکوع و سجده، زاهد در دنیا مثل زهد کسی که از دنیا کوچ کننده است، نگاه کننده به آن با چشم کسانی که از آن وحشت دارند، هستی.»

دیگر فضائل آن حضرت

۲۵- عزت امام حسین علیه السلام:

این ویژگی بارز حضرت در کلمات، خطبه ‏ها، رجزها و شعارهای روز عاشورا، بیش از ویژگی‏ های دیگر آن حضرت ظاهر می ‏شود. آن حضرت فرمود: «لیس شانی شان من یخاف الموت، ما اهون الموت علی سبیل نیل العز و احیاء الحق، لیس الموت فی سبیل العز، الا حیاه خالده و لیست الحیاه مع الذل، الاالموت الذی لا حیاه معه; شان من شان کسی که از مرگ می ‏ترسد نیست.

چقدر مرگ در راه رسیدن به عزت و احیاء حق کوچک است! مرگ در راه عزت جز زندگی جاودانه نیست و زندگی با ذلت جز مرگی که هیچ زندگی با آن نیست، نمی ‏باشد»، «الا و ان الدعی ابن الدعی قد رکزنی بین اثنتین بین السله و الذله و هیهات منا الذله; زنازاده پسر زنازاده مرا بین دو امر مخیر کرده است: بین کشته شدن و ذلت. و ذلت از ما دور است». و نیز آن حضرت فرمود: «القتل (الموت) اولی من رکوب العار والعار اولی من دخول النار».

۲۶- مقام شکر و رضای حضرت علیه السلام:

در سخت ‏ترین لحظات روز عاشورا و هنگام افتادن از اسب با آن همه جراحات، این جملات از امام علیه السلام نقل شده است: «صبرا علی قضائک یا رب لااله سوک، یا غیاث المستغیثین; پروردگارا! بر قضای تو صبر می ‏کنم. معبودی جز تو نیست، ای فریادرس فریاد خواهان.»

۲۷- تمسک انبیا به نام مقدس امام حسین علیه السلام:

در تفسیر آیه «فتلقی آدم من ربه کلمات‏» این گونه روایت ‏شده است: «انه رای ساق العرش و اسماء النبی و الائمه علیهم السلام فلقنه جبرئیل قل یا حمید بحق محمد یا عالی بحق علی یا فاطر بحق فاطمه یا محسن بحق الحسن والحسین و منک الاحسان فلما ذکر الحسین سالت دموعه وانخشع قلبه و قال یااخی جبرئیل فی ذکر الخامس ینکسر قلبی و یسیل عبرتی. قال جبرئیل: ولدک هذا یصاب بمصیبه تصغر عندها المصائب. فقال یا اخی و ما هی؟ قال یقتل عطشانا غریبا وحیدا فریدا لیس له ناصر و لامعین و لو تراه یا آدم و هو یقول واعطشاه واقله ناصراه حتی یحول العطش بینه و بین السماء کالدخان فلم یجبه احد الا بالسیوف; حضرت آدم ساق عرش و اسم ‏های پیامبر و ائمه علیهم السلام را دید، پس جبرئیل به او تلقین کرد که بگو:

«ای ستایش شده به حق محمد، ای بلند مرتبه به حق علی، ای آفریننده به حق فاطمه، ای احسان کننده بحق حسن و حسین و احسان از توست.» همین که حسین علیه السلام را یاد کرد اشک ‏هایش جاری شد و قلبش خاشع گردید و گفت: ای برادرم جبرئیل! در یاد کردن از پنجمین نفر، قلبم می ‏شکند و اشکم جاری می ‏شود. جبرئیل گفت: این فرزندت به مصیبتی برخورد می‏ کند که همه مصیبت ‏ها در مقابل آن کوچک است. گفت: ای برادر! آن چه مصیبتی است؟ گفت: تشنه، غریبانه و تنها کشته می ‏شود در حالی که یار و یاوری ندارد. ای آدم! اگر او را می ‏دیدی، مشاهده می ‏کردی که می‏ گوید: «واعطشاه، واقله ناصراه‏» تا عطش مثل دود بین او و آسمان حائل شود، پس کسی او را جواب ندهد جز با شمشیرها.»

۲۸- استجابت دعا در زیر قبه حرم امام علیه السلام:

محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام نقل می ‏کند که فرمودند: «ان الله تعالی عوض الحسین علیه السلام من قتله ان جعل الامامه فی نسله (ذریته)، و الشفاء فی تربته، و اجابه الدعاء عند قبره; خداوند متعال در عوض شهادت امام حسین علیه السلام، امامت را در نسل او و شفا را در تربت او و اجابت دعا را در نزد قبر او قرار داد.

خبر از شهادت در هنگام تولد

اسما بنت عمیس مى گوید: وقتى امام حسین علیه السلام متولد شد, رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد فرمود: اسما! پسرم را بیاور من کودک را در پارچه سفیدى پیچیدم و به حضرت دادم. حضرت در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت, بعد در حالى که او را در دامن خود گذاشته بود, گریست. گفتم: پدر و مادرم فدایت چرا گریه مى کنى؟ فرمود: براى این پسرم. گفتم: او در همین ساعت متولد شده و تو برایش گریه مى کنى؟ فرمود: آرى اى اسما! گروه سرکشى او را مى کشند, خدا شفاعتم را نصیب شان نکند. بعد فرمود: این خبر را به فاطمه نرسان که تازه فرزندش به دنیا آمده.(۱)

روزى ام الفضل همسر عباس عموى پیامبر, خدمت آن حضرت رسید و عرض کرد: یارسول اللّه صلی الله علیه و آله من امشب خواب بدى دیدم, دیدم گویا قطعه اى از بدن مبارک شما جدا شده در دامن من افتاد.

فرمود: خیر است, فاطمه پسرى مى آورد که تو او را پرورش خواهى داد خدمت پیامبر رسیدم و کودک را در دامنش نهادم و چند لحظه از آن حضرت چشم برداشتم, وقتى دوباره نگاهش کردم, دیدم اشک از چشمانش سرازیر است. گفتم: پدر و مادرم فدایت یا رسول اللّه چرا گریه مى کنى؟ فرمود: هم اکنون جبرئیل آمد و به من خبر داد که امت من این پسرم را مى کشند.(۲)

هنگامى که امیرالمؤمنین علیه السلام به طرف صفین مى رفت در راه از کربلا گذشت در آن جا توقفى کرد و چنان گریست که زمین را از اشک خیس کرد آن گاه فرمود: روزى خدمت رسول خدا رسیدم دیدم حضرت گریه مى کند, گفتم: پدر و ماردم فدایت یا رسول اللّه صلی الله علیه و آله چرا گریه مى کنى؟ فرمود: هم اکنون جبرئیل این جا بود, او به من خبر داد که پسرم حسین در کنار شط فرات در زمینى به نام کربلا کشته خواهد شد و مشتى از خاک آن جا را برایم آورد تا ببویم و من نتوانستم از گریه خوددارى کنم. و همان جا بود که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: این جاست اقامت گاه و بارانداز ایشان, این جاست که خونشان را مى ریزند, گروهى از آل محمد در این صحرا کشته مى شوند که زمین و آسمان به حالشان گریه خواهد کرد.(۳)

علاقه رسول خدا صلی الله علیه و آله به امام حسین علیه السلام

یکى از زیباترین و برجسته ترین نکات زندگى امام حسین علیه السلام, توجه شدید و علاقه بى نظیر پیامبر اکرم به ایشان و برادر بزرگوارش امام حسن علیه السلام است این نکته آن چنان آشکار و نمایان بود که صفات زیادى از کتب تاریخ و حدیث را به خود اختصاص داده است در این جا گوشه اى اندک از این مطالب را یادآور مى شویم.

دوستى با حسین

رسول گرامى اسلام به مهمانى دعوت شده بود با گروهى از اصحاب به میهمانى مى رفت در راه امام حسین علیه السلام را دید که در کوچه بازى مى کند, پیش رفت تا او را بگیرد, ولى او کودکانه گریخت و هر چه حضرت به دنبال او رفت, او به سوى دیگرى جست و آن حضرت هم چنان خنده کنان او را دنبال مى کرد تا او را گرفت آن گاه دستى بر پس گردن و دستى در زیر چانه او گرفته دهان بر دهانش گذاشت و او را بوسید. و بعد فرمود: حسین از من است و من از حسینم, خدا دوست بدارد کسى را که حسین را دوست دارد.(۴)

زید بن حارثه نقل مى کند: مى خواستم براى انجام کارى خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله به رسم شبانه به منزل آن حضرت رفتم و درب خانه را کوبیدم پیامبر در حالى که چیزى در زیر عباى خود داشـت, بیرون آمد پس از آن که کارم تمام شد, پرسیدم: اى رسول خدا! چه همراه دارى؟ عباى خویش را به کنار زد و حسن و حسین را که در برگرفته بود به من نشان داد و فرمود: اینان فرزندان من و فرزندان دختر من هستندآن گاه رو به آسمان کرد و فرمود: اللهم انک تعلم انى احبهما فاحبهما و احب من یحبهما؛ خدایا! تو مى دانى که من این دو را دوست دارم, پس آن ها را دوست بدار و دوست بدار هر کس آن دو را دوست بدارد.(۵)

سلمان فارسى نیز از پیامبر اکرم در خصوص امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام روایت کرده است که فرمود: من احبهما احببته و من احببته احبه اللّه و من احبه اللّه ادخله جنات النعیم, و من ابغضهما اوبغى علیهما ابغضته و من ابغضته ابغضه اللّه و من ابغضه اللّه ادخله نار جهنم و له عذاب مقیم.

هر کس فرزندانم حسن و حسین را دوست بدارد, من او را دوست دارم و هر کس من او را دوست بدارم , خداوند او را دوست دارد و هر کس خدا او را دوست بدارد به بهشت هاى پر از نعمت وارد خواهد شد اما هر کس آن دو را دشمن بدارد و بر آن ها ستم روا دارد, من او را دشمن خواهم داشت و هر کس من او را دشمن دارم, خداوند او را دشمن دارد و به آتش جهنم در افکند و در عذاب پایدار بماند.(۶)

این علاقه و عنایت ویژه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به امام حسین علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام را صرفا نمى توان به یک رابطه عاطفى و علاقه خویشاوندى حمل کرد مضامین روایاتى که در کتب فریقین فراوان نقل شده است, نشان مى دهد که رسول خدا صلی الله علیه و آله بااطلاع و آگاهى از مسیر آینده جامعه اسلامى, مى خواستند بدین وسیله راه حق و باطل را به روشنى از یکدیگر تفکیک و متمایز سازند در واقع پیامبر اکرم با این سخنان گویا همه دشمنى ها و کینه توزى هایى را که در آینده بر ضد خاندان نبوت انجام خواهد شد, براى حق پویان و حقیقت طلبان پیش گویى مى کردند شاید از این روست کـه در روایات دیگر, رسول خدا صریحا از جنگ و پیکار با اهل بیت یاد کرده است و جنگ با ایشان را هم چون جنگ با خودش دانسته است.

دانشمندان برجسته اهل سنت از زید بن ارقم و ابوهریره و دیگران روایت کرده اند که پیامبر در هنگام فوت, آن گاه که در بستر بیمارى افتاده بود, رو به على و فاطمه و حسن و حسین کرد و فرمود: «انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم, یعنى: من با هر کس که با شما بجنگد در جنگ خواهم بود و با هر کس با شما دوستى کند دوست خواهم بود».(۷)

این عبارت بارها و بارها از سوى پیامبر اکرم در شان اهل بیت گرامیش صادر شده است(۸) از جمله نقل کرده اند که آن حضرت بارها رو به خانه على و فاطمه و حسن و حسین مى ایستاد و مى فرمود: «انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم, یعنى مى جنگم با هر کس که شما با او بجنگید و دوستى مى کنم با هر کس که شما با او دوستى کنید».

برا بن عازب روایت کرده است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مورد امام حسین علیه السلام فرمود: «هذا منى و انا منه و هو محرم علیه ما یحرم على, یعنى حسین از من است و من از حسینم و هر چه بر من حرام است بر حسین نیز حرام است».(۹)

علاقه جبرئیل به حسین

در روایات آمده است روزى حسن و حسین, در کودکى, پیش روى پیامبر صلی الله علیه و آله با یکدیگر کشتى مى گرفتند و پیامبر دائما حسن را تشویق مى کرد فاطمه رو به پدر کرد و عرض کرد: اى رسول خدا! شما حسن را که برادر بزرگتر است در مقابل حسین که کوچکتر است تشویق مى کنید؟ پیامبر فرمود: زیرا جبرئیل شاهد این ماجرا بود و حسین را تشویق مى کرد و من حسن را.

مهرورزى پیامبر به حسین

مهر و محبت پیامبر به امام حسین علیه السلام و برادر بزرگوارش امام حسن علیه السلام زبانزد عام و خاص بوده است گذشته از گفتارى که نقل شد, از رفتار حضرت با ایشان حکایات فراوانى نقل کرده اند که این نکته به خوبى معلوم مى شود.

نقل شده است که گاه در هنگام نماز جماعت, حسن و حسین, که کودکانى خردسال بودند, نزد جد بزرگوارشان مى رفتند و در سجده بر دوش آن حضرت سوار مى شدند برخى از اصحاب پیش دستى مى کردند تا کودکان را از رسول خدا دور کنند, ولى آن حضرت اشاره مى فرمودند که آنها را به حال خود واگذارید سپس به آرامى دست آن ها را مى گرفتند و پایین مى آوردند و بر زانوان خویش مى نشاندند.(۱۰)

روزى پیامبر سجده نماز را, بر خلاف معمول, طولانى کرد نماز که تمام شد, نمازگزاران عرض کردند: امروز سجده را طولانى تر به جاى آورید, آیا وحى نازل شده و دستورى رسیده است؟ فرمود: خیر, فرزندم حسین بر شانه ام سوار بود, خواستم صبر کنم تا او کار خویش را انجام دهد و لذتش را از بین نبرده باشم.(۱۱)

عمر بن خطاب نقل مى کند که روزى رسول خدا را دیدم که حسن و حسین را بر شانه هاى خویش سوار کرده بود رو به آن دو کردم و گفتم: چه اسب خوبى دارید!!! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: و این ها چه سوارکاران خوبى هستند!(۱۲)

ابى بریده نقل مى کند که روزى رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد براى ما خطبه مى خواند که ناگهان حسن و حسین به مجلس وارد شدند و پیراهن قرمز رنگ به تن داشتند, به طورى که در هنگام راه یافتن بر زمین مى کشید پیامبر از منبر پایین آمدند و آن دو را بغل کردند و جلوى خویش نشاندند سپس فرمودند: خدا و رسولش راست گفتند که: انما اموالکم و اولادکم فتنه این دو فرزندم که چنین راه مى روند آن چنان مشعوف شدم که نتوانستم به سخنانم ادامه دهم.(۱۳)

گریه امام حسین علیه السلام

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از در خانه فاطمه سلام الله علیها مى گذشت صداى گریه امام حسین علیه السلام را شنید فرمود: دخترم! فرزندم حسین را ساکت کن, مگر نمى دانى که صداى گریه این کودک مرا آزار مى دهد.(۱۴)

حسین بهترین است

حذیفه یمان مى گوید: روزى پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد مسجد شد امام حسین علیه السلام را روى دوش گرفته با دست هاى مبارکش پاهاى او را به سینه مى فشرد فرمود: اى مردم مى دانم درباره چه موضوعى اختلاف دارید (منظورش بهترین هاى بعد از خودش بود این حسین بن على علیه السلام کسى است که بهترین جده (مادر بزرگ) را دارد, جدش محمد, رسول خدا صلی الله علیه و آله, سالار پیامبران و جده اش خدیجه, دختر خویلد, اولین زنى است که به خدا و رسولش ایمان آورد این حسین بن على بهترین پدر و مادر را دارد, پدرش على بن ابی طالب برادر, وزیر و پسر عموى رسول خدا و اولین مردى است که به خدا و رسولش ایمان آورد و مادرش فاطمه دختر محمد بانوى زنان جهان است این حسین بن على بهترین عمو و عمه را دارد, عمویش جعفر بن ابی طالب است که خدایش با دو بال زینت داده تا در بهشت به هر جا که خواهد پرواز کند و عمه اش, ام هانى دختر ابی طالب است این حسین بن على علیه السلام بهترین دایى و خاله را دارد, دایى اش قاسم پسر رسول خدا و خاله اش زینب , دختر رسول خداست, آن گاه کودک را از شانه خود بر زمین نهاد تا در پیش رویش به بازى بپردازد و فرمود: مردم این حسین, جد و جده اش در بهشت اند, دایى و خاله اش در بهشت اند و خودش و برادرش نیز در بهشت اند.(۱۵)

اگر مردم مى دانستند

از تشییع جنازه برمى گشتیم در بین راه امام حسین علیه السلام خسته شد و کنار راه نشست ابوهریره (پیرمرد مورد احترام زمان خود) در کنارش نشست و با لباس خود خاک از پاى آن حضرت مى سترد حضرت فرمود: ابوهریره! چرا تو این کار را مى کنى؟ عرض کرد: بگذار من این کار را بکنم, به خدا اگر آن چه را من درباره تو مى دانم, این مردم مى دانستند تو را برگردن هاى خود حمل مى کردند.(۱۶)

مدرک بن عماره نقل مى کند که روزى ابن عباس را دیدم که رکاب حسن و حسین را گرفته بود و راه مى برد به او اعتراض کرده گفتند: تو رکاب آن ها را گرفته اى, در حالى که از آن ها مسن تر هستى؟ گفت: این دو فرزندان رسول خدا و جگرگوشه او هستند, آیا سعادتى از این بالاتر است که من رکاب آن ها را بگیرم.(۱۷)

آقاى جوانان بهشت

امام علی علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده است که فرمود: الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه, یعنى حسن و حسین آقاى جوانان اهل بهشت هستند.(۱۸)

ابن عباس نیز از آن حضرت نقل کرده است: الحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنه, من احبهما فقداحبنى و من ابغضهما فقد ابغضنى.(۱۹) همین روایات را عمر بن خطاب و فرزندش عبداللّه بن عمر نیز از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده اند.(۲۰)

از حذیفه بن یمان, صحابى معروف پیامبر, نقل شده است که شبى خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیدم و نماز مغرب را با ایشان خواندم حضرت برخاست و دائما نماز مى خواند تا هنگام نماز عشا رسید نماز عشا را نیز با آن حضرت خواندم و منتظر ماندم پیامبر از مسجد خارج شد تا به خانه خویش رود پشت سر او راه افتادم, گویا با کسى سخن مى گفت که من دقیقا ندانستم که چه مى فرماید ناگهان رو به عقب کرد و فرمود: کیستى؟ گفتم: حذیفه. گفت: فهمیدى چه کسى با من بود؟ گفتم: خیر. گفت: جبرئیل امین بود که سلام خداى را به من رساند و مرا بشارت داد که فاطمه بانوى زنان بهشت و حسین و حسین آقاى جوانان بهشتى هستند. عرض کردم: اى رسول خدا! براى من و مادرم استغفار کن. فرمود: خداوند تو و مادرت را ببخشاید.(۲۱)

جابربن عبداللّه انصارى از رسول خدا روایت کرده است که روزى در مسجد در کنار آن حضرت با اصحاب بزرگوارش نشسته بودیم حسین علیه السلام وارد مسجد شد پیامبر رو به ما کرد و فرمود: من اراد ان ینظر الى سید شباب اهل الجنه, فلینظر الى الحسین بن على, یعنى : هر کس مى خواهد به آقاى جوانان بهشت نگاه کند, به چهره فرزندم حسین بنگرد.(۲۲)

حسین بابى از بهشت

رسول گرامى اسلام فرمود: به وسیله من آگاه شدید, با على راه یافتید و هدایت شدید, نیکى ها به واسطه حسن به شما عطا شد, ولى سعادت و شقاوت شما با حسین است آگاه باشید که حسین یکى از درهاى بهشت است, هر کس به او دشمنى کند خدا بوى بهشت را بر او حرام مى کند.(۲۳)

حسین و آیه تطهیر

ام سلمه, زن با وفاى رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل مى کند که روزى فاطمه سلام الله علیها غذایى براى پدر بزرگوارش آورد آن روز پیامبر در خانه من بود رسول اللّه نسبت به دخترش احترام کرد و فرمود: برو و پسر عمویم على و فرزندانم حسن و حسین را نیز دعوت کن تا با هم غذا بخوریم پس از مدتى فاطمه و على در حالى که دستان حسن و حسین را در دست داشتند, بر پیامبر وارد شدند همان دم جبرئیل بر پیامبر نازل شد و آیه شریفه تطهیر را نازل فرمود: «انما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا». (احزاب / ۳۳)

یعنى: خداوند اراده کرده است تا هر گونه زشتى و پلیدى را از شما اهل بیت دور گرداند و شما را پاک و پاکیزه گرداند.

حضرت رو به من ام سلمه کرد و فرمود: کساى خیبرى را, که عبایى بزرگ بود, بیاورم على علیه السلام را در طرف راست و زهرا را در طرف چپ و حسن و حسین را بر پاى مبارکش نشاند و کسا را بر آن ها انداخت با دست چپ, عبا را سخت بر هم پیچید و دست راست را به طرف آسمان بلند کرد و سه بار فرمود: اللهم هؤلا اهل بیتى و حامتى, اللهم اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا, انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم و عدو لمن عاداکم.

خداوندا! اینان اهل بیت و خاندان من هستند, چنان که وعده فرمودى پلیدى را از ایشان دور دار و آنان را پاک و معصوم دار, من مى جنگم با کسى که شما اهل بیت با او بجنگید, و آشتى مى کنم با کسى که شما آشتى کنید و دشمن کسى هستم که با شما دشمنى کند.(۲۴)

از این روایت, که در منابع حدیث از طرق مختلف نقل شده است و مورد اتفاق شیعه و سنى است, به دست مى آید که امام حسین علیه السلام یکى از مصادیق آیه تطهیر است از روایات و قراین بسیار مى توان ثابت کرد که در زمان نزول آیه تطهیر, جز همین پنج تن کس دیگرى مشمول آیه تطهیر نبوده است و از همین روى ایشان را اصحاب کسا و امام حسین علیه السلام را خامس اصحاب کسا, یعنى پنجمین شخصیت اصحاب کسا نام نهاده اند.

احمد حنبل و ترمذى, دو تن از محدثان بزرگ اهل سنت, در کتب مسند و سنن خود نقل کرده اند که تا شش ماه پس از نزول آیه مذکور, پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هر روز هنگامى که براى نماز صبح به مسجد مى رفتند در جلوى خانه على و فاطمه مى ایستادند و بلند مى فرمودند: «الصلوه یا اهل بیت محمد, انمایرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا».

حسین و آیه مباهله

در بین دانشمندان اسلامى, از شیعه و سنى, اتفاق نظر است که پیامبر در هنگام مباهله با عالمان مسیحى بحران, تنها على, فاطمه, حسن و حسین را به همراه برد و آنان را مصداق ابنائنا و نسائنا و انفسنا در آیه شریفه قرار داد این مطلب آن چنان مشهور و مسلم است که عالم بزرگ اهل سنت, حاکم نیشابورى, در کتاب معرفه علوم الحدیث خود این جریان را از مصادیق روایات متواتر مى شمارد.(۲۵)

ماجرا از این قرار است که اسقف مسیحیان نجران همراه با گروهى از علماى مسیحى خدمت رسول خدا شرفیاب شدند حضرت دین اسلام را بر آن ها عرضه کرد ولى سرباز زدند و نپذیرفتند سرانجام وحى نازل شد و آنان را به مباهله با پیامبر دعوت کرد: «فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه اللّه عـلى الکاذبین». (سوره آل عمران/ ۱۶)

در روز موعود, رسول خدا دست اهل خویش را گرفت و براى مباهله حضور یافت مسیحیان که دریافتند پیامبر با تمام سرمایه خویش به میدان مباهله آمده است از این کار تن زنند و به پرداختن جزیه رضایت دادند.(۲۶)

وارث علم پیامبر

عکرمه, شاگرد برجسته ابن عباس, نقل مى کند که روزى ابن عباس در مسجد براى مردم حدیث مى گفت که نافع بن ازرق برخاست و گفت: اى ابن عباس! از احکام مورچه و پشه براى من مردم فتوا مى دهى؟ اگر علمى دارى خدایى را که مى پرستى براى من توصیف کن ابن عباس سر به زیر انداخت حسین به على در گوشه مسجد نشسته بود, رو به نافع کرد و فرمود: اى نافع به سوى من بیا تا پاسخت را بازگویم.
نافع گفت: من از تو پرسیدم؟
ابن عباس گفت: یا ابن الازرق! انه من اهل بیت النبوه و هم ورثه العلم.
نافع به سوى امام رفت و حضرت پاسخ او را ارایه فرمود.
نافع گفت: اى حسین! سخنانت نیکو و پرمایه است.
فرمود: شنیده ام که تو پدرم و برادرم و مرا به کفر متهم کرده اى؟
گفت: قسم به خدا با آن چه از شما شنیدم بى تردید شما سرچشمه نورانى اسلام و ستارگان احکام خدا هستید (لقد کنتم منار الاسلام و نجوم الاحکام).
امام فرمود: یک سؤال از تو مى پرسم.
گفت: بپرس, یابن رسول اللّه.
فرمود: آیه «فاما الجدار فکان لغلامین یتیمین فى المدینه». (سوره کهف / ۸۱) را خوانده اى؟ اى نافع! چه کسى آن گنج گران بها را براى آن دو یتیم در زیر دیوار پنهان کرده بود تا به آنان ارث رسد.
گفت: پدر یتیمان.
فرمود: راستى پدر آن ها بهتر و دلسوزتر براى فرزندانش بود یا رسول خدا؟
آیا مى توان باور کرد که پیامبر علم گران بهاى خویش را براى فرزندانش به ودیعت نگذاشته باشد و ما را از آن محروم کرده باشد؟(۲۷)

ریحانه پیامبر

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به میهمانى در خانه یکى از اصحاب دعوت شده بود همراه با یاران به راه افتاد, در حالى که جلوتر از دیگران راه مى رفت حسن و حسین با کودکانى چند در کوچه به بازى مشغول بود رسول خدا به سوى او رفت تا او را بگیرد و او به این سو و آن سو مى گریخت پیامبر در حالى که مى خندید او را دنبال کرد تا او را گرفت یک دست را در زیر سر و دست دیگر را در زیر چانه حسین گذاشت و لب مبارکش را بر دهان حسین نهاد و بوسید و فرمود: هذان ریحانتاى من الدنیا من احبنى فلیحبهما؛ این دو گل هاى زیباى من در دنیا هستند, هر کس مرا دوست بدارد باید آنان را دوست بدارد.(۲۸)

جابر بن عبداللّه انصارى مى گوید: روزى نزد رسول خدا نشسته بودیم که على بن ابی طالب علیه السلام وارد شد حضرت رو به على کرد و فرمود: سلام علیک ابا الریحانتین اوصیک بریحانتى من الدنیا خیرا, فعن قلیل ینهد رکناک و اللّه عزوجل خلیفتى علیک؛ سلام بر تو اى پدر دو ریحانه حسن و حسین! تو را به این دو ریحانه زیبایم از دنیا سفارش به نیکویى مى کنم که بزودى دو رکن تو فرو ریزند.

جابر مى گوید: هنگامى که پیامبر رحلت کرد, على علیه السلام فرمود: این یکى از دو رکنى بود که رسول خدا گفت و هنگامى که فاطمه وفات کرد, فرمود: این هم رکن دومى بود که رسول خدا گفت.(۲۹)

در همین راستا روایت جالبى از عبداللّه بن عمر نقل شده است که مربوط به امام, پس از واقعه عاشوراست ابن نعیم نقل مى کند که نزد عبداللّه بن عمر نشسته بودیم, مردى پیش آمد و از حکم خون پشه سؤال کرد که اگر در لباس نمازگزار باشد نمازش صحیح است یا خیر؟ عبداللّه پرسید: از کجا مى آیى و اهل کدام منطقه اى؟ گفت: اهل عراق هستم. عبداللّه گفت: این مرد را بنگرید که از خون پشه مى پرسد, حال آن که اینان پسر رسول خدا را کشتند و سکوت کردند از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که مى فرمود: حسن و حسین دو ریحانه من در این دنیا هستند.(۳۰)

فضائل و مناقب امام حسین علیه السلام

خداوند متعال در میان مخلوقات خود، انسان ‏های کاملی را به عنوان الگو قرار داده است. این الگوها دارای امتیازات و فضیلت ‏های ویژه‏ای هستند. امام حسین علیه السلام نمونه‏ای برجسته از این اسوه‏های پاک است. برخی از فضائل و مناقب امام حسین علیه السلام عبارتند از:

  • ۱- تکلم قبل از ولادت و بعد از شهادت
  • ۲- مشتق بودن نام حضرت از نام خداوند
  • ۳- ویژه بودن مربیان حضرت یعنی از تربیت پاکانی همچون پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و امام حسن علیه السلام، برخوردار بودند.
  • ۴- هیچ کس در فصاحت و بلاغت به پای آن حضرت نمی ‏رسید.
  • ۵- معنویت و عرفان امام حسین علیه السلام.
  • ۶- سخاوت و بخشندگی
  • ۷- شباهت‏ به حضرت عیسی مسیح علیه السلام از جهت “سیده النساء” بودن حضرت فاطمه سلام الله علیها و حضرت مریم و از جهت مدت حمل و از جهت شباهت در انصار و حواریین(۳۱) و…

امام حسین علیه السلام در سایه عنایت و تربیت رسول الله صلی الله علیه و آله، فصیح ‏ترین مرد عرب قرار گرفت. پدرش امیرالمؤمنین علیه السلام، کسی که سخن او پس از پیامبر صلی الله علیه و آله بالاتر از کلام مخلوق و پایین‏تر از کلام خالق بود. مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها که خود از چشمه نطق و بیان پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله سیراب گشته بود. بنابراین جای شگفتی نیست، که بگوییم هیچ کس در فصاحت و بلاغت به پایه آن حضرت نمی ‏رسید.

خطابه او در روز عاشورا که مصائب و مشکلات سراسر وجودش را احاطه کرده و غم و اندوه از هر سو وی را در تنگنا قرار می ‏داد، با این وصف هرگز نلرزید و اضطراب و پریشانی به خود راه نداد، و این خود نشانگر آن است که بیان او فصیح ‏تر و سخن او بلیغ ‏تر از هر کس بوده است، و در اجتماع مردم کوفه با دلی قوی و قلبی ثابت و بیانی گویا به سخن پرداخت، چنان که گویی بیانش چون سیلی است خروشان که دشمن را از پا درمی‏آورد.

سخنی که در بلاغت و رسایی کلام تا آن زمان هرگز شنیده نشده و بعدا نیز شنیده نخواهد شد. تا آن جا که دشمن او با شنیدن سخنان کوبنده او مردم را از این امر بازداشت و گفت: وای بر شما. او فرزند همان پدر است. به خدا قسم، چنان چه یک بار دیگر بدین ترتیب برای شما سخن بگوید، هرگز قادر به آزار و یا محاصره او نخواهید بود.

قهرمان مبارزه با ظلم و ستم

امام حسین علیه السلام تنها قهرمانی است که در مبارزه با ستم و مقاومت در برابر ظلم و آسان شمردن مرگ در راه حق و عزت و شرافت انسانی گوی سبقت را از دیگران ربوده است، و درباره او ضرب المثل ها ساخته و در یاد او قهرمانانی به وجود آمده است. در بزرگی و بلندی مقام والای او، کتاب ها طبع و نشر شده و خطابه‏ ها ایراد گردیده و اشعار بسیاری سروده ‏اند.

او بزرگ مردی است که هر فرد آزاده‏ای که دارای همتی بلند باشد و در هر عصر و زمان بخواهد در برابر ظلم و بیدادگری ایستادگی کند شایسته است که از آن حضرت پیروی نماید و در مکتب وی درس زندگی بیاموزد، و آن کس که از ذلت و خواری گریزان و پذیرای ظلم و ستم نیست می ‏بایست در جاده آن حضرت گام سپارد. فداکاری و از خودگذشتگی امام حسین علیه السلام چنان بود که عقول را به حیرت واداشت و دل ها را به دهشت انداخت و نفوس بشری را از خود بی خود ساخت و قلب ها را اسیر خود کرد.

کدام قهرمانی را می ‏شناسید که در بزرگی و بلندی مقام و در مبارزه با ستم این گونه در برابر ظلم بایستد و هرگز سستی به خود راه ندهد. کدام بزرگ ‏مردی را سراغ دارید که این چنین عقول و ارواح و قلوب جهانیان را مسخر خود سازد. در میان ملل جهان هرگز همانند او و حتی مشابه این پیشوای بزرگ دیده نشده است.

چنان که می ‏بینیم، در قرن های عدیده و نسل های متوالی عظمت امام حسین بن علی علیه السلام جهانیان را به شگفتی و حیرت واداشته، تا آن جا که ندای الهی او هم چنان جاوید و سرمدی باقی مانده است. او که به تاریخ مبارزه و جهاد مردان حق جلوه ابدی و شکوه جاودانی بخشید، از بیعت با یزید بن معاویه امتناع ورزید، بدین علت که وی را مردی می گسار و سرگرم کنیزان و رامشگران و بازی با میمون ها می ‏دانست و امام معتقد بود کسی که به کفر و الحاد تظاهر کند و دین را مورد تحقیر و تمسخر قرار دهد، هرگز شایسته حکومت بر مسلمانان نخواهد بود.

چنان که به مروان بن حکم می ‏فرماید: زمانی که امت اسلامی به این مصیبت گرفتار آید و مردی چون یزید حکومت مسلمین را در دست گیرد با اسلام باید خداحافظی کرد، و در جای دیگر به برادر خود محمد بن حنفیه می ‏گوید: به خدا سوگند، چنان چه در تمام جهان برای من هیچ گونه جایگاه و پناهگاهی وجود نداشت، باز هم اعلام می ‏کردم که زیر بار بیعت با یزید بن معاویه نخواهم رفت.

ذکر این نکته لازم است که آن حضرت، موقعی این سخن را بیان داشت که اگر با یزید بیعت می ‏کرد، امکانات فراوان و لذایذ بی ‏شماری در اختیارش قرار می ‏دادند و به تعظیم و تکریم وی می ‏پرداختند.

ایادی حکومت وی را گرامی می ‏داشتند و هرگز با اراده و فرمان او مخالفت نمی ‏کردند، و این، بدان جهت بود که یزید، به مقام و منزلت او در میان مسلمین به خوبی آگاه بود. از یک سو از مخالفت با او به شدت در هراس بود، و از سوی دیگر هشدار معاویه که قبلا به فرزند خود یزید درباره امام حسین علیه السلام داده و وی را از مخالفت با امام بر حذر داشته بود، او را نگران می ‏ساخت.

امام حسین بن علی علیه السلام که بر تمام علایق و لذایذ حیات پانهاده و هدفش مبارزه با ظلم بود، از این امر امتناع ورزید و زیر بار بیعت با یزید نرفت و فرمود: ما اهل بیت پیامبر و منبع وحی و رسالت هستیم و خاندان ما مرکز رفت و آمد فرشتگان است. خداوند ما را در آفرینش بر دیگران مقدم داشت، و ختم نبوت را در خانواده ما قرار داد. در حالی که یزید مردی فاسق و شرابخوار و قاتل است، و هرگز کسی همانند من با یک چنین فردی بیعت نخواهد کرد.

بدین ترتیب امام حسین علیه السلام با خانواده، همسر و فرزندان خود از مدینه خارج گشت و راه اصلی را در پیش گرفت. اهل بیت آن حضرت به وی گفتند، بهتر است از راه دیگری حرکت کنید تا از دستیابی دیگران مصون باشید. امام علیه السلام از این امر خودداری کرد. بزرگواری او بالاتر از این بود که ناتوانی و هراسی از خود نشان دهد. پس در پاسخ آن ها گفت: به خدا قسم، هرگز از راه اصلی خارج نخواهم شد، تا آن چه را که اراده خداوندی است انجام گیرد.

زمانی که حر بن یزید ریاحی در برابر امام حسین علیه السلام ایستاد و گفت: من به تو هشدار می ‏دهم، چنان چه جنگ را آغاز کنی، ما نیز مبارزه خواهیم کرد، و جان خود را از دست خواهی داد، آن حضرت قاطعانه پاسخ می ‏دهد و به وی خاطر نشان می ‏سازد که مرگ در راه حق و رسیدن به عزت و شرف از هر چیز آسان ‏تر است، و ادامه داده به وی می ‏گوید: تو مرا به مرگ تهدید می ‏کنی. آیا کار شما بدین جا کشیده که به کشتن من اقدام کنید؟

باز هم می ‏گویم پاسخ من همان است که برادر اوس گفته است. به این ترتیب که وی تصمیم گرفت به یاری رسول الله صلی الله علیه و آله برود. در این اثنا پسر عمویش وی را از کشته شدن بیم داد و گفت: به کجا می ‏روی؟ تو در این راه کشته خواهی شد. پس در پاسخ پسر عموی خود اشعاری به این شرح گفت:


سامضی و ما بالموت عار علی الفتی × اذا ما نوی حقا و جاهد مسلما
اقدم نفسی لاارید بقاءها × لتلقی خمیسا فی الوغی و عرمرما
فان عشت لم اندم و ان مت لم الم × کفی بک ذلا ان تعیش فترغما


به من می ‏گویید، مرو، اما خواهم رفت. می‏ گویید کشته می ‏شوم. مگر مردن برای یک جوانمرد ننگ است؟ مردن آن وقت ننگ است که هدف انسان پست باشد و بخواهد برای آقایی و ریاست کشته بشود که می ‏گویند به هدفش نرسید. اما برای آن کسی که به منظور اعلای کلمه حق و در راه حق کشته می ‏شود که ننگ نیست. زیرا در راهی قدم برمی ‏دارد که صالحین و بندگان شایسته خدا قدم برداشته‏اند. پس چون در راهی قدم برمی ‏دارد که با یک آدم هلاک شده بدبخت و گناهکار مانند یزید مخالفت می ‏کند بگذار کشته بشود.

من جان خود را فدا می ‏کنم و هرگز بقای آن را خواستار نیستم، و به زودی در میدان جنگ شرکت خواهم کرد. شما می ‏گویید کشته می ‏شوم یکی از این دو حال بیشتر نیست، یا زنده می ‏مانم یا کشته می ‏شوم. چنان چه زنده ماندم پشیمان نیستم و کسی نمی ‏گوید، تو چرا زنده ماندی. و اگر در این راه کشته بشوم، احدی در دنیا مرا ملامت نخواهد کرد، اگر بداند که در چه راهی رفته‏ام. در حالی که برای بدبختی و ذلت تو کافی است که زندگی بکنی اما دماغت را به خاک بمالند.

حسین بن علی علیه السلام فرمود: با صراحت می ‏گویم. وحشت و ترس از مرگ برای من هرگز معنی و مفهومی ندارد و به خاطر پایدار ماندن مبانی شرف و فضیلت و پیروز گرداندن حق و عدل چیزی را آسان ‏تر از مرگ نمی ‏یابم. مرگ در راه عزت و شرف را حیات جاوید می ‏بینم و زندگی با ذلت و خواری چیزی جز مرگ نخواهد بود.

و باز ادامه داده می ‏گوید: آن کس که مرا از کشته شدن بیم می ‏دهد چه خطا و اشتباه بزرگی مرتکب شده و چه گمان نابجایی دارد. شرافت و عزت و همت من بالاتر از آن است که با ترس و وحشت از مرگ تن به ذلت و خواری دهم، و خود را از میدان مبارزه با ظلم و ستم دور سازم. و باز بدان ها خاطر نشان می ‏سازد که بالاترین اقدامی که می ‏توانید انجام دهید کشتن من است، و من می ‏گویم، مرگ در راه خدا چه گوارا و شیرین است، اما نابودی مجد و بزرگواری و عزت من، برای شما هرگز امکان پذیر نخواهد بود. پس بدین ترتیب مرا از کشته شدن چه باک؟ او کسی است که می ‏فرماید: «موت فی عز خیر من حیاه فی ذل؛ مردن با عزت و شرافت از زندگی با ذلت به مراتب بهتر است».

از شعارهای روز عاشورای امام حسین علیه السلام در واقعه کربلا یکی این است:


الموت خیر من رکوب العار × والعار اولی من دخول النار × والله من هذا و ذا جاری


مرگ بهتر از ننگ و ننگ نیز به مراتب بهتر از آتش است، خداوند بر هر یک از این دو ناظر خواهد بود.

و آن گاه که در کربلا وی را از هر طرف به محاصره درآورده و به او پیشنهاد می ‏کنند که تسلیم حکومت شود و بیعت با یزید را گردن نهد. وی با تندی می ‏گوید: به خدا قسم که من هرگز بیعت با یزید را نمی ‏پذیرم. من هرگز نه دست ذلت به شما می ‏دهم و نه مانند بردگان فرار می ‏کنم. آری این حسین بن علی است که مرگ را بر زندگی با ذلت ترجیح می‏ دهد، و برای رهایی از ننگ کشته شدن را انتخاب می ‏کند. او در مقابل لشگر دشمن می ‏ایستد و فریاد می ‏زند این زنازاده پسر زنازاده (عبیدالله زیاد) مرا بر سر دو راهی نگاه داشته است. مرگ یا ذلت. آیا من تن به ذلت بدهم؟ هیهات که ما زیر بار ذلت برویم! هرگز من تن به خواری نمی ‏دهم. خدا و رسول و کسانی که در دامان های پاکیزه تربیت یافته‏اند، پستی را نمی ‏پسندند. دور باد ذلت از کسانی که صاحب روح منیع و بینی غیرتمندند. ما هرگز بندگی فرومایگان را بر قتلگاه کریمان و رادمردان اختیار نمی ‏کنیم و مرجح نمی ‏داریم.

امام حسین علیه السلام با فداکاری و جانبازی به سوی مرگ می ‏رود. فرزندان و کودکان و خانواده خود را همراه می ‏برد، تا با جانبازی و وفاداری به عهد خود از دین جدش با آغوشی باز و روحی بخشنده و گذشت و بی آنکه کمترین تردیدی به خود راه دهد، پاسداری و نگهبانی کند. و چنان که گویی سخنش از دل برمی ‏خیزد در برابر دشمن می ‏ایستد و می ‏گوید:


ان کان دین محمد لم یستقم × الا بنفسی فیا سیوف خذینی


چنانچه دین محمد صلی الله علیه و آله جز با کشتن من پایدار نمی ‏ماند، پس ای شمشیرها بر فرق من فرود آیید.

مداینی می ‏گوید: موقعی که امام حسن علیه السلام با معاویه پیمان صلح را امضا کرد. امام حسین علیه السلام رو کرد به او و گفت: این قرار داد برای من سخت ناگوار است. بهتر آن بود که همان روش پدرم علی علیه السلام را به اجرا در می ‏آوردی. تا آن جا که برادرم به ناچار به این امر تن در داد. و صلح با معاویه را پذیرفت. و من هرگز خوشنود نبوده و همانند کسی که بینی او را ببرند و او درد و رنج را تحمل کند، از برادر خود اطاعت و پیروی کردم و از جان و دل پذیرفتم.

ابن ابی الحدید می‏ نویسد: سرور آزادگان و قهرمان مبارزه با ظلم و ستم و تنها کسی که درس بزرگواری و علو همت به همه انسان ها بیاموخت، و در برابر زندگی توأم با ذلت، مرگ در سایه شمشیر را انتخاب کرد، ابو عبدالله حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام بود.

هر چند که به وی پیشنهاد کردند و گفتند که خود و یارانش در امان خواهند بود. اما او زیر بار این ذلت نرفت و ننگ را از خود دور ساخت. او با این که به خوبی می ‏دانست که ابن زیاد وی را نخواهد کشت. با این وصف بکوشید تا از دیدار با ابن زیاد، همراه با خواری به شدت دوری جوید. و این تنها حسین بن علی علیه السلام بود که زیر بار ستم نرفت و مرگ را برگزید.

و من از یحیی بن زید علوی بصری که خود عالمی وارسته بود شنیدم که می ‏گفت: اشعار ابی تمام که گویند درباره محمد بن حمید طائی سروده بایستی اذعان کرد که حسین بن علی علیه السلام را در نظر داشته است:


و قد کان فوت الموت سهلا فرده × الیه الحفاظ المر و الخلق الوعر
و نفس تعاف الضیم حتی کأنه × هو الکفر یوم الروع او دونه الکفر
فأثبت فی مستنقع الموت رجله × و قال لها من تحت اخمصک الحشر
تردی ثیاب الموت حمرا فما اتی × لها اللیل الا و هی من سند س خضر


ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه نیز آورده است: کدام قهرمانی را می ‏شناسید که همانند حسین بن علی علیه السلام این گونه از خود شجاعت و شهامت نشان داده باشد. چنان که درباره ‏اش گفته ‏اند، در واقعه کربلا آن گاه که همه برادران و فرزندان و یاران خود را از دست داد، با این وصف چون شیر می ‏غرید و سواران نامی را به خاک هلاکت می ‏انداخت.

کدام قهرمانی را می ‏شناسید که اندکی زیر بار ستم نرفته باشد و همانند او در برابر ستمگران تسلیم نگردد. و با این که به وی امان دادند، باز هم جهت نابودی ستم و ستمگران در میدان نبرد بر دشمن بتازد. فرزندان و برادران و یاران خود را در این راه فدا کند، و سرانجام خود نیز به شهادت برسد. حسین بن علی علیه السلام بزرگ مردی است که باید قوم عرب وی را پیشوای خود قرار دهند و همه کس درس شهامت و مبارزه با ظلم را از آن حضرت بیاموزند.

امام حسین‌ علیه السلام و شرافت‌

امام ‌حسین‌ علیه السلام فطرتاً شریف ‌بوده‌، زیرا برای ‌نجات ‌ملت ‌اسلام ‌از هلاکت‌، اضمحلال‌ و مرگ ‌همیشگی ‌قیام ‌کرد و با بیان ‌حق ‌و حقیقت ‌معانی ‌شرف ‌و شرافت ‌را در خلال ‌مسافرت‌ خود برای ‌مردم ‌ترجمه ‌کرد و اگر حسین‌ علیه السلام با کردار و گفتار خود شرف ‌را معنا نکرده ‌بود، بسیاری ‌دیگر از الفاظ ‌واقعاً و در حقیقت‌ بدون ‌معنا در ابهام ‌می ‌ماندند!

حسین‌ بود که ‌شرافت ‌محمد صلی الله علیه و آله و آل ‌محمد را روشن ‌کرد و با فداکاری ‌و سعی ‌و عمل‌، خاندانش‌ را در نجات ‌بشر و هدایت ‌و ارشاد جامعه‌ با منطق ‌عملی ‌مبرهن ‌و ثابت ‌نمود و خطر بزرگی‌ که ‌داشت ‌مسلمین‌ و اسلام‌ را تهدید به ‌مرگ ‌می‌ کرد، به ‌شرافت ‌نفس ‌خود بر طرف ‌فرمود. اقتدار و عظمت‌ و شرافت ‌را برای ‌پیروان ‌اسلام ‌ثابت‌ کرد و درخشان ‌ترین ‌مظاهر صفات ‌فاضله ‌را که ‌به ‌شرافت ‌ترجمه ‌می ‌شود، بر مردم ‌بیان ‌فرمود و ملیت ‌اسلام‌ را جاویدان‌ فرمود.


بزرگی ‌به ‌مردم ‌و آزادگی ‌است × ‌نه ‌از مال ‌و جاه ‌و ملک ‌زادگی‌ است‌
ز خوی‌ نکو مرد یابد شرف × ‌نه ‌از پرتو و دودمان ‌سلف‌
که ‌هر نیک ‌و بد زاده ‌آدمند × ز خوی ‌نکو با شرف ‌مردمند


پرسشی درباره فضائل امام حسین علیه السلام

لطفاً برای من پانزده فضیلت از حضرت امام حسین علیه السلام بنویسید که معمولاً ناشناخته هستند؟

پاسخ: حضرت سیدالشهدا علیه السلام:

  • ۱٫ فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و فاطمه سلام الله علیها بود.
  • ۲٫ فرزند امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام بود.
  • ۳٫ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: حسن و حسین علیهم السلام دو سید جوانان اهل بهشت هستند.
  • ۴٫ همچنین فرمود: حسن و حسین علیهم السلام امام این امت هستند چه قیام کرده باشند و چه قیام نکرده باشند.
  • ۵٫ سخاوت و شجاعت پیامبر صلی الله علیه و آله را به ارث برده بودند.
  • ۶٫ از گناه و ناپاکی دور بودند.
  • ۷٫ داستان مباهله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله او را همراه برادر، مادر و پدرش به میدان مباهله آورد.
  • ۸٫ آیه اهل البیت سوره احزاب در حق او و برادر، مادر و پدرش نازل شد.
  • ۹٫ داستان سوره انسان مربوط به او و پدر، مادر و برادرش بود.
  • ۱۰٫ در مسند احمد که کتاب اهل سنت است جلد ۶ صفحه ۲۹۹ آمده که ام الفضل خواب دید که عضوی از اعضا پیامبر صلی الله علیه و آله در خانه اوست پس پیامبر صلی الله علیه و آله را دید و پیامبر فرمود که خواب خوبی دیده‌ای فاطمه فرزندی آورده است او را با شیر قثم فرزندت متکفل شو.
  • ۱۱٫ در صحیح بخاری در کتاب ادب آمده است که (در باب رحمه الولد و تقبیله) که کسی از عبدالله بن عمر پرسید که کشتن پشه در ماه حرام (محرم) چه حکمی دارد؟ ابن عمر گفت: اهل کجا هستی گفت اهل عراق، ابن عمر گفت نگاه کنید مرا از کشتن پشه سؤال می‌ کند در حالی که فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله را در این ماه می ‌کشند، من از پیامبر شنیدم که می ‌فرمود: حسن و حسین دسته ‌گل ‌های من در دنیا هستند این حدیث هم در بخاری و هم صحیح ترمذی (ج ۲ ص ۳۰۶) و مسند احمد (ج ۲ ص ۸۵ و ۹۳ و ۱۱۴و ۱۵۳) و مسند ابن داوود (ج ۸ ص ۱۶۰ و حلیه ابو نعیم (ج ۵ ص ۷۰ و صحیح نسائی در خصائص ص ۳۷ و در فتح الباری فی شرح البخاری ج ۸ ص ۱۰۰ و… آمده است.
  • ۱۲٫ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: که این ها ریحانه من هستند هر کس مرا دوست داشته باشد حتماً باید این دو را هم دوست داشته باشد این روایت را هم اهل سنت نقل کرده است، نگاه کنید به ذخائر العقبی ص ۱۲۴٫
  • ۱۳٫ پیامبر حسن و حسین را بر دوش خود نگه می ‌داشت (ذخائر العقبی ص ۱۳۰ و مجمع میثمی ج ۹ ص ۱۸۲ مستدرک الصحیحین، ‌ج ۳ ص ۱۷۰ و همه این روایات از اهل سنت است.
  • ۱۴٫ در صحیح ترمذی جلد ۲ صفحه ۳۰۷ آمده که پیامبر فرمود حسین از من و من از حسین هستم خداوند دوست بدارد آن که حسین را دوست داشته باشد و حسین سبطی از اسباط انبیا است و در صحیح بخاری اهل سنت هم این معنا آمده است. ابن اثیر در کتاب اسدالغابه جلد ۳ صفحه ۲۳۴ آورده است که عبدالله بن عمر سوگند یاد کرد که سیدالشهدا حسین علیه السلام محبوبترین اهل زمین برای اهل آسمان است.

پی نوشت

(۱). فرائد السمطین, ج ۲, ص ۱۰۴ و ینابیع الموده, ص ۳۱۸, باب ۶۰٫
(۲). ینابیع الموده, ص ۳۱۹, باب ۶۰٫
(۳). همان, ص ۳۲۰, باب ۶۰٫
(۴). مقتل خوارزمى, ج ۱, ص ۱۴۶ و فرائد السمطین, ج ۲, ص ۱۳۱, باب ۳۰٫
(۵). طبقات ابن سعد, ترجمه امام حسین, مؤسسه آل البیت, ص ۲۳, این روایت در سنن ترمذى, ج ۵, ص ۶۵۶ و سنن نسایى, روایت ۵۸۲۴ و نیز نقل شده است.
(۶). تاریخ ابن عساکر, ترجمه امام حسین علیه السلام, ص ۱۳۹٫
(۷). تاریخ دمشق, ابن عساکر, ترجمه امام حسین علیه السلام, ص ۱۴۶٫
(۸). سنن ترمذى, ج ۱۳, ص ۲۴۸ و اسدالغابه, ج ۷, ص ۲۲۵ و مستدرک, حاکم نیشابورى, ج ۳, ص ۱۴۹٫
(۹). کنز العمال, ج ۷, ص ۱۰۶٫
(۱۰). تاریخ دمشق, ابن عساکر, صص ۱۵۳ ـ ۱۴۳٫
(۱۱). مسند احمد بن حنبل, ج ۳, ص ۴۹۳ و الطبقات الکبرى, ابن سعد, ج ۸٫
(۱۲). سنن ترمذى, ج ۱۳, ص ۱۸۹ و مجمع الزواید, ج ۹, ص ۱۸۱٫
(۱۳). مسند احمد بن حنبل, ج ۵, ص ۳۵۴ و سنن ترمذى, ج ۱۳, ص ۱۹۴ و مستدرک, حاکم نیشابورى, ج ۱, ص ۲۸۷٫
(۱۴). تاریخ ابن عساکر, ترجمه امام حسین علیه السلام, ص ۱۳۲ والمعجم الکبیر طبرانى, ج ۳, ص ۱۱۶٫
(۱۵). تاریخ ابن عساکر, زندگى امام حسین علیه السلام, ص ۶ ـ ۱۳۵٫
(۱۶). تاریخ ابن عساکر, ترجمه امام حسین علیه السلام, ص ۱۴۹٫
(۱۷). تاریخ ابن عساکر, ص ۲۱۰٫
(۱۸). همان, صص ۶۲ و ۶۳٫
(۱۹). فراید السمطین, ج ۲, ص ۹۸٫
(۲۰). کنزالعمال, ج ۱۲, ص ۱۱۲, مستدرک ,حاکم نیشابورى, ج ۳, ص ۱۶۷٫
(۲۱). مسند احمد بن حنبل, ج ۵, ص ۳۹۱ و کنز العمال, ج ۱۲, ص ۱۰۲٫
(۲۲). تاریخ, ابن عساکر, صص ۸۵ تا ۸۲٫
(۲۳). مقتل خوارزمى, ج ۱, ص ۱۴۵٫
(۲۴). اسدالغابه, ج ۷, ص ۲۲۲ والمعجم الکبیر, ج ۲۳, ص ۳۹۶ والمستدرک, حاکم نیشابورى, ج ۳, ص ۱۴۶ و نیز ر.ک: تفسیر درالمنثورو تفسیر ابن کثیر, ذیل آیه تطهیر.
(۲۵). معرفه علوم الحدیث, ص ۶۲٫
(۲۶). تفسیر جامع البیان, طبرى و تفسیر درالمنثور, سیوطى, ذیل آیه شریفه والطبقات, ابن سعد, ترجمه امام حسین علیه السلام, ص ۲۹٫
(۲۷). تاریخ دمشق, ابن عساکر, ص ۲۲۴ و بغیه الطالب امام حسین علیه السلام, ص ۱۴۴٫
(۲۸). همان, ص ۱۱۸, مستدرک, حاکم نیشابورى, ج ۳, ص ۱۶۴٫
(۲۹). حلیه الاوصیا, ابونعیم اصفهانى, ج ۳, ص ۲۰۱٫
(۳۰). صحیح بخارى, ج ۵, ص ۳۳ و سنن ترمذى, ج ۴, ص ۳۳۹٫
(۳۱). مجموعه آثار شهید مطهری ج ۱۷ ص ۵۶۱٫

منبع: مبلغان: اردیبهشت ۱۳۸۱، شماره ۲۸/ مجموعه آثار، ج ۱۷، ص ۵۶۱ / سیره معصومان، ج ۴

نویسنده: مرتضی مطهری / سید محسن امین

۱ نظر

  1. بی نام گفت:

    سلام
    خسته نباشید
    مطالب بسیار عالی و پرمحتوا بود ولی ای کاش در چند سری گذاسته میشد چون طولانی و پرحجم و ریز نوشته شده

نظر دهيد