غزوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
غزوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
۱- جنگ بدر (دوم هجرت):
پس از بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، چون ۱۳ سال در مکه مورد آزار و اذیت شدید کفار بودند تصمیم گرفتند به مدینه هجرت کنند. از طرفی کفار تصمیم گرفته بودند مسلمانان بی دفاع را آزار و اذیت کنند و نگذارند از مکه هجرت کنند هم چنین تصمیم گرفته بودند مدینه را در یک محاصره شدید اقتصادی قرار دهند. این محاصره مدتی طول کشید و اهالی مدینه را با مشقت های زیادی رو به رو ساخت.
ابوجهل نیز پس از هجرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله طی نامه ای خشونت آمیز به آن حضرت اخطار کرد در انتظار حمله قریش باشد این جا بود که خداوند فرمود آنان که مورد هجوم و تجاوز واقع شده اند می توانند در مقابل، به جنگ و دفاع بپردازند، خداوند قادر است آنان را که از شهر و دیار خود به جرم یکتاپرستی بیرون رانده شده اند یاری کند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سال دوم هجرت برای حفظ اسلام و دفاع از حقوق مسلمانان و خنثی کردن توطئه های قریش به پاخاست و سرانجام در «بدر» در برابر لشکریان قریش قرار گرفت و با وجود این که تعداد مسلمانان یک سوم کفار بود مسلمانان پیروز گشتند.
۲- جنگ احد (سوم هجرت):
قریش که شکست سختی از مسلمانان در جنگ بدر خورده بودند در سال سوم هجرت به منظور انتقام رهسپار مدینه شدند و در احد با ارتش اسلام رو به رو گردیدند. این جنگ در ابتدا به نفع مسلمانان بودند در انتها به علت نافرمانی برخی مسلمانان از راهنمایی های نظامی و امنیتی پیامبر صلی الله علیه و آله به نفع مسلمانان منتهی نشد و مسلمانان شکست خوردند.
۳- جنگ احزاب (خندق)، (پنجم هجرت):
در سال پنجم هجرت گروهی از یهودیان «بنی النضیر» به مکه رفتند و قریش را بر ضد اسلام و مسلمانان تحریک کردند. قریش از فرصت استفاده کرده لشکر انبوهی از گروه های مختلف تشکیل داد و به سوی مدینه حرکت کرد. مسلمانان برای حفظ مرکز اسلام یعنی شهر مدینه به پیشنهاد سلمان فارسی دور شهر را خندق کندند و در برابر چندین هزار از کفار صف بستند. حضرت علی علیه السلام در این جنگ سردار آنان «عمرو بن عبدو» را از پای درآورد و سرانجام جنگ به نفع مسلمین تمام شد.
۴- جنگ بنی قریظه:
قبیله بنی قریظه از یهودیان اطراف مدینه بودند که با پیامبر صلی الله علیه و آله پیمان صلح و سازش بسته بودند ولی در جنگ خندق پیمان شکنی کرده بودند و به کمک قریش پرداختند و چون از نظر پیامبر، افرادی خطرناک شناخته شدند چاره ای جز این نبود که از میان برداشته شوند. پس از جنگ احزاب پیغمبر صلی الله علیه و آله دستور دادند لشکر اسلام به سوی بنی قریظه حرکت کند. مدت ۲۵ روز بود که آن ها در محاصره مسلمانان قرار داشتند تا این که تسلیم شدند.
طایفه اوس از پیامبر خواهش کردند تا از خودشان درگذرد. حضرت فرمود:
آیا راضی هستید «سعد معاذ» که یکی از بزرگان شماست درباره شما حکم کند؟ همه پذیرفتند به امید این که سعد از آن ها جانبداری خواهد کرد ولی سعد به کشتن مردان جنگی و تقسیم اموال و اسیری زنانشان حکم کرد.
پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: حکم سعد همان حکمی است که خداوند درباره این افراد صادر فرموده است. و بدین ترتیب تمام جنگجویان آنان کشته شدند.
۵- جنگ بنی المصطلق (۶ هجری):
در سال ششم هجری گروهی از قبیله خزاعه بر ضد مسلمانان به اقداماتی دست زدند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از توطئه آن ها باخبر شد و با لشکری به سویشان حرکت کرد تا از خطر آنان جلوگیری کند و در محلی به نام «مریسیع» با آنان جنگید و پیروز شد.
۶- جنگ خیبر (هفتم هجری):
در قلعه های خیبر گروه زیادی از یهودیان زندگی می کردند که با مشرکین روابط نظامی و اقتصادی داشتند و چون امنیت مسلمانان از سوی آنان تهدید می شد در سال هفتم هجری مسلمانان به خیبر که ستاد مرکزی دشمن به شمار می رفت حرکت کردند و پس از محاصره و جنگ، یهودیان تسلیم حکومت اسلامی شدند.
۷- جنگ موته (هشتم هجری):
در سال هشتم هجری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله «حارث بن عمیر» را با نامه ای به سوی پادشاه بصری (محلی در شام) فرستاد ولی هنگامی که وی به موته رسید، او را کشتند.
مسلمانان به دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله به طرف دشمن حرکت کردند و سرانجام در موته با لشکر هرقل پادشاه روم که از صد هزار رومی و غیر رومی تشکیل شده بود، برخورد کردند و جنگ سختی میان آنان درگرفت و تنی چند از سرداران اسلام شهید شدند؛ زید بن حارثه، جعفر بن ابی طالب، عبدالله بن رواحه، از این جمله اند. در نهایت در این جنگ مسلمانان نتوانستند در برابر کفار مقاومت کنند و به مدینه بازگشتند.
۸- جنگ تبوک (نهم هجری):
نفوذ اسلام در عربستان و فتوحات درخشان مسلمانان در حجاز پشت دشمنان اسلام را به لرزه می انداخت و آنان را به فکر وادار می کرد. روم آن روز تنها حریف زورمند ایران بود که نیروی نظامی بزرگی داشت و از فتوحاتی که در نبرد با ایران نصیبش شده بود سخت مغرور بود.
ارتش روم با ادوات جنگی بسیار و مجهز به آخرین نمونه از سلاح های آن روز در نوار مرزی شام مستقر شدند و قبایل مرز نشینی چون عامله، غسان به آنان پیوستند.
این خبر به گوش پیامبر رسید و حضرت چاره ای ندیدند جز این که با لشکری عظیم پاسخ متجاوزان را بدهند. سپاه اسلام سرانجام در سال نهم هجری به سرزمین تبوک گام نهاد اما اثری از سپاه روم نبود.
گویا سران روم از افزونی سپاه اسلام و شهادت و فداکاری کم نظیر آنان که نمونه کوچک آن را در نبرد موته دیده بودند، آگاهی یافته و صلاح دیده بودند سپاه خویش را به داخل کشور بازگردانند و در عمل خبر اجتماع بر ضد مسلمانان را تکذیب کرده و چنین وانمود کنند که هرگز فکر حمله ای در مغز آنان نبوده و آن ها نسبت به حوادث عربستان بی طرف هستند.
پیامبر صلی الله علیه و آله با افراد عالی رتبه مشورت کرد و نتیجه شورای نظامی این شد که سپاه اسلام به خاطر سختی های زیادی که در طی راه تبوک دیده اند برای تجدید قوا به مدینه باز گردند. مسلمانان در این مسافرت به هدف خود که پراکنده ساختن سپاه روم و رعب و هراس افکندن در دل رومیان بود رسیده بودند، و این هراس تا مدت ها آنان را از فکر حمله و تشکیل سپاه باز می داشت.
۹- فتح مکه (هشتم هجرت):
قریشیان در پیمان صلح حدیبیه با پیامبر قرار بسته بودند که نسبت به مسلمانان و هم پیمانان آن ها تجاوز و تعدی نکنند اما آنان پیمان خود را شکستند و با قبیله بنی بکر همکاری کردند تا قبیله خزاعه را که هم پیمانان مسلمین بودند نابود سازند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله برای جلوگیری از تجاوز آنان بپاخاست و سرانجام بی خبر به طرف مکه حرکت کرد و با تدبیر صحیحی وارد مکه شد و شهر مکه را فتح کرد. این پیروزی در سال هشتم هجرت رخ داد.
۱۰- جنگ حنین (هشتم هجرت):
قبیله هوازن لشکری بر ضد اسلام تشکیل دادند. پیامبر صلی الله علیه و آله از موضوع باخبر شد و با ۱۲ هزار نفر به سراغ آنان رفت و در سال هشتم هجرت در وادی حنین جنگ آغاز شد و سرانجام کفار شکست خوردند و تسلیم شدند.
۱۱- جنگ طائف (هشتم هجرت):
پس از جنگ حنین و در همان سال حضرت رسول صلی الله علیه و آله متوجه طائف شدند تا قبیله ثقیف را که با هوازن هم دست شده بودند سرکوب کنند ولی پس از مدتی محاصره از فتح آن جا صرف نظر کرده به مکه مراجعت فرمود.
۱۲- جنگ بنی النضیر (چهارم هجرت):
منافقان و یهودیان مدینه از شکست مسلمانان در احد و کشته شدن رجال علوی سخت خوشحال بودند و به دنبال فرصتی بودند تا در مدینه شورش کنند و به قبایل خارج از مدینه بفهمانند که کوچکترین اتحاد و وحدت کلمه ای در مدینه وجود ندارد و دشمنان خارجی می توانند اسلام را سرنگون کنند.
پیامبر برای این که از منویات و طرز تفکر یهودیان بنی النضیر آگاه گردد همراه گروهی از افراد خود عازم دژ آن ها گردید. پیامبر در برابر درب دژ فرود آمد ولی داخل نشد و ترجیح داد در سایه دیوار دژ با افراد خود بنشیند و با سران بنی النضیر گفتگو کند.
پیامبر صلی الله علیه و آله در این گیر و دار احساس کردند توطئه ای در راه است، حرکات مرموز و سخنان در گوشی آن ها پیامبر را به شک انداخت. آن ها قصد داشتند پیامبر را از بین ببرند اما آن حضرت توسط جبرئیل از نقشه شوم آن ها باخبر شد و بدون این که به یاران خود چیزی بگوید وانمود کرد که برای کاری به اطراف می رود و بر می گردد، اما حضرت راه مدینه را پیش گرفت. سپس با سران بنی النضیر تماس گرفت و پیغامی فرستاد مبنی بر این که آن ها پیمان شکنی کرده اند و باید ظرف ده روز مدینه را ترک کنند.
در این میان منافقان دست به کار شدند و به یهودیان پیشنهاد کمک دارند. پیامبر پس از این که متوجه شد یهودیان درهای دژ را بسته اند و تصمیم دارند از دژ دفاع کنند برای محاصره قلعه بنی النضیر حرکت کرد. سرانجام یهودیان تسلیم شدند و مدینه را ترک کردند. این واقعه در سال چهارم هجرت رخ داد.
۱۳- جنگ ذات الرقاع (چهارم هجرت):
هدف جنگ خاموش کردن توطئه در تیره بنی محارب و بنی ثعلبه بر ضد اسلام بود. حضرت عازم «نجد» شدند و شجاعت مسلمانان باعث عقب نشینی دشمن گردید و مسلمانان پیروز شدند این جنگ در سال چهارم هجرت رخ داد.
۱۴- جنگ دومه الجندل (پنجم هجرت):
در سال پنجم هجرت گزارشی به مدینه رسید مبنی بر این که گروهی در منطقه ای بنام دومه الجندل گرد آمده اند و به مسافران و رهگذران ستم می کنند و قصد دارند مدینه را محاصره کنند رسول گرامی برای دفع آنان با هزار سرباز مدینه را ترک گفت دشمنان از حرکت آن حضرت آگاه شدند و اجتماع خود را بر هم زدند.
۱۵- جنگ ذات السلاسل (هشتم هجرت):
در سال هشتم هجرت مأموران پیامبر گزارش دادند که در سرزمینی به نام «وادی یابس» هزاران نفر متحد شده اند تا اسلام را از پای درآورند و یا در این راه کشته شوند یا محمد صلی الله علیه و آله و یار دلاور او علی علیه السلام را از پای درآورند.
پیامبر صلی الله علیه و آله در چند مرحله فرماندهان لشکرش را به سوی آن ها رهسپار کرد اما آنان همگی عقب نشینی کردند تا این که نوبت به علی علیه السلام رسید و آن حضرت با درایتی که داشتند پیروزی بی سابقه ای را برای مسلمانان رقم زدند.
منبع: تبیان