لباس طلبگی و شبهات (۲)
لباس طلبگی و شبهات (۲)
در مقاله گذشته به یکی از شبهاتی که غالبا میان طلاب مرسوم است، اشاره کرده و پاسخ دادیم. اگر مقاله گذشته را مطالعه نکردید میتوانید از اینجا بخوانید.
در این مقاله به شبهه مهم دیگری خواهیم پرداخت. از آنجاییکه بعد از انقلاب اسلامی، حضور روحانیت در صحنه نه تنها دو چندان، بلکه چند برابر شده و به موازات آن حرکات و سکنات و افعال آنها خیلی بیشتر از گذشته در دید عموم مردم است و از طرفی اشتباهات و خطاهای برخی از روحانیون، و یا روحانی نماها دید کلی مردم را نسبت به سالهای گذشته متفاوت کرده، سخن اینجاست که با توجه به این مساله، آیا تبلیغ بدون لباس موثر تر نیست؟
چرا که در زمان حاضر، لباس در ذهن مردم تداعی کننده برخی صفات ناپسند شده است. به بیان دیگر تمام این فوائد مربوط به صورتى است که لباس روحانیت نماد علم و دین و تقوى باشد. ولى امروزه به جهت عملکرد تعدادى از روحانیان یا تبلیغ سوء دشمنان، این لباس نماد مفتخورى و تنبلى و پرگویى شده و افراد کم سواد پرتوقع و محترم! را تداعى مىکند.
اگر ما با گفتار و عمل خود در معرفى جایگاه حقیقى حوزه تلاش کنیم تصویر نادرست افراد از روحانیت اصلاح خواهد شد و دیگر لازم نیست لباس علم و دین را کنار بگذاریم و از مشابهت و پیوند با آن همه افتخارات احساس شرمندگى و سرشکستگى کنیم
این گفته از جهات مختلف قابل بررسى است:
اولاً توده مردم به رغم مشاهده برخى روحانىنمایان بىتقوا و متظاهران بىهویت به بدنه اصیل روحانیت اعتماد دارند و به حق، این دو را از هم تفکیک مىکنند. بهرغم خیانت دوستان جاهل و تلاش دشمنان مغرض، این لباس هنوز نماد اسلام و تشیع است و پیوند خود را با قرآن و عترت حفظ نمودهاست. نشان روشن این ادعا در لابلاى کلمات مردم دیده مىشود. به این جملات دقت کنید: «از روحانى انتظار نمىرود، آخوند که مدعى خوبى است نباید مرتکب بدى شود. شما دیگر چرا…» نظیر این عبارات که فراوان در فرهنگ عامه، دیده مىشود به خوبى حقانیت و مقبولیت روحانیت اصیل و تفکیک میان روحانیت و روحانى (صنف و اشخاص) را مىنمایاند.
با وجود خورشیدهاى تابناکى همچون امام، علامه طباطبایى، شهید مدرس، شهید مطهرى، شیخ فضل الله نورى، آیتالله بهجت، آیتالله جوادى آملى، رهبر معظم انقلاب و… در میان روحانیت چه کسى به نور اندک آن روحانىنمایان توجه مىکند؟ چگونه مىتوان باور کرد شخصیت عظیم این بزرگان که تاریخ و جغرافیاى انسان را تحت تأثیر قرار داده در معناى نمادى که همیشه در بر داشتهاند تأثیر نداشته باشد، اما پارهاى روحانىنمایان رسوا که در استفاده از این لباس مورد انتقاد و اعتراض عصرها و نسلها بودهاند موفق به تغییر معناى این لباس شده باشند!
چرا ما یکى از آن روحانیان اصیل نباشیم و چرا عمل ما گذار از آن توهم به این حقیقت را آسان و سریع نکند؟ معرفى کامل نهاد روحانیت و اهداف و رسالتهاى آن موجب محکومیت و خلع لباس روحانىنمایان در اذهان مردم مىشود.
اگر ما با گفتار و عمل خود در معرفى جایگاه حقیقى حوزه تلاش کنیم تصویر نادرست افراد از روحانیت اصلاح خواهد شد و دیگر لازم نیست لباس علم و دین را کنار بگذاریم و از مشابهت و پیوند با آن همه افتخارات احساس شرمندگى و سرشکستگى کنیم. شایسته نیست جهل مردمان باعث پشیمانى ما از ارتباط با حقیقت شود بلکه باید ارتباط ما با حقیقت ریشه جهل را بسوزاند. پوشیدن این لباس مشابهت به آن شخصیتهاى تابناک و ابراز افتخار از حضور در میان آنان است. پوشیدن این لباس اعلام وفادارى به رسالت انبیاء و قرار گرفتن در مسیر حرکت پیشوایان معصومعلیهم السلام است. نباید گوهر گرانبهاى هویتمان را با اظهارنظر کودکانه مردم جاهل یا وسوسه مغرضانه دشمن آگاه سفال بپنداریم!
پوشیدن این لباس اعلام وفادارى به رسالت انبیاء و قرار گرفتن در مسیر حرکت پیشوایان معصومعلیهم السلام است. نباید گوهر گرانبهاى هویتمان را با اظهارنظر کودکانه مردم جاهل یا وسوسه مغرضانه دشمن آگاه سفال بپنداریم
ثانیاً سوءاستفاده از یک چیز دلیل بطلان آن نیست. هر نهاد و سازمانى که تأثیر بیشترى داشته باشد بیشتر مورد هجوم قرار مىگیرد و از آن سوء استفاده مىشود و این یک واقعیت تجربه شده تاریخى است که در کنار سایر حقایق باید به جامعه انتقال یابد. عالمان دین به جهت تأثیر گستردهاى که در فرهنگ جوامع و در زمان و مکان داشتهاند مشمول همین قاعده هستند. روحانیت باید براى حفظ اصالت خود و تصفیه روحانىنمایان بىمسئولیت تمام تلاش خود را به کار گیرد. اما مردم هم باید بدانند که در میان هر صنفى کم و بیش خوب و بد وجود دارد و نمىتوان بدون مقدمه انتظار شایستگى صد در صد همه را داشت. به یکى از بزرگان حوزه گفتند فلان روحانى دزدى کردهاست. ایشان فرموده بودند او پیش از این هم یک چیز از ما دزدیده بود: عنوان روحانى و لباس روحانیت را!
ثالثاً بالاترین تأثیرى که وجود این پدیده شوم (نفوذ روحانىنمایان) در جامعه گذارده این است که لباس روحانیت دو چیز را به موازات هم تداعى کند:
– نهاد مقدس روحانیت؛
– چهرههاى ناپاک و کرکسان طاوس نما.
نهایت اتفاقى که ممکن است افتاده باشد این است که این لباس، نماد مشترک یک «صنف» و چند «فرد» باشد. اما از آنجا که تعریف صنف از افراد گرفته نمىشود همین اشتراک ظاهرى، نشان محکومیت آن افراد است. مثلاً پزشکى یا معلمى شغلى مقدس است. از آن جا که قداست این دو حرفه با تعریف صنف معلمى یا پزشکى ثابت مىشود و هیچ ربطى به پزشکان و معلمان ندارد. اگر دهها پزشک یا معلم بىتعهد هم وجود داشته باشد آسیبى به قداست صنف وارد نمىشود.
مخالفت با روحانى بر دو گونه است:
الف. موافقت با اصل صنف و مخالفت با بعضى از افراد. این مخالفت، مخالفتى بجا و برخاسته از دلسوزى و روشنبینى است. ما نیز در میان همین گروه قرار داریم.
ب. مخالفت با اصل صنف و به دنبال آن مخالفت با افراد. اینگونه مخالفت از نوع مخالفت با روش انبیاى الهى است که همیشه در تاریخ وجود داشتهاست. با اینگونه مخالفتها باید با قدرت و استقامت مبارزه کرد و هیچ نرمشى یا ضعفى در مقابل آن نباید نشان داد.
روحانیت نهادى است که در تقسیم کار اجتماعى مسئولیت تبیین، تحقیق و اجراى دین در سطح جامعه را بر عهده دارد و در هنگامه خطر به دفاع از دین مىپردازد. آنها که این نهاد را تضعیف مىکنند با «دین خدا» مخالفند.
برگرفته از لباس روحانیت، چراها و بایدها