واما ابوبکر(بررسی یار غار!!!!!!!!!!!!)

واما ابوبکر(بررسی یار غار!!!!!!!!!!!!)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ابوبکر، همراهی همیشه محزون

 

نقدی بر دیدگاه‌های اهل سنت در تفسیر آیه غار

**************

 

إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذینَ کَفَرُوا ثانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُما فِی الْغارِ إِذْ یَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها وَجَعَلَ کَلِمَهَ الَّذینَ کَفَرُوا السُّفْلى‏ وَکَلِمَهُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیا وَاللَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ. التوبه/۴۰٫
اگر او را یارى نکنید، خداوند او را یارى کرد (و در مشکل‌ترین ساعات، او را تنها نگذاشت) آن هنگام که کافران او را (از مکّه) بیرون کردند، در حالى که دوّمین نفر بود (و یک نفر بیشتر همراه نداشت) در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود مى‏گفت: «غم مخور، خدا با ماست!» در این موقع، خداوند سکینه (و آرامش) خود را بر او فرستاد و با لشکرهایى که مشاهده نمى‏کردید، او را تقویت نمود و گفتار (و هدف) کافران را پایین قرار داد، (و آنها را با شکست مواجه ساخت) و سخن خدا (و آیین او)، بالا (و پیروز) است و خداوند عزیز و حکیم است‏.


طرح بحث:
یکى از آیاتى که اهل سنت براى اثبات افضلیت ابوبکر بر دیگر اصحاب و در نتیجه استحقاق وى براى خلافت بعد از رسول خدا صلى الله علیه وآله به آن استدلال کرده‌اند، آیه ۴۰ سوره توبه معروف به آیه «غار» است.
این آیه در نظر اهل سنت از جایگاه ویژه‌اى برخوردار است و آن را بیان کننده فضائل و مناقب والا و ارزشمند ابوبکر و ویژگى منحصر به فرد او دانسته‌اند؛ تا جائى برخى از بزرگان سنّى آن را برترین فضیلت ابوبکر، دلیل بر استحقاق وى بر خلافت و حتى باارزش‌تر از خوابیدن امیرمؤمنان علیه السلام در بستر پیامبر، قلمداد کرده‌اند.
ابن حجر عسقلانى و بدر الدین عینى شارحان صحیح بخارى به نقل از ابن التین مى‌نویسند:
وهی أعظم فضائله التی استحق بها ان یکون الخلیفه من بعد النبی صلى الله علیه وسلم ولذلک قال وانه أولى الناس بأمورکم قوله فقوموا فبایعوه.
آیه غار، برترین فضلیت ابوبکر است که به او شایستگى خلافت بعد از رسول خدا (ص) را مى‌دهد، به همین دلیل بود که عمر مى‌گفت: ابوبکر بهترین فرد براى حکومت بر شما است، برخیزید و با او بیعت کنید.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (۸۵۲ هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج ۱۳، ص ۲۰۹، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفه – بیروت؛
العینی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد الغیتابی الحنفی ( ۸۵۵هـ)، عمده القاری شرح صحیح البخاری، ج ۲۴، ص ۲۸۰، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
و کتاب دیگرش آن را یکى از فضائل برتر ابوبکر مى‌داند:
ومن أعظم مناقبه قول الله تعالى إلا تنصروه فقد نصره الله إذ أخرجه الذین کفروا ثانی اثنین إذ هما فی الغار إذ یقول لصحابه لا تحزن إن الله معنا فإن المراد بصاحبه أبو بکر بلا نزاع
از برترین مناقب ابوبکر این سخن خداوند است که فرمود: اگر او را یارى نکنید….؛ زیرا مراد از «صاحبه» ابوبکر است، بدون این که کسى در آن اختلاف کرده باشد.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (۸۵۲هـ)، الإصابه فی تمییز الصحابه، ج ۴، ص ۱۷۲، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۲هـ – ۱۹۹۲م.
آلوسى نیز این فضیلت را از ویژگى‌هاى ابوبکر دانسته و مى‌گوید:
وفیها النص على صحبته رضی الله تعالى عنه لرسول الله صلى الله تعالى علیه وسلم ولم یثبت ذلک لأحد من أصحاب رسول الله علیه الصلاه والسلام سواه.
در این آیه، بر همراهى ابوبکر با رسول خدا تصریح شده است، و این فضیلت براى هیچ‌یک از اصحاب رسول خدا غیر از ابوبکر ثابت نشده است.
الآلوسی البغدادی، العلامه أبی الفضل شهاب الدین السید محمود (۱۲۷۰هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج ۱۰، ص ۱۰۰، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
برخى جانبدارى از ابوبکر را به حدى رسانده‌اند که به خاطر نزول این آیه در حق ابوبکر، وى را برتر از لقمان حکیم دانسته‌اند.
همان مرد وارسته‌ و پرهیزگارى که خداوند چشمه‌هاى علم و حکمتش را در قلب او به جوشش درآورده و پندها و حتى نصیحت‌هاى خود را از زبان او نقل مى‌کند.
عجلى در معرفه الثقات مى‌نویسد:
سألت الفریابی ما تقول أبو بکر أفضل أو لقمان قال ما سمعت هذا إلا منک أبو بکر أفضل من لقمان رضی الله عنهما قال عاتب الله الخلق فی هذه الآیه ما خلا أبا بکر الصدیق إلا تنصروه فقد نصره الله إذ أخرجه الذین کفروا ثانی اثنین إذ هما فی الغار إذ یقول لصاحبه…
از فریابى سؤال کردم: ابوبکر برتر است یا لقمان ؟ در جواب گفت: این مقایسه را فقط از شما شنیده‌ام! ابوبکر برتر از لقمان است؛ زیرا خداوند در این آیه تمام مخلوقاتش را سرزنش کرده است؛ غیر از ابوبکر: اگر او را یارى نکنید، خداوند او را یارى خواهد کرد…
العجلی، أبی الحسن أحمد بن عبد الله بن صالح ( ۲۶۱هـ)، معرفه الثقات من رجال أهل العلم والحدیث ومن الضعفاء وذکر مذاهبهم وأخبارهم، ج ۲، ص ۳۸۷، تحقیق: عبد العلیم عبد العظیم البستوی، ناشر: مکتبه الدار – المدینه المنوره – السعودیه، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵م.
اما با تدبر در آیه روشن مى‌شود سرزنشى که خداوند در این آیه متوجه مسلمانان کرده است، به طور مسلّم شامل همه صحابه نمى‌شود؛ چه رسد به تمام خلایق و حضرت لقمان که قرن‌ها پیش از این قضیه مى‌زیسته است؛ زیرا خطاب در این آیه به آن گروه از اصحاب نیست که به نداى پیامبر خدا لبیک گفته و به جبهه جنگ تبوک رفتند؛ زیرا دلیلى ندارد که آن‌ها با وجود اطاعت از خدا و پیامبرش، سرزنش شوند.
ابن عطیه اندلسى در این باره مى‌گوید:
أقول بل خرج منها کل من شاهد غزوه تبوک ولم یتخلف وإنما المعاتبه لمن تخلف فقط.
خداوند تمام کسانى را که در جنگ تبوک شرکت کرده و از فرمان پیامبر سرپیچى نکردند، استثناء کرده و تنها کسانى را که از رفتن به جهاد خوددارى کردند، سرزنش نموده است.
الأندلسی، ابومحمد عبد الحق بن غالب بن عطیه (۵۴۶هـ)، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج ۳، ص ۳۶، تحقیق: عبد السلام عبد الشافی محمد، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان، الطبعه: الاولى، ۱۴۱۳هـ- ۱۹۹۳م.
بر فرض که مذمت در آیه شامل همه اصحاب شود، شامل ابوبکر نیز خواهد شد؛ چرا که سرزنش در این آیه مربوط به جنگ تبوک و زمانى است که مسلمانان در مدینه به سر مى‌بردند؛ اما جریان آیه غار مربوط به ده سال پیش و زمان هجرت پیامبر است.
از این گذشته، آیه غار، جز این که ثابت مى‌کند ابوبکر در این سفر همراه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) دائم الحزن بوده و با بى‌تابی، اندوه و گریه و ناله‌هاى که از ترس مشرکان سر مى‌داد و بر زحمت پیامبر مى‌افزود، فضیلتى را براى او به ارمغان نمى‌آورد؛ از این رو مقایسه ابوبکر با لقمان حکیم، سخنى نسنجیده است.
برخى از تندروان سنی، پارا فراتر گذاشته و کسانى را که منکر این فضیلت شوند‌، کافر پنداشته‌اند:
فخر رازى در این باره مى‌نویسد:
قال الحسین بن فضیل البجلی: من أنکر أن یکون أبو بکر صاحب رسول الله صلى الله علیه وسلم کان کافراً.
حسین بن فضیل بجلى گفته است: هر کس همراهى ابوبکر با رسول خدا (ص) را انکار کند، کافر است.
الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (۶۰۴هـ)، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، ج ۱۶، ص ۵۲، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۱هـ – ۲۰۰۰م.
واحدى نیشابورى در تفسیرش مى‌گوید:
وقال الحسین بن فضیل: من أنکر أن یکون عمر أو عثمان أو أحد من الصحابه کان صاحب رسول الله فهو کذاب مبتدع و من أنکر أن یکون أبوبکر صاحب رسول الله کان کافراً، لأنه ردّ نص القرآن.
حسین بن فضیل گفته است: هر کس صحابى بودن عمر، عثمان و یا یکى دیگر از صحابه را انکار کند، دروغ و بدعت گذار شمرده مى‌شود؛ ولى کسى که صحابى بودن ابوبکر را انکار کند، کافر شده است؛ چرا صریح قرآن را رد کرده است!
الواحدی النیسابوری، ابوالحسن علی بن أحمد (۴۶۸هـ)، الوسیط فی تفسیر القرآن المجید، ج ۲، ص ۴۹۹، ذیل آیه ۴۰ توبه.
قرطبى نیز همین مطلب را به نقل از «بعض العلماء» نقل کرده است:
الأنصاری القرطبی، ابوعبد الله محمد بن أحمد (۶۷۱هـ)، الجامع لأحکام القرآن، ج ۸، ص ۱۴۶، ناشر: دار الشعب – القاهره.
و بهوتى حنبلی، منکران مصاحبت ابوبکر را این گونه تکفیر مى‌کند:
ومن أنکر أن یکون أبو بکر الصدیق رضی الله عنه صاحب رسول الله صلى الله علیه وسلم فقد کفر لقوله تعالى (إذ یقول لصاحبه).
هر کس صحابى بودن ابوبکر را انکار کند، به درستى که کافر شده اشت؛ به دلیل این سخن خداوند که فرموده: «اذ یقول لصاحبه».
البهوتی الحنبلی، منصور بن یونس بن إدریس ( ۱۰۵۱هـ)، کشاف القناع عن متن الإقناع، ج ۶، ص ۱۷۲، تحقیق: هلال مصیلحی مصطفی هلال، ناشر: دار الفکر – بیروت – ۱۴۰۲هـ.
بدر الدین زرکشی، مى‌نویسد:
من أنکر کون أبیها أبی بکر الصدیق رضی الله عنه صحابیا کان کافرا نص علیه الشافعی فإن الله تعالى یقول (إذ یقول لصاحبه لا تحزن إن الله معنا).
هر کس صحابى بودن ابوبکر را انکار کند، کافر شده، شافعى بر این مطلب تصریح کرده است؛ زیرا خداوند فرموده: در آن هنگام که او به همراه خود مى‌گفت: غم مخور که خداوند با ما است.
الزرکشی، بدر الدین محمد بن بهادر بن عبد الله ( ۷۹۴هـ)، الإجابه لإیراد ما استدرکته عائشه على الصحابه، ج ۱، ص ۵۳، تحقیق: سعید الأفغانی، ناشر: المکتب الإسلامی – بیروت، الطبعه: الثانیه، ۱۳۹۰هـ – ۱۹۷۰م.
ابن حجر هیثمى در تکفیر منکرین صحابى بودن ابوبکر مى‌گوید:
وکذلک إنکار صحبه أبیها کفر إجماعا أیضا لأن فیه تکذیبا للقرآن أیضا قال تعالى إذ یقول لصاحبه لا تحزن إن الله معنا.
همچنین به اجماع علما، انکار همراهى ابوبکر، کفر است؛ زیرا تکذیب قرآن نیز هست، خداوند فرموده است: در آن هنگام که او به همراه خود گفت: غم مخور که خداوند با ما است.
الهیثمی، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (۹۷۳هـ)، الزواجر عن اقتراف الکبائر، ج ۲، ص ۹۴۸، تحقیق: تم التحقیق والاعداد بمرکز الدراسات والبحوث بمکتبه نزار مصطفى الباز، ناشر: المکتبه العصریه – لبنان / صیدا – بیروت، الطبعه: الثانیه، ۱۴۲۰هـ – ۱۹۹۹م.
ملا على هروى مى‌نویسد:
أجمع المفسرون على أن المراد بصاحبه فی الآیه هو أبو بکر. وقد قالوا: من أنکر صحبه أبی بکر کفر، لأنه أنکر النص الجلی بخلاف إنکار صحبه غیره من عمر أو عثمان أو علی رضوان الله علیهم أجمعین.
مفسران، اجماع دارند که مراد از «بصاحبه» در آیه، ابوبکر است. و به درستى گفته‌اند که هر کس همراهى ابوبکر را انکار کند، کافر شده است؛ زیرا نص صریح را انکار کرده است؛ بر خلاف انکار همراهى غیر ابوبکر؛ همانند عمر، عثمان و یا علی.
ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (۱۰۱۴هـ)، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج ۱۱، ص ۱۷۲، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۲هـ – ۲۰۰۱م.
و در دیگر کتابش با ادعاى تفاوت بین انکار صحبت ابوبکر با دیگر صحابه، مى‌گوید:
لکن الفرق بین الصَّدیق وغیره أن من أنکر صحبه الصدیق کَفر لاستلزام إنکار صحبته إنکار نص القرآن المجمع على أنه هو المراد به، بخلاف مَن أنکر صحبه غیره، فإنه لا یکفر.
بین انکار همراهى ابوبکر با دیگران تفاوت وجود دارد، اگر کسى همراهى ابوبکر را انکار کند، کافر شده است؛ زیرا مستلزم انکار نص قرآن است که همگى اجماع دارند مراد از آن ابوبکر است، بر خلاف انکار همراهى دیگران که مستلزم کفر نیست.
ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (۱۰۱۴هـ)، شرح شرح نخبه الفکر فی مصطلحات أهل الأثر، ج ۱، ص ۵۹۱، قدم له: الشیخ عبد الفتح أبو غده، حققه وعلق علیه: محمد نزار تمیم وهیثم نزار تمیم، ناشر: دار الأرقم – لبنان / بیروت.
و مناوى مى‌گوید:
قالوا من أنکر صحبه الصدیق کفر لإنکاره النص الجلی.
گفته‌اند: کسى که همراهى ابوبکر را انکار کند، کافر شده است؛‌ زیرا نص صریح قرآن را انکار کرده است.
المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین ( ۱۰۳۱هـ)، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۹۰، ناشر: المکتبه التجاریه الکبری – مصر، الطبعه: الأولى، ۱۳۵۶هـ.
عاصمى مکی، تکفیر منکران صحبت ابوبکر را اجماعى مى‌داند:
أجمع المسلمون على أن المراد بالصاحب هنا أبو بکر ومن ثم من أنکر صحبته کفر إجماعا.
مسلمانان بر این مطلب اجماع دارند که مراد از «صاحب» در این آیه ابوبکر است، به همین خاطر اگر کسى همراهى ابوبکر را انکار کند، به اجماع مسلمانان کافر شده است.
العاصمی المکی، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی (۱۱۱۱هـ)، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، ج ۲، ص ۴۱۴، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیه.
ابوسعید خادمى مى‌نویسد:
وَلَوْ قَالَ: أَبُو بَکْرٍ الصِّدِّیقُ لَمْ یَکُنْ مِنْ الصَّحَابَهِ کَفَرَ؛ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى سَمَّاهُ صَاحِبًا.
اگر کسى بگوید که ابوبکر صحابى نیست،‌ کافر شده است؛ زیرا خداوند او را «صاحب» نامیده است.
الخادمی، أبو سعید محمد بن محمد (متوفاى ۱۱۵۶هـ) بریقه محمودیه، ج ۲، ص ۱۰۴، طبق برنامه الجامع الکبیر.
و آلوسى بعد از استدلال به برخى از فراز‌هاى آیه مى‌گوید:
ومن هنا قالوا: إن إنکار صحبته کفر
به همین دلیل گفته‌اند که انکار صحابى بودن ابوبکر کفر است.
الآلوسی البغدادی، العلامه أبی الفضل شهاب الدین السید محمود (۱۲۷۰هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج ۱۰، ص ۱۰۰، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
ابوبکر دمیاطى نیز در تکفیر منکران صحابى بودن ابوبکر، ادعاى اجماع مى‌کند:
أجمع المسلمون على أن المراد بالصاحب هنا أبو بکر رضی الله عنه ومن ثم من أنکر صحبته کفر إجماعا ولا کذلک إنکار صحبه غیره.
مسلمانان اجماع دارند که مراد از «صاحب» در این آبه ابوبکر است، به همین خاطر اگر کسى صحابى بودن ابوبکر را انکار کند، به اجماع مسلمانان کافر شده است؛‌ در حالى که انکار صحابى بودن دیگران این چنین نیست.
الدمیاطی، أبی بکر ابن السید محمد شطا (معاصر)، حاشیه إعانه الطالبین على حل ألفاظ فتح المعین لشرح قره العین بمهمات الدین، ج ۴، ص ۱۳۸، ناشر: دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع – بیروت.
روشن است که دلیل این گفتار تندروانه، چیزى جز جانبدارى متعصبانه نیست؛ چرا که در آیه قرآن هیچ اشاره‌اى به نام همراه رسول خدا صلى الله علیه وآله نشده و تنها ثابت مى‌کند که شخصى به همراه رسول خدا در غار بوده است؛ پس باید به کمک روایات، اجماع و… ثابت کرد که این فرد ابوبکر بوده است.
اگر این مطلب به کمک ادله‌اى خارج از قرآن، ثابت مى‌شود، صحابى بودن دیگر یاران رسول خدا نیز با همان دلایل ثابت مى‌شود؛ پس انکار نص صریح قرآن در کار نیست و اگر منکران صحبت ابوبکر کافر باشند، منکران صحبت دیگر اصحاب نیز کافر هستند، دلیلى براى تبعیض قائل شدن وجود ندارد.

نظر دهيد