مثل های قرآنی
مثل های قرآنی
مثل چیست؟
سیوطی در کتاب الاتقان در این مورد می گوید: “الأمثال تصور المعانی بصوره الأشخاص لأنها أثبت فی الأذهان لأستعانه الذهن فیها بالحواس و من ثم کان الغرض من المثل تشبیه الخفی بالجلی والغائب بالشاهد”.(۱)
امثال تصور معانی به صورت اشخاص (منظور صورت های محسوس) است. چرا که آن ها به خاطر استعانت ذهن در آن ها از حواس، در ذهن ماندگارترند. و از این رو غرض از مثل تشبیه پنهان به آشکار و غایب از نظر به قابل مشاهده است.
آیات در مورد مثل در قرآن
- «ولقد ضربنا للناس فی هذا القرآن من کل مثل لعلهم یتذکرون»؛ (سوره زمر: ۲۷) و در این قرآن از هر گونه مثلى براى مردم آوردیم باشد که آنان پند گیرند.
- «و تلک الأمثال نضربها للناس و ما یعقلها إلا العالمون»؛ (سوره عنکبوت: ۴۳) و ما این همه مثل ها را براى مردم مى زنیم (تا حقایق براى آن ها روشن شود) ولیکن به جز مردم دانشمند کسى تعقل در آن ها نخواهد کرد.
- «وَلَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ فَأَبى أَکْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ کُفُوراً»؛ (سوره اسراء: ۸۹) و همانا ما در این قرآن براى مردم هر گونه مثال آوردیم (تا مگر هدایت شوند) لیکن اکثر مردم به جز از کفر و عناد از هر چیز امتناع کردند.
نمونه های مثل های قرآنی
مواردی که در این جا به عنوان مثل های قرآنی ذکر می شود. در آن ها شخص یا صفتی یا فعلی به یکی از پدیده های طبیعی و محسوسات مثال زده شده است. توضیح این که مثل های قرآنی در کتاب ها و مقالات معمولاً به دو معنای زیر نیز بکار می رود:
- ۱- ضرب المثل هایی که در قرآن معادل و مشابه دارد.
- ۲- تکه های قرآن که بر سر زبان ها افتاده به ضرب المثل تبدیل شده که در این موارد مراد از مثل، ضرب المثل است.(۲)
منافقین:
- «مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِى اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فىِ ظُلُمَاتٍ لَّایُبْصِرُونَ»؛ (سوره بقره: ۱۷) مثل ایشان مانند کسى است که آتشى بیفروزد، و همین که روشن کند پیرامون او را، خدا روشنى آنان را ببرد و رها کند ایشان را در تاریکی ای که هیچ نبینند.
- «أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ»؛ (سوره بقره: ۱۹) یا همچون بارانی از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد، آن ها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوش های خود میگذارند، تا صدای صاعقه را نشوند، و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).
انفاق با ریاکاری:
- «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذی کَالَّذِی یُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لایُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَیْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً لایَقْدِرُونَ عَلی شَیْءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَاللَّهُ لایَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ»؛ (سوره بقره: ۲۶۴) ای کسانی که ایمان آوردهاید بخشش های خود را با منت و آزار، باطل نسازید. همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق میکند، و به خدا و روز رستاخیز، ایمان نمیآورد، (کار او) همچون قطعه سنگی است که بر آن (قشر نازکی از) خاک باشد، (و بذرهایی در آن افشانده شود،) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاک ها و بذرها را بشوید) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند. آن ها از کاری که انجام دادهاند چیزی بدست نمیآورند، و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمی کند.
کفر و ایمان:
- «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلًا فِیهِ شُرَکاَءُ مُتَشَاکِسُونَ وَ رَجُلًا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً الحَْمْدُلِلَّهِ بَلْ أَکْثرَُهُمْ لَایَعْلَمُونَ»؛ (سوره زمر: ۲۹) خدا (براى کفر و ایمان) مثلى زده (بیاموزید) آیا شخصى که اربابانى متعدد دارد همه مخالف یکدیگر (و هر کدام او را به کارى پر رنج و زحمت مى گمارند) با آن شخصى که تسلیم امر یک نفر است (که به او مهربان است و هیچ تکلیف سختى نمىکند) حال این دو شخص یکسان است؟ خدا را سپاس (که حالشان هرگز یکسان نیست) لیکن اکثر این مردم درک (این حقیقت) نمى کنند.
غیر خدا را به دوستی گرفتن:
- «مَثَلُ الَّذِینَ اتخََّذُواْ مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاءَ کَمَثَلِ الْعَنکَبُوتِ اتخََّذَتْ بَیْتًا وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنکَبُوتِ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ»؛ (سوره عنکبوت: ۴۱) مثل حال آنان که خدا را فراموش کرده و غیر خدا را به دوستى و سرپرستى برگرفتند (در سستى و بى بنیادى) حکایت خانهاى است که عنکبوت بنیاد کند و اگر بدانند سستترین بنا خانه عنکبوت است.
قرار دادن شریک برای خدا:
- «وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ أَوْ تَهْوِی بِهِ الرِّیحُ فِی مَکانٍ سَحِیقٍ»؛ (سوره حج: ۳۱) و هر کس همتایی برای خدا قرار دهد، گویی از آسمان سقوط کرده، و پرندگان (در وسط هوا) او را می ربایند، و یا تندباد او را به جای دوردستی پرتاب میکند.
عالمان بی عمل:
- «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْراهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ»؛ (سوره جمعه: ۵) کسانی که مکلف به تورات شدند ولی حق آن را ادا نکردند، مانند دراز گوشی هستند که کتاب هایی حمل میکند، (آن را به دوش میکشد اما چیزی از آن نمیفهمد) گروهی که آیات خدا را انکار کردند مثال بدی دارند.
دنیا:
- «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَهٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَالْأَوْلادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً»؛ (سوره حدید: ۲۰) بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمل پرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است، همانند بارانی که محصولش کشاورزان را در شگفتی فرو میبرد، سپس خشک میشود به گونهای که آن را زرد رنگ میبینی، سپس تبدیل به کاه میشود.
یاران پیامبر صلی الله علیه و آله
- «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوی عَلی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَاللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظِیماً»؛ (سوره فتح: ۲۹) محمد صلی الله علیه و آله پیامبر خداست و آنان که همراه اویند در برابر کفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند. پیوسته آن ها را در حال رکوع و سجود میبینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند، نشانه آن ها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانههای خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و به قدری نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامی دارد. این برای آن است که کافران را خشم آورد (ولی) کسانی از آن ها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است.
قلب ها:
- «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَهِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»؛ (سوره بقره: ۷۴) سپس دل های شما (بنی اسرائیل) بعد از این واقعه سخت شد، همچون سنگ، یا سختتر چرا که پارهای از سنگ ها میشکافد، و از آن نهرها جاری میشود، و پارهای از آن ها شکاف برمیدارد، و آب از آن تراوش میکند، و پارهای از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر میافتد، (اما دل های شما، نه از خوف خدا میتپد، و نه شما سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است) و خداوند از اعمال شما غافل نیست.
دعوت کافران:
- «وَ مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِما لایَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لایَعْقِلُونَ»؛(سوره بقره: ۱۷۱) مثل (تو در دعوت) کافران، بسان کسی است که (گوسفندان و حیوانات را برای نجات از چنگال خطر) صدا میزند، ولی آن ها چیزی جز سر و صدا نمیشنوند، (و حقیقت و مفهوم گفتار او را درک نمیکنند. این کافران، در واقع) کر و لال و نابینا هستند، از این رو چیزی نمیفهمند.
تکذیب آیات:
- «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ»؛ (سوره اعراف: ۱۷۶) مثلش چون سگ است (که) اگر بر آن حملهور شوی زبان از کام برمیآورد، و اگر رها کنی (باز هم) زبان از کام برآورد. این، مثل آن گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند، پس این داستان را (برای آنان) حکایت کن، شاید که آنان بیندیشند.
مثال انفاق:
- «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ وَاللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ»؛(سوره بقره: ۲۶۱) کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند، که در هر خوشه، یکصد دانه باشد، و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (شایستگی داشته باشد) دو یا چند برابر میکند.
- «مَثَلُ مَا یُنفِقُونَ فىِ هَذِهِ الْحَیَوهِ الدُّنْیَا کَمَثَلِ رِیحٍ فِیهَا صرٌِّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَأَهْلَکَتْهُ وَ مَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَکِنْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ»؛ (سوره آل عمران: ۱۱۷) مثل مالى که کافران براى پیشرفت مقاصد دنیوى خود صرف کنند (و از آن بهره نیابند) بدان ماند که باد سرد شدیدى به کشتزار ستمکاران برسد و همه را نابود کند. (که حاصلى از آن بدست نیاید) و خدا ستمى بر آن ها نکرده، لیکن آن ها به خود ستم مىکنند.
اعمال کفار:
- «مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فی یَوْمٍ عاصِفٍ لایَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلى شَیْءٍ ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعیدُ»؛ (سوره ابراهیم: ۱۸) مثَل اعمال کسانى که به خدا کافر شدهاند چون خاکسترى است که در روزى طوفانى بادى سخت بر آن بوزد. توان نگه داشتن آن چه را که بدست آوردهاند ندارند. این است گمراهى بى انتها.
کلمه کفر (و روح پلید)
- «وَ مَثَلُ کَلِمَهٍ خَبیثَهٍ کَشَجَرَهٍ خَبیثَهٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مالَها مِنْ قَرارٍ»؛ (سوره ابراهیم: ۲۶) و مثل کلمه کفر (و روح پلید) مانند درخت پلیدى است که ریشهاش به قلب زمین نرود بلکه بالاى زمین افتد و (زود خشک شود و) هیچ ثبات و بقایى ندارد.
زندگی دنیا:
- «وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاهِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَکانَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِراً»؛ (سوره کهف: ۴۵) و براى امت، زندگانى دنیا را چنین مثل زن که ما آب بارانى از آسمان نازل کنیم و به آن آب، درختان و نباتات گوناگون زمین در هم پیچیده و خرم بروید، سپس همه در هم شکسته و خشک شود و بدست بادها زیر و زبر و پراکنده گردد، و خدا بر هر چیز اقتدار کامل دارد.
نور خدا:
- «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاهٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی زُجاجَهٍ الزُّجاجَهُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لاشَرْقِیَّهٍ وَ لاغَرْبِیَّهٍ یَکادُ زَیْتُها یُضیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ»؛ (سوره نور: ۳۵) خدا نور (وجود بخش) آسمان ها و زمین است، داستان نورش به مشکاتى ماند که در آن روشن چراغى باشد و آن چراغ در میان شیشهاى که از تلألؤ آن گویى ستارهاى است درخشان، و روشن از درخت مبارک زیتون که (با آن که) شرقى و غربى نیست (شرق و غرب جهان بدان فروزان است) و بى آن که آتشى زیت آن را برافروزد خود به خود (جهانى را) روشنى بخشد، پرتو آن نور (حقیقت) بر روى نور (معرفت) قرار گرفته است. و خدا هر که را خواهد به نور خود (و اشراقات وحى خویش) هدایت کند و (این) مثل ها را خدا براى مردم (هوشمند) مىزند (که به راه معرفتش هدایت یابند) و خدا به همه امور داناست!
گمراهان:
- «أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِی الْعُمْیَ وَ مَنْ کانَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ»؛ (سوره زخرف: ۴۰) (ای پیامبر) آیا تو می خواهی سخن خود را به گوش کران برسانی، یا کوران و کسانی که در گمراهی آشکار هستند هدایت کنی؟
منافقین:
- «وَ إِذا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسامُهُمْ وَ إِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَهٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَهٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّی یُؤْفَکُونَ»؛ (سوره منافقون: ۴) هنگامی که آن ها را میبینی، جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو میبرد، و اگر سخن بگویند، به سخنانش گوش فرا میدهی، اما گویی چوب های خشکی هستند که به دیوار تکیه داده شدهاند، هر فریادی از هر جا بلند شود بر ضد خود میپندارند، آن ها دشمنان واقعی تو هستند، پس از آنان برحذر باش خداوند آن ها را بکشد، چگونه از حق منحرف می شوند؟
پراکندگی مردم در قیامت:
- «یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ»؛ (سوره القارعه: ۴) روزی که مردم مانند پروانههای پراکنده خواهند بود.
پی نوشت
(۱). الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی جلال الدین عبدالرحمن، نوع ششصت و ششم (فی امثال القرآن).
(۲). سیوطی در نوع ششصت و ششم کتاب الاتقان با عنوان “فی امثال القرآن” مثل های قرانی را به دو دسته تقسیم می کند: مثل های ظاهری که به مثل بودن آن ها در قرآن تصریح شده و مثل های پنهان که ذکری از مثل در آن ها نیست. آن گاه مورد نظر ما را به عنوان مثل های ظاهری ذکر می کند و ضرب المثل هایی که در قرآن مشابه دارد را به عنوان دسته دوم. و در پایان آن نوع تعدادی از عبارات قرآنی که به عنوان ضرب المثل شایع شده را به عنوان نوع بدیعی به نام “ارسال المثل” می آورد.
منبع: در این نوشتار از مقاله مثل های قرآنی، سایت اندشیه قم استفاده شایانی برده شده.