چهل حدیث در باب اعجاز صلوات بر محمّدو آل محمد (ص)

چهل حدیث در باب اعجاز صلوات بر محمّدو آل محمد (ص)

مقاله ای بسیار عالی با عنوان : چهل حدیث در باب اعجاز صلوات بر محمّد و آل محمد (ص)

 

چهل حدیث در باب اعجاز صلوات بر محمّدو آل محمد (ص)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

در روز قیامت، اول کسی که حله بهشت پوشد، پدر من ابراهیم است و کرسی برطرف راست عرش نهند و او را بر آن نشانند و بعد از آن مرا حلّه پوشانند و امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام در پیش روی من بایستد، و تمام امت در عقب سر من بایستند، با تفاوت درجات و هر بنده ای که در عقب هر نماز فریضه، ده مرتبه بر من و آل من صلوات فرستد، او را نزد من جای دهند و مرا ببیند و من او را ببینم و روی او – مانند شب چهارده – تابان باشد.
در ادامه مطلب بخوانید…

 

 

نویسنده : سیدمحمد شفیعی مازندرانی

اشاره:

تردیدی نیست که صلوات کامل همان است که همه مسلمانان، در تشهد نماز به ادای آن می پردازند:

«اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد و آلِ مُحمّد».

صلوات در پیشگاه خدا دارای اهمیت و جایگاه خاصی است و پرداختن به آن آثار ارزنده را در بر دارد. می توان گفت صلواتی که با شرایط لازم بر زبان آید، اعجاز می کند، حلال مشکلات بوده و دست آدمی را در زندگی می گیرد. صلوات، دل را به سوی عالمی مصفّا و به دور از هرگونه تیرگی به پرواز در می آورد. مایه تطهیر جان آدمی گشته، برکات فراوانی را از آسمان رحمت بر آدمی نازل می سازد. هم چنین صلوات مایه تقرب آدمی به درگاه خدا گشته، باعث جلب نظر اولیای الهی و خلیفگان خدا نسبت به آدمی می شود.

این نوشته، درصدد بیان تأثیرات مثبت و اعجازآمیز ذکر «صلوات» است. در فصل اول صلوات کامل و ناقص مورد بحث قرار می گیرد و در فصل دوم سخن از اهمیت صلوات به میان می آید. در فصل سوم به برخی از مهم ترین آثار اعجازآمیز صلوات اشاره می شود. در فصل چهارم موارد و جلوه های مختلف اهتمام به صلوات، مورد توجه قرار می گیرد. و در خاتمه، به حکمت تأکید بر صلوات نیز اشاره می شود.

صلوات کامل و ناقص کدام است؟

صلوات کامل، همان است که در تشهد نماز به آن می پردازیم و همه مسلمانان به آن اهتمام می ورزند.

استاد بزرگوارم علامه ملایری ، صاحب کتاب پر ارج «جامع احادیث الشیعه» ضمن نقل خاطرات سفر حج خود به نگارنده گفت: روزی امام جماعت کنار کعبه را دیدار کردم. مردی باوقار و خوش برخورد بود. خود را معرفی کردم. خیلی مرا مورد لطف و احترام خود قرار داد. در ضمن حرف ها، به او گفتم: «چرا شما گاهی از نثار صلوات بر آل رسول صلی الله علیه و آله خودداری می کنید؟» پاسخ داد: «صلوات بر محمد و آل او در تشهد نماز، بر همگان واجب است، ولی در غیر این مورد ذکر آل واجب نیست، بلکه مستحب است. لذا گاهی عملاً رعایت نمی شود.» گفتم: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در پاسخ این سؤال که چگونه صلوات بفرستیم فرمود:

قُولُوا: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

. و افزودم: در دستور العمل پیامبر صلی الله علیه و آله در این باره «آلِ مُحَمَّد» مورد توجه است و استثنایی در کار نیست تا در غیر نماز بدون ذکر آل محمد اشکال نداشته باشد. هم چنین آن حضرت از صلوات «بَتْراء» نهی به عمل آورده است. «بَترا» عبارت است از صلوات بدون ذکر آل محمد.(1)

او با تعجب به من نگریست و گفت: «در کجا؟» گفتم : «در صحیح بخاری(2). آن جا که آیه «إِنَّ اللّه وَمَلاَئِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیما»(3) را تبیین می کند.»

گفت : «امشب به آن کتاب(4) مراجعه می کنم. اگر چنین باشد، من از این به بعد آن را رعایت می کنم.»

گفتم : «من ظهر فردا همین جا منتظر شما هستم.» روز بعد او کمی دیر آمد. بدون مقدمه نگاهی به من کرد و در حالی که با دست خود به من اشاره می کرد، گفت: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» و رفت. معلوم شد که حدیث مذکور را در کتاب نامبرده یافته است.

در جواهر الکلام، ج 10، ص 262 می خوانیم: آن چه به عنوان واجب، در تشهد نماز به چشم می خورد، عبارت است از «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» و اجماع اهل نظر بر آن منعقد می باشد و بقیه مستحب خواهد بود و کسی که به ذکر آل محمد، در صلوات نپردازد، نماز او باطل است.

شافعی، امام فرقه شافعیه در باب وجوب صلوات بر اهل بیت علیهم السلام و اهمیت آن این چنین سرود:

یا أَهْلَ بَیتِ رَسُولِ اللّه حُبُّکمْ فَرْضٌ مِنَ اللّه فی الْقُرْآنِ اَنْزَلَهُ

کفاکمُ من عظیمِ الفضل اَنَّکمُ مَنْ لم یصَلِّ علیکمْ لا صَلاةَ لَهُ(5)

ای اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله دوستی و محبت به شما از واجباتی است که در قرآن به چشم می خورد و عظمت و گران سنگی شما همین بس، که اگر کسی به شما درود نفرستد، نماز او باطل است.

* * *

در حدیث آمده است: زید بن خارجه می گوید: «از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سؤال کردم که چگونه در پیشگاه خدا طلب حاجت کنم؟» رسول خدا صلی الله علیه و آله پاسخ داد: «بر من صلوات بفرستید و در دعا کوشا باشید.» و افزود: اینچنین بگویید: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»(6) در این دستور العمل، چگونگی صلوات کامل را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خاطر نشان کردند.

آن چه مورد عنایت پروردگار حکیم می باشد، صلوات کامل است نه صلوات ناقص. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «کسی که بر من صلوات بفرستد ولی بر آل من صلوات نفرستد، بوی بهشت را استشمام نمی کند».(7) زیرا صلوات ناقص مورد نهی و نکوهش پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می باشد. چنان که آن حضرت فرمود: صلوات ناقص برای من منظور ندارید و «صلوات بَتْراء» را کنار بگذارید.(8)

امام باقر علیه السلام به مردی که دست به خانه خدا نهاده و صلوات ناقص ادا می کرد و می گفت: «اللهمّ صلّ علی محمّد» نگریست و فرمود: «ای مرد، صلوات را ناقص ادا نکن و در حق ما ستم روا مدار. بگو: اللهمّ صلّ علی محمّد و آل محمد».(9)

صلوات بَتْراء، یعنی صلوات بدون ذکر آل محمد صلی الله علیه و آله در کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مورد نهی و نکوهش قرار گرفته است. لکن این مسأله (عدم ذکر آل) در صلوات، گاهی جنبه سیاسی داشته است. از جمله در تاریخ یعقوبی آمده است :

«کان ابن الزبیر – و هو عبداللّه – کثیر البغض لعلی بن أبی طالب، تحامل علیهم تحاملاً شدیداً و أظهر لهم العداوة والبغضاء حتّی بلغ منه أنّ ترک الصلاة علی محمّد فی خطبته، فقیل له: لم ترکت الصلاة علی النبی؟ فقال: إنّ له أهل سوء یشرئبوّن لذکره و یرفعون رؤوسهم إذا سمعوا به».

عبداللّه زبیر، چهل روز در خطبه نماز جمعه، صلوات را ترک کرده بود. هنگامی که راز آن را از او جویا شدند، گفت: «ناچارم هنگام صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به آل او هم درود بفرستم. بر این اساس صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله را ترک کردم».(10)

مخالفان اهل بیت کینه خود را در برابر خط امامت در حذف کلمه «آل محمد صلی الله علیه و آله » هنگام صلوات ابراز می کردند و در این رابطه نامه هایی که از اهالی این خط بر جای مانده است گویای همین مسأله می باشد. ابن ابی الحدید، اندیشمند معروف اهل سنت، در کتاب خود (شرح نهج البلاغه) نامه های مختلفی از این دو جناح، پیروان خط سقیفه و پیروان خط امامت را متذکر گشته است. در نامه های خط سقیفه، هنگام صلوات بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله کلمه «آل» به چشم نمی خورد(11)، ولی در نامه های گروه دوم، صلوات بر آل محمد، دیده می شود.

* * *

زمخشری در ذیل آیه: «هُوَ الَّذِی یصَلِّی عَلَیکمْ وَمَلاَئِکتُهُ»(12) می نویسد: طبق مفاد این آیه، صلوات بر همه مسلمین رواست. به نظر ایشان صلوات بر مردم عادی جایز است تا چه رسد بر آل محمد. [و ما معنی صلاتهم؟ قلت: هی قولهم: اللّهم صلّ علی المؤمنین](13)

ملاحظه کردید که حذف کلمه «آل محمّد» در صلوات، جنبه سیاسی دارد، وگرنه همان گونه که هر دو گروه در تشهد نماز ناچارند تا صلوات را به طور کامل ادا کنند، باید در غیر نماز نیز صلوات را کامل «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»(14) بر زبان داشته باشند. حتی افرادی چون ابن تیمیه (که در زمان ما وهّابیان جلوه مکتب فکری او هستند) تحقیقی پیرامون حقوق اهل بیت علیهم السلام داشته که در نتیجه آن، ذکر «آل» را در صلوات لازم می داند ، گرچه وهابیان، به آن عمل نمی کنند.(15)

اهمیت صلوات

رفع حسرت با صلوات

محفل و مجلسی که در آن ذکر صلوات در کار نباشد، عامل حسرت برای صاحب خود خواهد بود.

[ 1 ] «عن الصادق علیه السلام قال: مَا اجْتَمَعَ فِی مَجْلِسٍ قَوْمٌ لَمْ یذْکرُوا اللّه عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یذْکرُونَا إِلاّ کانَ ذَلِک الَْمجْلِسُ حَسْرَةً عَلَیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ».

امام صادق علیه السلام فرمودند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در هر مجلسی که ذکر خدا و یاد خدا نباشد و صلوات بر من فرستاده نشود، آن مجلس برای اهلش، مایه حسرت و وبال خواهد بود.(16)

البته برای صلوات فرستادن دل و زبان باید یکی باشد؛ یعنی در حال غفلت، زبان مشغول ذکر صلوات نباشد، بلکه با تمرکز حواس مشغول صلوات باشد.

هنگام فرستادن صلوات باید به گونه ای عمل کرد که گویی پیامبر حاضر است و مستقیماً به آن حضرت سلام می کنیم.

از سفیان ثوری پرسیدند: یوم الحسرة کدام روز است که حق تعالی می فرماید: «وَأَنذِرْهُمْ یوْمَ الْحَسْرَةِ».

«بترسان ایشان را از روز حسرت». سفیان جواب داد: آن روز، قیامت است و حسرت همه خلق را فرو خواهد گرفت. زیرا نیکان حسرت می خورند که چرا از این بیش تر نیکی نکردیم و بدها حسرت می خورند که چرا به سلوک راه حسنات مشغول نگشتیم. از او پرسیدند: «ای شیخ، آیا کسی خواهد بود که در آن روز حسرت نداشته باشد؟» گفت: «آری، کسی که در این دنیا مدام بر رسول خدا صلوات فرستاده باشد، در روز قیامت حسرت چیزی را نمی خورد.»

صلوات در خانه کعبه

ذکر مورد توجه در داخل خانه خدا، عبادت است از صلوات بر «محمد و آل محمد». در حدیث می خوانیم:

[ 2 ] «عن عبدالسلام بن نعیم قال: قلت لأبی عبداللّه علیه السلام : إنّی دخلت البیت و لم یحضرنی شیی ء من الدعاء إلاّ الصلاة علی محمّد و آل محمّد، فقال علیه السلام : «أما أنَّه لم یخرج أحدٌ بأفضل ممّا خرجت به».

عبدالسلام بن نعیم می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «داخل خانه کعبه شدم و هیچ دعایی به خاطرم نیامد ، مگر صلوات بر رسول خدا.» آن حضرت فرمود: «هیچ کسی از کعبه بیرون نیامده است که عملش از عمل تو بهتر باشد.»(17)

سبب مهر السنة

راز تعیین مهر السنة زنان چیست؟ در احادیث آمده است:

[ 3 ] «عن الحسین بن خالد قال: سألت أبا الحسن علیه السلام عن مهر السنّة کیف صار خمسمائة درهم؟ فقال علیه السلام : «إنّ اللّه تبارک و تعالی أوجب علی نفسه ألاّ یکبّره مؤمن ماءة تکبیرة و یسبّحه ماءة تسبیحة و یحمده ماءة تحمیدة و یهلّله ماءة تهلیلة و یصلّی علی محمّد و آله ماءة مرّة ثم یقول: اَللّهُمَّ زَوِّجْنِی مِنَ الْحُورِ الْعَینِ إلاّ زوّجه اللّه عزوجل إلی نبیه صلی الله علیه و آله أن سنّ مهور المؤمنات خمسمائة درهم، ففعل ذلک رسول اللّه صلی الله علیه و آله ».

از حضرت امام رضا علیه السلام پرسیدند: سبب چیست که مَهر زنان در شریعت 500 درهم قرار داده شده است. فرمود: خداوند بر خود واجب گردانیده است که هر مؤمنی که 100 مرتبه اللّه اکبر، 100 مرتبه سبحان اللّه ، 100 مرتبه الحمد للّه و 100 مرتبه لا اله الا اللّه بگوید و سپس 100 مرتبه بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله صلوات فرستد و بعد از آن بگوید: اَللّهُمَّ زَوِّجْنِی مِنَ الْحُورِ الْعَینِ، حور العین را به او تزویج نماید و علت این است که مهر زنان را 500 درهم قرار داده است.(18)

تقارن صلوات با ذکر خدا

هرگاه نام خدا بر زبان آمد باید ذکر صلوات نیز بر زبان باشد. در حدیث آمده است:

[ 4 ] «و سَئَل الإمام الرضا علیه السلام عن قوله تعالی «وَذَکرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّی»فَقال علیه السلام : کلَّمَا ذَکرَ اسْمَ رَبِّهِ صَلّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه».

از امام رضا علیه السلام در تفسیر آیه «وَ ذَکرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلّی»فرمود: مراد از این آیه این است که هرگاه نام پروردگار متعال [اللّه ] بر زبان آمد، بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله درود و صلوات فرستاده شود.(19)

شرکت ملایکه

حضور ملایکه در مجالسی که در آن ذکر صلوات مورد توجه باشد، به گونه ای چشم گیر خواهد بود. در حدیث آمده است:

[ 5 ] «عن النَبِی صلی الله علیه و آله : إَنَّ الْمَلائِکةَ یمُرُّونَ عَلَی حَلَقِ الذِّکرِ فَیقُومُونَ عَلَی رُئُوسِهِمْ وَ یبْکونَ لِبُکائِهِمْ وَ یؤَمِّنُونَ عَلَی دُعَائِهِمْ – إِلَی أَنْ قَالَ – فَیقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لَهُمْ: أُشْهِدُکمْ أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ».

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کاروانی از فرشتگان به امر پروردگار در جهان حرکت می کنند و هنگامی که به جلسه ذکر و صلوات می رسند، به یکدیگر می گویند: فرود آییم. زمانی که پیاده می شوند، اهل جلسه را هنگام دعا با ذکر آمین، یاری کرده و نیز اهل جلسه را هنگام صلوات کمک و همراهی می کنند. در پایان به یکدیگر می گویند: خوشا به حال افراد این جلسه که خدا آنان را آمرزید.(20)

استجابت دعا

چگونگی دعا کردن و فراهم آوردن استجابت دعا را می توان از طریق توجه به صلوات به دست آورد.

[ 6 ] «عن الإمام الصادق علیه السلام : مَنْ کانَتْ لَهُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَةٌ فَلْیبْدَأْ بِالصَّلاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ثُمَّ یسْأَلُ حَاجَتَهُ ثُمَّ یخْتِمُ بِالصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَکرَمُ مِنْ أَنْ یقْبَلَ الطَّرَفَینِ وَ یدَعَ الْوَسَطَ إِذَا کانَتِ الصَّلاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لا تُحْجَبُ عَنْهُ».

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که حاجتی دارد باید اوّل، صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله بفرستد و بعد از آن، حاجت خود را بخواهد و در آخر دعا، دوباره صلوات بفرستد. زیرا خدا کریم تر از آن است که دو طرف دعا را قبول کند و وسط دعا را قبول نکند و صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله مانع های استجابت دعا را بر طرف می کند.(21)

راز شیرینی عسل

[ 7 ] روزی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علی علیه السلام در میان نخلستان نشسته بودند که زنبور عسلی دور پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله شروع به چرخیدن کرد. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: «یا علی! می دانی این زنبور چه می گوید؟» حضرت علی علیه السلام فرمود: «خیر.» رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: این زنبور ما را مهمان کرده و می گوید: یک مقدار عسل در فلان محل گذاشتم. امیرمؤمنان علیه السلام را بفرستید تا آن را از آن محل بیاورد. امیرمؤمنان علیه السلام بلند شد و عسل را از آن محل آورد. حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «ای زنبور! غذای شما که از شکوفه گل تلخ است، به چه علّتی آن شکوفه به عسل شیرین تبدیل می شود؟» زنبور گفت: «یا رسول اللّه ! شیرینی این عسل از برکت وجود مقدّس شما و (آل) شماست. چون هر وقت از شکوفه استفاده می کنیم ، همان لحظه به ما الهام می شود که سه بار بر شما صلوات بفرستیم. وقتی که می گوییم: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»(22) به برکت صلوات بر شما عسل ما شیرین می شود.»

حکایت

برخی از اهل سنت، صلوات را برای غیر از پیامبر جایز ندانسته و آن را جسارت به مقام نبوت به حساب می آورند. بر اساس همین نگرش، هنگامی که شهید معروف علامه قاضی نور اللّه تستری ، صاحب کتاب احقاق الحق در موقع ذکر نام امیرالمؤمنین علیه السلام کلمه: «علیه الصّلاة والسّلام» را بر زبان آورد، بر ضد او بسیج شدند و به اصطلاح جهت دفاع از پیامبر!! به پاخاستند و فتوای مباح بودن خون وی را صادر کردند آنان در این باره طوماری تنظیم کردند و از بعضی امضاء گرفتند که یکی از علمای بزرگ اهل سنت هندوستان از امضای آن خودداری نمود و زیر آن طومار این شعر را نوشت :

گر لَحْمُک لَحْمی ز حدیث نبوی هی کی،
صَّلّ علی نام علی بی ادبی هی

جمع آوران امضا و متصدیان آن ، طومار را به دربار برده تا نظر شاه را نیز جهت قتل او (صاحب احقاق الحق) به دست آورند. هنگامی که شاه طومار را ملاحظه کرد و چشمش به این بیت افتاد از اعدام علامه چشم پوشید.(23)

 

 

 

برخی از آثار صلوات

بهترین ذکر

برترین ذکر الهی، صلوات بر محمد و آل اوست که در احادیث آمده است:

[ 8 ] «عَنْ عَبْدِ السَّلامِ بْنِ نُعَیمٍ قَالَ: قُلْتُ لاِءَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : إِنِّی دَخَلْتُ الْبَیتَ وَ لَمْ یحْضُرْنِی شَیءٌ مِنَ الدُّعَاءِ إِلاَّ الصَّلاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ! فَقَالَ: أَمَا إِنَّهُ لَمْ یخْرُجْ أَحَدٌ بِأَفْضَلَ مِمَّا خَرَجْتَ بِهِ».

عبدالسلام (بن عبدالرحمن) بن نعیم می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: من داخل کعبه شدم و دعایی به خاطرم نیامد ، جز صلوات بر محمد صلی الله علیه و آله و آل محمد. امام علیه السلام فرمود: آگاه باش! مانند تو در فضیلت و ثواب کسی از خانه خدا بیرون نیامده است.(24)

شرایط اظهار حاجت

امام صادق علیه السلام فرمودند: «لازم است بر هر یک از شما که هنگام اظهار حاجت در پیشگاه خداوند بزرگ با ستایش الهی آغاز کند و به تمجید محمّد صلی الله علیه و آله و آل او بپردازد و سپس به تقصیرها و گناهان خود اعتراف کند و پس از آن حاجت خود را در میان نهد».(25)

[ 9 ] «قَالَ النَّبِی صلی الله علیه و آله ذَاتَ یوْمَ لِعَلِی علیه السلام : یا عَلِی أَلا أُبَشِّرُک؟ فَقَالَ: بَلی بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی فَإِنَّک لَمْ تَزَلْ مُبَشِّراً بِکلِّ خَیرٍ. فَقَالَ: أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ آنِفاً بِالْعَجَبِ قُلْتُ: مَا الَّذِی أَخْبَرَک یا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: أَخْبَرَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْ أُمَّتِی إِذَا صَلَّی عَلَی وَ أَتْبَعَ بِالصَّلاةِ عَلَی أَهْلَ بَیتِی فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ صَلَّتْ عَلَیهِ الْمَلائِکةُ سَبْعِینَ صَلاةً وَ إِنَّهُ لَمُذْنِبٌ خَطَّاءٌ ثُمَّ تَحَاتُّ عَنْهُ الذُّنُوبُ کمَا تَحَاتُّ الْوَرَقُ مِنَ الشَّجَرِ فَیقُولُ اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی: لَبَّیک یا عَبْدِی وَ سَعْدَیک یا مَلائِکتِی أَنْتُمْ تُصَلُّونَ عَلَیهِ سَبْعِینَ صَلاةً وَ أَنَا أُصَلِّی عَلَیهِ سَبْعَمِائَةِ صَلاةٍ فَإِذَا صَلَّی عَلَی وَ لَمْ یتْبِعِ الصَّلاةَ عَلَی أَهْلَ بَیتِی کانَ بَینَهَا وَ بَینَ السَّمَاءِ سَبْعُونَ حِجَاباً وَ یقُولُ اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی لا لَبَّیک یا عَبْدِی وَ لا سَعْدَیک یا مَلائِکتِی لا تُصْعِدُوا دُعَاءَهُ إِلاّ أَنْ یلْحِقَ بِنَبِیی عِتْرَتَهُ فَلا یزَالُ مَحْجُوباً حَتَّی یلْحِقَ (بِی) أَهْلَ بَیتِی».

روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «آیا می خواهی شما را مژده ای دهم؟» امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «بفرما، پدر و مادرم قربانت! شما که پیوسته مبشر به خیر و خوبی ها بوده اید.» فرمود: جبرئیل به تازگی برای من خبر خوشی آورده است. خبر این است که هرکدام از امت من هنگامی که بر من صلوات فرستند، اگر نام اهل بیتم را نیز ملحق سازند؛ درهای آسمان جملگی برای پذیرفتن دعا و عبادت او گشوده گردد و فرشتگان هفتاد بار درود بر وی بفرستند و این خود محو کننده جرم و گناهان است آن گاه گناهان چون برگ درختان از او بریزد و خداوند تعالی فرماید: «لبیک» تو را پذیرفتم، خجسته و مسعود باشی!

سپس به فرشتگان گوید: شما هفتاد بار بر وی درود فرستادید و من هفتصد بار؛ لیکن اگر تنها بر من صلوات بفرستد و اهل بیتم را ملحق نسازد میان دعای او و آسمان، هفتاد حجاب حایل باشد و خداوند جل و جلاله فرماید: لا لبیک.(26)

اعجاز صلوات با صدای بلند

امام جعفر صادق علیه السلام از رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله نقل می کند:

[ 10 ] «ارْفَعُوا أَصْوَاتَکمْ بِالصَّلاةِ عَلَی فَإِنَّهَا تَذْهَبُ بِالنِّفَاقِ».

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: صلوات ها را با صدای بلند ادا نمایید، زیرا موجب از بین رفتن نفاق می گردد.(27)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

[ 11 ] «الصَّلاةُ عَلَی وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِی تَذْهَبُ بِالنِّفَاقِ».

صلوات و درود بر من و خاندان من نفاق را از بین می برد.(28)

هم چنین امام صادق علیه السلام فرمودند:

«هرکه حاجتی از خدای عز و جل داشته باشد، باید با صلوات بر محمد و آلش آن را آغاز کند و سپس حاجت خود را بخواهد و باز هم در پایان، صلوات بر محمد و آلش بفرستد؛ زیرا خداوند عز و جل از آن کریم تر است که دو طرف را بپذیرد و میانه را وانهد؛ زیرا صلوات بر محمد و آلش از او محجوب نباشد».(29)

عامل جلب رضایت خدا

کثرت صلوات یکی از عوامل جلب رحمت الهی است. در حدیث آمده است:

[ 12 ] «عَنْ أَبی عَبْداللّه علیه السلام : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ علیه السلام : صَلاتُکمْ عَلَی إِجَابَةٌ لِدُعَائِکمْ وَ زَکاةٌ لأَعْمَالِکمْ».

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: صلوات فرستادن شما بر من باعث روا شدن حاجت های شماست و خدا را از شما راضی کرده و اعمال شما را پاکیزه می گرداند.(30)

نابود کننده سیئات

امام رضا علیه السلام فرمودند:

[ 13 ] «قَالَ الرِّضَا علیه السلام فِی حَدِیثٍ: مَنْ لَمْ یقْدِرْ عَلَی مَا یکفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیکثِرْ مِنَ الصَّلاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً».

هرکس نتواند کفاره گناهانش را بپردازد، باید بر محمد و آلش درود فراوان بفرستد؛ چون آن صلوات گناهان را منهدم می سازد.(31)

اعجاز نوشتن صلوات

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

[ 14 ] «من صلی علی فی کتاب لم تزل الملائکة تستغفر له مادام اسمی فی ذلک الکتاب».

هرکس در نوشته ای بر من درود فرستد، تا زمانی که نام من در آن نوشته موجود باشد، فرشتگان پیوسته برای او آمرزش می طلبند.(32)

ای فرشتگان من! دعای او را به آسمان نبرید تا این که اهل بیت پیغمبرش را نیز در فرستادن درود با پیغمبر ملحق سازد. پس هم چنان دعایش پذیرفته نگردد و به آسمان نرود، تا بر اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله نیز سلام و درود بفرستند.(33)

فرشتگان حامل صلوات

صلوات مورد توجه ویژه رسول خدا صلی الله علیه و آله است. در حدیث آمده است:

[ 15 ] «عَن الصادق علیه السلام : من صلّی علی النبی و آله مائة مرّة فی کلّ یوم أسداها سبعون ملکاً یبلغها إلی رسول اللّه صلی الله علیه و آله قبل صاحبه».

امام صادق علیه السلام فرمودند: «هرکس بر پیغمبر و آل پیغمبر در هر روز صد بار صلوات بفرستد، هفتاد فرشته او را در میان گیرند و آن صلوات را برای رساندن به رسول اللّه صلی الله علیه و آله از رفیق خود سبقت می گیرند».(34)

بهترین عمل در جمعه

گرچه انفاق، در همه جا، مورد ستایش است، لکن در شب و روز جمعه بیش تر مورد تأکید می باشد.

[ 16 ] «الصَّدَقَةُ لَیلَةَ الْجُمُعَةِ وَ یوْمَهَا بِأَلْفٍ وَ الصَّلاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ لَیلَةَ الْجُمُعَةِ بِأَلْفٍ مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ یحُطُّ اللّه فِیهَا أَلْفاً مِنَ السَّیئَاتِ وَ یرْفَعُ فِیهَا أَلْفاً مِنَ الدَّرَجَاتِ».

امام صادق علیه السلام فرمودند: صدقه دادن در شب جمعه و روز آن و نیز «صلوات» (درود فرستادن بر محمد صلی الله علیه و آله و آل او) در شب جمعه و روز آن، برابر هزار حسنه است و هزار سیئه به وسیله آن نابود می شود و هزار درجه بر مقام آدمی افزوده می شود.(35)

[ 17 ] هم چنین امام صادق علیه السلام فرمودند:

«ما من عمل أفضل یوم الجمعة من الصلاة علی محمّد و أهل بیته».

هیچ عملی در روز جمعه، برتر از صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله نیست.(36)

ابن ابی عمیر گوید: حماد بن عثمان از امام صادق علیه السلام پرسید: «افضل اعمال در روز جمعه کدام است؟» ایشان فرمود: «یک صد بار صلوات بر محمد و آل محمد بعد از نماز عصر و هرچه بر آن بیفزایی بهتر خواهد بود.»

احمد بن خالد برقی می گوید: در روایتی که عبداللّه بن سیابه و ابو اسماعیل، از ناحیه یکی از این دو امام ابو جعفر باقر یا ابو عبداللّه صادق علیه السلام نقل کرده و فرمود: چون نماز جمعه به جای آوردی بگو:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الاْءَوْصِیاءِ الْمَرْضِیینَ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِک وَ بَارِک عَلَیهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَکاتِک وَ السَّلامُ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمْ وَ رَحْمَةُ اللّه وَ بَرَکاتُهُ».

خداوند برای تو یک صد هزار حسنه بنویسد و یک هزار گناه از نامه عملت محو سازد و یک صد هزار حاجتت را برای آن روا کند و یک صد هزار درجه مقامت را بالا برد.(37)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

«أکثروا الصلاة علی یوم الجمعة فإنّه یوم مشهود تشهده الملائکة، و إن أحداً لا یصلّی علی إلاّ عرضت علی صلاته حتّی یفرغ منها».

در روز جمعه بسیار بر من صلوات و درود بفرستید که آن روزی است که فرشتگان آن را می بینند و هیچ کس بر من صلوات و درود نمی فرستد، جز آن که درود وی بر من عرضه می شود.(38)

هنگام نگاه به نامحرم و ذکر صلوات

ذکر صلوات، مایه ثبات دل در صراط پاکدامنی و طهارت دل می گردد. در حدیث آمده است:

[ 18 ] «إِذَا رَأَی أَحَدُکمُ امْرَأَةً تُعْجِبُهُ فَلْیأْتِ أَهْلَهُ فَإِنَّ عِنْدَ أَهْلِهِ مِثْلَ مَا رَأَی فَلا یجْعَلَنَّ لِلشَّیطَانِ عَلَی قَلْبِهِ سَبِیلاً لِیصْرِفْ بَصَرَهُ عَنْهَا فَإِذَا لَمْ یکنْ لَهُ زَوْجَةٌ فَلْیصَلِّ رَکعَتَینِ وَ یحْمَدُ اللّه کثِیراً وَلْیصَلِّ عَلَی النَّبِی صلی الله علیه و آله ثُمَّ یسْأَلُ اللّه مِنْ فَضْلِهِ فَإِنَّهُ ینْتِجُ لَهُ مِنْ رَأْفَتِهِ مَا یغْنِیهِ».

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: هنگامی که زنی نظر یکی از شما را جلب کرد، باید به همسر خود روی آورد و بداند که زنان همه از یک مقوله اند. او نباید شیطان را بر دل خود مسلط سازد و اگر همسر ندارد، دو رکعت نماز بخواند و سپس به حمد الهی و صلوات بر محمد و آل او بپردازد و از خدا بخواهد تا با رحمت و فضل خود، وی را استغنای باطنی ببخشد و گره از کارش باز کند.(39)

سنگین ترین عمل در قیامت

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرمودند:

[ 19 ] «أَثْقَلُ مَا یوضَعُ فِی الْمِیزَانِ یوْمَ الْقِیامَةِ الصَّلاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیتِهِ».

سنگین ترین عملی که روز قیامت در ترازوی (اعمال) گذاشته می شود، درود بر محمد و اهل بیت اوست.(40)

امام صادق علیه السلام فرمودند:

«مَا مِنْ عَمَلٍ أَفْضَلُ یوْمَ الْقِیامَةِ مِنَ الصَّلاةِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد».

در قیامت هیچ عملی برتر و گرامی تر از صلوات بر محمد و آل او نیست.(41)

باعث سنگینی کفّه حسنات

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

[ 20 ] «أَنَا عِنْدَ الْمِیزَانِ یوْمَ الْقِیامَةِ فَمَنْ ثَقُلَتْ سَیئَاتُهُ عَلَی حَسَنَاتِهِ جِئْتُ بِالصَّلاةِ عَلَی حَتَّی أُثْقِلَ بِهَا حَسَنَاتِهِ».

من در قیامت نزد میزان اعمال می باشم. هر کس کفّه گناهانش افزون تر از حسناتش شود، آن صلوات هایی را که بر من فرستاده بیاورم و بر حسناتش بیفزایم تا بر گناهانش فزون آید.(42)

روشنایی قبر

[ 21 ] از پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله روایت شده است که:

«أَکثِرُوا الصَّلاةَ عَلَی فَإِنَّ الصَّلاةَ عَلَی نُورٌ فِی الْقَبْرِ وَ نُورٌ عَلَی الصِّرَاطِ وَ نُورٌ فِی الْجَنَّةِ».

بر من بسیار درود بفرستید؛ چرا که درود فرستادن بر من، برای درود فرستنده نوری است در قبر، نوری است بالای صراط و نوری است در بهشت.(43)

 

 

 

نور پل صراط

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

[ 22 ] «الصَّلاةُ عَلَی نُورٌ عَلَی الصِّرَاطِ».

درود فرستادن بر من، نوری است بر روی صراط.(44)

مهمان پیامبر در بهشت

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

«در روز قیامت، اول کسی که حله بهشت پوشد، پدر من ابراهیم است و کرسی برطرف راست عرش نهند و او را بر آن نشانند و بعد از آن مرا حلّه پوشانند و امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام در پیش روی من بایستد، و تمام امت در عقب سر من بایستند، با تفاوت درجات و هر بنده ای که در عقب هر نماز فریضه، ده مرتبه بر من و آل من صلوات فرستد، او را نزد من جای دهند و مرا ببیند و من او را ببینم و روی او – مانند شب چهارده – تابان باشد.(45)

راز سربلند موسی

صلوات در امت های پیش از اسلام

[ 23 ] وقتی که حضرت موسی علیه السلام در کوه طور با حضرت باری تعالی مناجات نمود، خدای متعال به او فرمود:

«ای موسی! بر تو باد که از کبر دوری کنی و گردن کشی ننمایی؛ چرا که اگر همه خلایق دنیا، یک ذره کبر داشته باشند، جای آن ها را دوزخ قرار خواهم داد و به عذاب دردناک گرفتار می نمایم؛ اگرچه تو باشی یا ابراهیم خلیل و یا فرزندت اسماعیل باشد.

ای موسی! اگر می خواهی به تو زیاد نزدیک شوم و از تو راضی شوم، زیاد صلوات بر حبیب من، محمد بفرست، که صلوات فرستادن بر او موجب رفعت تو می شود.

سپس موسی علیه السلام بر محمد و آلش صلوات فرستاد و خداوند هم لوح شش گانه ای به او اهدا نمود و فرمود:

«ای موسی! لوح را بردار! »

موسی علیه السلام آن را برداشت و عرض کرد: «خداوندا، این محمد کیست که من با صلوات فرستادن به او نزدیک می شوم؟» ندا آمد: «ای موسی! بدان که اگر به خاطر محمد صلی الله علیه و آله و آلش نبود تو را نمی آفریدم و تو باید به فضل و کرامت فراوانی که به او داده ای معترف شوی.»

حضرت موسی علیه السلام عرض کرد: «پروردگارا! مرا دوست دارید یا محمد را؟» خطاب رسید: ای موسی تو را منزلت و مکالمت است و برای محمد منزلت و دوستی است. اکنون بدان که دوست عزیزتر است از سخن گو و بدان که مناجات تو با من در طور سیناست و مناجات محمد با من در عرش است: «دَنی فَتَدَلّی فَکانَ قَابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنی».(46)

هم چنین در احادیث آمده است:

خداوند متعال به حضرت موسی علیه السلام فرمود:

یا موسی! من در وقت سخن گفتن با تو ده هزار گوش به تو دادم تا توانستی کلام مرا بشنوی و ده هزار زبان به تو ارزانی داشتم تا بتوانی جواب مرا بدهی. با این همه عنایاتی که به تو کردم، هر وقت که بر حبیب من محمد، صلوات بفرستی در نزد من محبوب تر می شوی.(47)

خلاصی از دشواری ها

در ذیل تفسیر آیه «وَإِذْ أَنجَینَاکمْ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ» آمده است:

[ 24 ] «وَ کانَ مِنْ عَذَابِهِمُ الشَّدِیدِ أَنَّهُ کانَ فِرْعَوْنُ یکلِّفُهُمْ عَمَلَ الْبِنَاءِ عَلَی الطِّینِ وَ یخَافُ أَنْ یهْرَبُوا عَنِ الْعَمَلِ فَأَمَرَ بِتَقْییدِهِمْ وَ کانُوا ینْقُلُونَ ذَلِک الطِّینَ عَلَی السَّلالِیمِ إِلَی السُّطُوحِ فَرُبَّمَا سَقَطَ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ فَمَاتَ أَوْ زَمِنَ لا یحْفِلُونَ بِهِمْ إِلَی أَنْ أَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی علیه السلام قُلْ لَهُمْ لا یبْتَدِئُونَ عَمَلاً إِلاّ بِالصَّلاةِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبِینَ لِیخِفَّ عَلَیهِمْ فَکانُوا یفْعَلُونَ ذَلِک فَیخِفُّ عَلَیهِمْ».

بنی اسرائیل با ذکر صلوات بر محمد و آل او، از مشکلات و دشواری های فرعون، از سختی و بیگاری هایی که از سوی عمال فرعون مقرر شده بود، نجات می یافتند. بنی اسرائیل بر اثر کار اجباری فرعون، از پای در می آمدند، تا آن که از سوی خدا، به موسی وحی شد که به آنان (بنی اسرائیل) صلوات بر محمد و آل محمد را تعلیم داده تا موجب تخفیف در سختی های آنان شود.(48)

آری! دقت در موارد فوق نشان می دهد که ذکر صلوات به عنوان ذکر حیات بخش در دوران پیش از اسلام می درخشید.

قضیه گاو بنی اسرائیل

گرچه داستان مقتول بنی اسرائیل که سرانجام آن به خریدن گاوی منجر گشته و عاقبت آن مسأله مستور و پشت پرده ای را بر ملا ساخته است، به گونه های مختلفی در تفاسیر و احادیث مربوطه به چشم می خورد که یکی از آن ها عبارت است از این حدیث که:

[ 25 ] «قتل شخص فی بنی إسرائیل و لم یعلم قاتله، فأمرهم اللّه أن یذبحوا بقرة، و هذه البقرة لها صفات خاصّة و نادرة و لم تکن إلاّ عند شاب من بنی إسرائیل أراه اللّه عزّ و جلّ فی منامه محمّداً و علیاً و طیبی ذریتهما، فقالا له: إنّک کنت لنا ولیاً محبّاً و مفضّلاً، و نحن نرید أن نسوق إلیک بعض جزائک فی الدنیا، فإذا راموا شراء بقرتک فلا تبعها إلاّ بأمر أمّک، فإنّ اللّه عزّ و جلّ یلقّنها ما یغنیک به و عقبک.

ففرح الغلام ، و جاءه القوم یطلبون بقرته، فقالوا بکم تبیع بقرتک هذه؟ قال: بدینارین، و الخیار لأمّی. قالوا: قد رضینا بدینار فسألها، فقالت: بأربعة. فأخبرهم، فقالوا: نعطیک دینارین. فأخبر أمّه، فقالت: بثمانیة.

فما زالوا یطلبون علی النصف ممّا تقول أمّه، و یرجع إلی أمّه، فتضعف الثمن حتّی بلغ ثمنها مل ء مسک ثور، أکبر ما یکون ملوءه دنانیر، فأوجب لهم البیع. ثمّ ذبحوها، و أخذوا قطعة و هی عجز الذنب الذی منه خلق ابن آدم، و علیه یرکب إذا

أعید خلقاً جدیدا، فضربوه بها، و قالوا اللهمّ بجاه محمّد و آله الطیبین لمّا أحییت هذا المیت، و أنطقته لیخبرنا عن قاتله.

فقام سالماً سویاً و قال: یا نبی اللّه قتلنی هذان ابنا عمّی، حسدانی علی بنت عمّی فقتلانی، و ألقیانی فی محلة هوءلاء لیأخذا دیتی منهم.

فأخذ موسی علیه السلام الرجلین فقتلهما، و کان قبل أن یقوم المیت ضرب بقطعة من البقرة فلم یحی، فقالوا: یا نبی اللّه أین ما وعدتنا عن اللّه عزّ و جلّ؟ فقال موسی علیه السلام : قد صدقت، و ذلک إلی اللّه عزّ و جلّ».

در میان بنی اسرائیل، کسی را کشته بودند و قاتل او معلوم نبود. از جانب خدا مأمور شدند گاوی را بکشند که دارای صفات ویژه ای باشد؛ ولی چنان گاوی را پیدا نکردند. در حالی که جوانی از بنی اسرائیل چنین گاوی داشت، ولی آنان اطلاع نداشتند. شبی در خواب به آن جوان الهام می شود که چون تو بر محمد و آل محمد صلوات می فرستی، جزای تو را در این دنیا به تو می رسانیم. در خواب، به جوان بنی اسرائیلی الهام می شود که گروهی از بنی اسرائیل روزی جهت خریدن گاو سراغ تو می آیند. شما گاو را نمی فروشی ، مگر به امر مادرت و اگر چنین کنی ثروت بسیاری برای خود و فرزندانت به دست می آید.

آن جوان از چنین خوابی شاد گردید. وقتی صبح شد گروهی از بنی اسرائیل به منزل آن جوان آمدند که گاوش را بخرند.

باب گفتگو شروع شد و به جوان گفتند که گاوت را چند می فروشی. گفت: «دو دینار، ولی اختیارش دست مادرم می باشد.» گفتند! ما یک دینار می خریم.» آن جوان با مادر خود مشورت کرد. مادرش گفت: «به چهار دینار بفروش.» جوان گفت: «مادرم می گوید چهار دینار.» خریداران گفتند: «ما دو دینار می خریم.» جوان دوباره با مادر مشورت کرد که مادرش گفت: «صد دینار.» خریداران گفتند: «ماپنجاه دینار می خریم.» آن چه خریداران راضی می شدند، مادر قیمت گاو را بالاتر می برد. تا آن جا که گفت: «باید پوست گاو را از طلا پر سازند.»

گاو را خریدند و کشتند. استخوان بیخ دم او را گرفتند و بر آن مرده زدند و گفتند: «خداوندا! به حق محمد و آل طیبین او علیهم السلام مرده را زنده گردان و به سخن درآور تا ما را خبر دهد که کی او را کشته است.»

ناگاه آن کشته به امر و اذن خداوند به برکت قسم ها و ذکر صلوات بر محمد و آل او صلی الله علیه و آله ، صحیح و سالم برخاست و به موسی علیه السلام عرض کرد: «ای پیغمبر خدا! این دو پسر عموی من بر من حسد بردند و به خاطر دختر عمویم مرا کشتند. بعد از کشتن، مرا در محله این گروه انداختند که دیه مرا از ایشان بگیرند.» پس موسی علیه السلام آن دو را کشت و آن گاه خدا پوست آن گاو را آن چنان گشاد و بزرگ کرد تا آن که از پنج هزار اشرفی پر شد.

سپس بعضی از بنی اسرائیل گفتند: نمی دانیم که کدام عجیب تر است: زنده شدن این مرده به اذن خدا یا به سخن درآمدن صاحب این گاو؟ پس وحی آمد: ای موسی، به بنی اسرائیل بگو که هرکه از شما می خواهد که من زندگانی او را در دنیا نیکو گردانم و در بهشت محل او را عظیم سازم و او را در آخرت با محمد و آل طیبین او صلی الله علیه و آله هم صحبت نمایم، مثل این جوان عمل کند. به درستی که این جوان از موسی علیه السلام شنیده بود ذکر محمد و آل طاهرین او چقدر پر ارج است و پیوسته برایشان صلوات می فرستاد و ایشان را از جمیع خلایق انس و جن و ملایکه جدا می دانست و به این سبب مال عظیمی برایش میسر شد.

سپس جوان به موسی علیه السلام گفت: «ای پیغمبر خدا، حالا من چگونه این همه مال را حفظ کنم؛ با بودن این همه دشمنان و این همه حسودان.» حضرت موسی در جواب می فرمود: بخوان برای این همه مال، صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله چنان چه بیش از این می خواندی. همان اعتقاد درست تو برای صلوات بود و به برکت همان صلوات ها بود که این همه مال گران قیمت به دست تو آمد. پس به ذکر صلوات هایت ادامه بده، تا خدای بزرگ و قادر و توانا این مال تو کند، خدا ضرر او را رفع نماید. «در این وقت آن جوان زنده شد. چون این سخنان موسی علیه السلام و جوانِ صاحب گاو را شنید تشویق شد که از حضرت موسی کمک بگیرد و گفت: خداوندا، تقاضا می کنم از تو به آن چه این جوان از تو تقاضا نمود، از صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد و متوسل شدن به انوار مقدّسه ایشان، که مرا باقی بداری در دنیا که برخوردار شوم از دختر عموی خود و خوارگردانی دشمنان و حسودان مرا و خیر زیادی به سبب صلوات بر محمد و آل محمد به من عطا کنی. پس از آن از سوی خدا به موسی گفته شد که این جوان را به برکت توسل به انوار مقدّسه محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله ، 130 سال عمر دادم که در این مدت صحیح و سالم باشد و در قوای او ضعفی حادث نشود. از زوجه خود، دختر عمویش بهره مند گردد و چون این مدت منقضی شود ، هر دو را با یکدیگر از دنیا می برم و در بهشت خود جا می دهم که در آن جا متنعم باشند.

سپس از خدا وحی آمد : «ای موسی! اگر کشنده این جوان از من مثل تقاضایی که این جوان کرده می نمود و متوسل به انوار مقدّسه محمد و آل محمد می شد و از عمل خود توبه می کرد و از من می خواست که رسوایش نکنم، او را رسوا نمی کردم و اذهان و خاطر بنی اسرائیل را از پیدا کردن قاتل دور می کردم. اگر بعد از رسوایی توبه می کرد و متوسل به انوار مقدّسه محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله می شد، عمل او را از خاطره های مردم بیرون می بردم و در دل اولیای مقتول می انداختم که از قصاص او بگذرند.»

بعد از مدتی، آن قبیله بنی اسرائیل که گاو را خریداری کرده بودند، نزد حضرت موسی علیه السلام آمدند و گفتند: «ای موسی! ما با لجاجت، خود را به پریشانی مبتلا نموده ایم و تمام اموالمان را به بهای گاو از دست دادیم. پس دعا کن خداوند روزی ما را زیاد فرماید.»

موسی علیه السلام فرمود: وای بر شما! مگر نشنیدید دعای آن جوان را و آن مقتول زنده شده را؟ مگر ندیدید چه فایده ها بر دعاهای این ها (صلوات بر محمد و آل محمد) می کردند؟ پس شما نیز متوسل به ذکر صلوات و درود بر محمد شوید.»

آن گاه گروه بنی اسرائیل متوسل به ذکر صلوات و درود بر محمد و آل محمد شدند و خدا را قسم به محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله دادند تا اینکه فقر و احتیاجشان برطرف شود. سپس خدا به حضرت موسی علیه السلام وحی نمود که بگو به ایشان که بروند به فلان خرابه و فلان موضع را بشکافند که در آن جا ده هزار دینار هست. بردارند و هرچه را که از هرکسی گرفته اند رد نمایند و زیادی را میان خود تقسیم کنند تا اموالشان چند برابر گردد.(49)

توسل بنی اسرائیل

بنی اسرائیل که به وساوس ساری، مرتد گشته بودند ، به عملیات توبه روی آورده بودند که عبارت بود از این که در جایی تاریک با شمشیر آخته به کشتن یکدیگر می پرداختند که قاتل و مقتول به بهشت راه یابند. پس از اعلام قبولی آن توبه از سوی خدا هرکس که زنده می ماند گناه آنها بخشوده می شد.

[ 26 ] راوندی در کتاب قصص الانبیاء(50) می نویسد: قوم موسی کلیم بر اثر متابعت از «سامری» از خط حق، فاصله گرفته بودند. آنان از سامری سؤال کرده بودند : «آیا این گوساله خداست؟» پاسخ داد: مگر شجر با موسی سخن نگفت؟ این گوساله بسان آن شجره است.

سامری کسی را گماشته بود تا به گونه ای ماهرانه به دور از چشم مردم در گوساله می دمید و در آن سخن می گفت ، ولی مردم گمان می کردند که خداست که از طریق گوساله حرف می زند. این قوم ششصد هزار نفر بودند که فقط دوازده هزار نفر آنان در صراط حق، باقی مانده و بقیه، به «سامری» گرویده بودند. سرانجام از کار خود پشیمان گشته ، دست از ارتداد خود کشیدند و به عملیات «توبه» تن دادند و به عنوان تجلّی توبه با شمشیر آخته، به جان یکدیگر افتادند. آنها به امر موسی دست به کشتن یکدیگر زدند. و وقتی که از این عمل به ستوه آمدند، به توسل به «پنج تن» اهلبیت اسلام علیهم السلام دست زدند آنان با حالت ناله و زاری در هنگام توسل این چنین، در پیشگاه خدا دعا کردند:

«یا رَبَّنا بِجاهِ محمّد، الأکرَم وَ بِجاهِ عَلِی الأَفْضَلَ الأعْلَمَ وَ بِجاهِ فَاطِمَة الفُضْلی وَ بِجاهِ الْحَسَن والحسین و بِجاهِ الذرّیةِ الطَّیبین مِن آلِ طه وَ یاسینَ لمّا غَفَرْتَ لَنا ذُنُوبَنا وَ غَفَرْتَ هَفَواتَنا وَ اَزَلْتَ هذا الْقَتْلَ عَنّا».

در این هنگام از آسمان به موسی کلیم ندا رسید که آنان دست از قتل بکشند. (یعنی توبه آنان پذیرفته شد).

صلوات و رنج شیطان

[ 27 ] روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از راهی عبور می کرد. شیطان را دید که خیلی ضعیف و لاغر شده است. از او پرسید: «چرا به این روز افتاده ای؟» گفت: «یا رسول اللّه ! از دست امت تو رنج می برم و در زحمت بسیار هستم.» پیامبر فرمودند: «مگر امت من با تو چه کرده اند؟»

گفت: یا رسول اللّه ! امت شما شش خصلت دارند که من طاقت دیدن و تحمل این خصایص را ندارم.

اول این که هر وقت به هم می رسند سلام می کنند.

دوم این که با هم مصافحه می کنند.

سوم آن که هرکاری را می خواهند انجام دهند انشاء اللّه می گویند.

چهارم آن که استغفار از گناهان می کنند.

پنجم این که تا نام شما را می شنوند صلوات می فرستند.

ششم آن که ابتدای هر کار بسم اللّه الرحمن الرحیم می گویند.

برترین اعمال [پیامی از برزخ]

در احادیث آمده است که:

[ 28 ] «عَنْ أَبِی عَلْقَمَةَ قال: صَلَّی بِنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الصُّبْحَ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَینَا فَقَالَ: مَعَاشِرَ أَصْحَابِی رَأَیتُ الْبَارِحَةَ عَمِّی حَمْزَةَ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ أَخِی جَعْفَرَ بْنَ أَبِی طَالِبٍ… فَدَنَوْتُ مِنْهُمَا فَقُلْتُ: بِأَبِی أَنْتَُما أَی الاْءَعْمَالِ وَجَدْتُمَا أَفْضَلُ؟ قَالا: فَدَینَاک بالآبَاءِ وَالامُّهاتِ وَجَدْنَا أَفْضَلَ الاْءَعْمَالِ الصَّلاةَ عَلَیک وَ سَقْی الْمَالِ وَ حُبَّ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام ».

ابو علقمه می گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از نماز صبح رو به ماکرد و فرمود: اصحاب من! دیشب عمویم حمزه و برادرم جعفر (طیار) را در خواب دیدم. به آن دو نزدیک شدم و گفتم: «پدر و مادرم فدایتان، کدام عمل را برتر یافتید؟»

پاسخ دادند: پدر و مادر ما فدایت، ما صلوات بر تو، تشنه را سیراب کردن و محبت علی بن ابی طالب علیه السلام را برترین اعمال یافتیم.(51)

 

 

صلوات و رمضان

گرچه در فصل پیش راجع به اولین منبر و آمین گفتن پیامبر صلی الله علیه و آله حدیثی را ذکر کردیم ، ولی در اینجا نیز به ذکر حدیثی می پردازیم که در آن حال و هوا می باشد. این حدیث عبارت است از:

«عَن أبی عبداللّه علیه السلام قال: قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : فمن أدرکه – شهر رمضان – فلم یغفر له فأبعده اللّه… و من ذکرت عنده فلم یصلّ علی فلم یغفر له فأبعده اللّه ».

امام محمد باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند هرکه ماه رمضان را درک کند و آمرزیده نشود، خدا او را دور می گرداند و هرکه در نزد او مذکور شوم و بر من صلوات نفرستد، آمرزیده نشود و خدا نیز او را دور گردانیده است.(52)

در کتاب ثواب الاعمال و امالی شیخ صدوق مذکور است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در خطبه ای که برای ماه مبارک رمضان خواند فرمود:

[ 29 ] «قال النبی صلی الله علیه و آله : وَ مَنْ أَکثَرَ فِیهِ مِنَ الصَّلاةِ عَلَی ثَقَّلَ اللَّهُ مِیزَانَهُ یوْمَ تَخِفُّ الْمَوَازِینُ».

هرکه بر من در این ماه فراوان صلوات بفرستد، حق تعالی ترازوی اعمال او را سنگین می گرداند در روزی که ترازوی اعمال سبک باشد.(53)

صلوات در روز مبعث

گرچه در هر زمانی صلوات فرستادن نیکوست، لکن در بعضی از اوقات، دارای پاداشی ویژه است. از آن جمله صلوات در شب و روز مبعث رسول خدا صلی الله علیه و آله است.

[ 30 ] «الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبا عبداللّه علیه السلام قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاک لِلْمُسْلِمِینَ عِیدٌ غَیرَ الْعِیدَینِ؟ قَالَ: نَعَمْ یا حَسَنُ أَعْظَمُهُمَا وَ أَشْرَفُهَا قُلْتُ لَهُ: وَ أَی یوْمٍ هُوَ؟ قَالَ: یوْمٌ نُصِبَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام فِیهِ عَلَماً لِلنَّاسِ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاک وَ مَا ینْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیهِ قَالَ تَصُومُهُ یا حَسَنُ وَ تُکثِرُ الصَّلاةَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ… وَ لا تَدَعْ صِیامَ یوْمِ سَبْعٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ رَجَبٍ فَإِنَّهُ هُوَ الْیوْمُ الَّذِی نَزَلَتْ فِیهِ النُّبُوَّةُ عَلَی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ ثَوَابُهُ مِثْلُ سِتِّینَ شَهْراً لَکمْ».

حسن بن راشد گفت: به امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم: «آیا غیر از اعیاد مشهوره، عید دیگری نیز هست؟» فرمود : شریف ترین و کامل تر از همه آن ها روزی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله مبعوث گردید.

عرض کردم: «آن روز، کدام روز بود؟» فرمود: «آن روز شنبه بیست و هفتم ماه رجب بود.» عرض کردم: «در آن روز، چه عملی باید به جای آورد؟» فرمود: روزه می گیری و صلوات بسیار بر محمد و آل محمد می فرستی.(54)

* * *

موارد و جلوه های مختلف اهتمام به صلوات

1. صدقه زبان

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در جمع صحابه خود فرمود:

[ 31 ] «ألا و تقرّبوا إلی اللّه بالطاعات یجزل لکم المثوبات، و قصّروا أعمارکم فی الدنیا بالتعرّض لأعداء اللّه فی الجهاد لتنالوا طول أعمار الآخرة فی النعیم الدائم الخالد، و ابذلوا أموالکم فی الحقوق اللازمة لیطول غناوءکم فی الجنّة.

فقام ناس فقالوا: یا رسول اللّه نحن ضعفاء الأبدان قلیلو الأموال لا نفی بمجاهدة الأعداء و لا تفضل أموالنا عن نفقات العیالات، فماذا نصنع؟

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ألا فلیکن صدقاتکم من قلوبکم و ألسنتکم.

قالوا: کیف یکون ذلک یا رسول اللّه ؟ قال صلی الله علیه و آله : أمّا القلوب فتقطعونها علی حبّ اللّه و حبّ محمّد رسول اللّه و حبّ علی ولی اللّه و وصی رسول اللّه و حبّ المنتجبین للقیام بدین اللّه و حبّ شیعتهم و محبّیهم و حبّ إخوانکم الموءمنین و الکفّ عن اعتقادات العداوات و الشحناء و البغضاء.

و أما الألسنة فتطلقونها بذکر الله تعالی بما هو أهله و الصلاة علی نبیه محمّد و آله الطیبین فإنّ اللّه تعالی یبلّغکم أفضل الدرجات و ینیلکم به المراتب العالیات».

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: ای مردم! با اطاعت خدا، به خدا نزدیک شوید تا این که خداوند شما را به خیر برساند. اسارت های خود را در دنیا کم کنید و متعرض دشمنان خدا شوید و در جنگ شرکت کنید تا اعمال شما در قیامت زیاد شود و از مال های خودتان در حقوق لازم انفاق کنید.

در این حال، مردم بلند شدند و عرض کردند: «ای رسول خدا! بدن ما ضعیف است و مال و منالی هم نداریم که بذل و بخشش کنیم، پس چه کنیم؟» حضرت فرمودند: «صدقات قلبی و زبانی بدهید.»

باز مردم سؤال نمودند: «چگونه صدقه بدهیم؟»

حضرت فرمودند: صدقات قلبی، این است که قلبتان را با محبت خدا و محمد، رسول خدا و علی، ولی خدا، و همه کسانی که برای قیام در راه دین خداوند انتخاب شده اند (ائمه معصومین علیهم السلام ) و محبت شیعه آن ها و کسانی که از دوست داران شیعیان هستند را در دلتان ایجاد کنید. اما صدقات زبان، این است که مشغول به ذکر خداوند باشید و صلوات بر محمد و آلش بفرستید، زیرا خداوند شما را به واسطه این اعمال به بهترین درجات می رساند.(55)

2. بخیل ترین مردم

[ 32 ] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«إنّ ابخل النّاس من ذکرت عنده و لم یصلّ علی».

بخیل ترین مردم کسی است که نام من نزد او برده شود و آن شخص صلوات نفرستد.(56)

3. هنگام بوییدن گل

یکی از مواردی که صلوات فرستادن مورد تأکید قرار گرفته است، هنگام بوییدن گل است. در احادیث آمده است:

[ 33 ] «عن مالک الجهینی قال: ناولت أبا عبداللّه الصادق علیه السلام : شَیئاً مِنَ الرَّیاحِینِ فَأَخَذَهُ فَشَمَّهُ وَ وَضَعَهُ عَلَی عَینَیهِ ثُمَّ قَالَ: مَنْ تَنَاوَلَ رَیحَانَةً فَشَمَّهَا وَ وَضَعَهَا عَلَی عَینَیهِ ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمْ تَقَعْ عَلَی الاْءَرْضِ حَتَّی یغْفَرَ لَهُ».

مالک می گوید: گلی به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام دادم، گرفتند و بوییدند و بر هر دو دیده گذاشتند. پس فرمودند: هرکه گلی را بگیرد و ببوید و بر دیده ها بگذارد و بگوید:

اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد

هنوز بر زمین نگذاشته باشد؛ گناهانش آمرزیده می شود.(57)

هم چنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

[ 34 ] «مَنْ صَلّی عَلَی وَ لَمْ یصَلِّ عَلی آلی لَمْ یجِدْ ریحَ الجَنّة».

کسی که بر من صلوات بفرستد ولی بر آل من صلوات نفرستد بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.(58)

و نیز فرمود:

[ 35 ] «مَنْ نَسِی الصَّلاةَ عَلی أخْطَأْ طَریقَ الْجَنَّةِ».

کسی که صلوات بر من را فراموش کند، راه بهشت را گم کرده است.(59)

یعنی درود بر پیامبر صلی الله علیه و آله چنان ارجمند است که فراموش کننده آن از مسیر آسان بهشت دور می گردد یا آن که فراموش کردن ذکر صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله باعث فراموشی دستورات آن حضرت شده و انسان را از مسیر بهشت دور می سازد.

4. پیامبر و اولین منبر

پیامبر آمین گفت

پیامبر صلی الله علیه و آله در میان مسجد النبی در حالی که پشت به یکی از ستون هایش داده بود، خطبه می خواند. خانمی پیشنهاد کرد که چون خواهر زاده ام نجار است منبری برای شما بسازد که مورد استقبال آن حضرت قرار گرفت. برای اولین بار که آن حضرت قدم روی پله های آن نهاد، سه بار در سه پله آن «آمین» گفت که نظر همه حضار را به خود جلب کرد.

[ 36 ] «عن جابر بن عبد اللّه أنّ النبی صلی الله علیه و آله رقی المنبر فلمّا رقی الدرجة الأولی قال: آمین ثمّ رقی الثانیة فقال: آمین، ثمّ رقی الثالثة فقال: آمین، فقالوا: یا رسول اللّه سمعناک تقول آمین ثلاث مرّات، قال: لمّا رقیت الدرجة الأولی جاءنی جبرئیل فقال: شقی عبد أدرک رمضان فانسلخ منه و لم یغفر له، فقلت: آمین، ثمّ قال: شقی عبد أدرک والدیه أو أحدهما فلم یدخلاه الجنّة، فقلت: آمین، ثمّ قال: شقی عبد ذکرت عنده و لم یصلّ علیک، فقلت: آمین».

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در مسجد به ستونی که بعداً به عنوان ستون حنانه شهرت یافت پشت داده سخنرانی می کرد تا آن که به دست بعضی از مؤمنان، منبری ساخته شد که دارای چند پله بود. آن حضرت در اولین مرتبه ای که پای مبارک را بر پله اول منبر نهاد فرمود: «آمین.» سپس بر پله دوم پاگذارد و فرمود: «آمین.» در حال بالا رفتن به پله سوم نیز فرمودند: «آمین.» پس از پایان خطبه آن حضرت، اصحاب حاضر در مجلس از سِر آمین بدون دعا سؤال نمودند. حضرت پاسخ دادند: دعا کننده جبرئیل بود و چون بر پله اول پانهادم دعا کرد و گفت: «هر کسی که پدر و مادر خود را درک کند ولی از راه به جهت خدمت به آنان آمرزیده نشود از رحمت خداوند، دور باد!» پس به من گفت آمین بگویم و گفتم. وقتی بر پله دوم منبر پا نهادم، جبرئیل دعا کرد و گفت: «هرکس نام تو در نزد او برده شود و صلوات نفرستد و به آن حال بمیرد، به دوزخ درآید و خداوند وی را از رحمت خود دور سازد.»

پس به من گفت آمین بگویم و من گفتم. و وقتی به پله سوم پا نهادم، جبرئیل گفت: «هرکسی که شب قدر و ماه مبارک رمضان را دریابد و آمرزیده نشود، از خدای متعال دور باشد.»

سپس به من گفت: بگو آمین و من نیز آمین گفتم.(60)

اعجاز صلوات و نابود شدن گناهان

[ 37 ] در بسیاری از احادیث آمده است :

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : «من صلی علی مرّة لا یبقی علیه من المعصیة ذرّة

؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که یک بار به گونه ای خالصانه و خدا پسند بر من صلوات بفرستد همه گناهان او در معرض غفران قرار می گیرد».(61) البته این حدیث در منابع مختلف با تعابیر مختلفی مشاهده می شود از جمله در مستدرک الوسائل، ج 5، ص 334 آمده است: «

من صلی علی مرةٌ لم یبق علیه من المعصیة ذرة

» همچنین در کتاب اللمعة البیضاء نوشته تبریزی انصاری، ص 492 آمده است:

«من صلی علی مرة لم یبق من ذنوبه ذرة

» البته در کتاب بحارالانوار، ج 91، ص 63 نیز آمده است :

«من صلی علی مرة فتح اللّه علیه باب من العافیة و قال صلی الله علیه و آله : من صلی علی مرة لم یبق من ذنوبه ذرة».

یکبار ارْ کسی، صلواتی نثار من بنمود با صداقت و اخلاص راستین

نابود می شود همه جرم و گناه او شرط آن که حقِّ ناس نباشد بدان قرین

 

 

 

اعجاز صلوات و تأمین عافیت و تندرستی

[ 38 ] پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله همواره ، امت را به اهتمام بر صلوات تأکید می داشت. در حدیث آمده است :

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : «من صلی علی مرة فتح اللّه علیه باب من العافیة؛ کسی که یک بار به گونه ای خالصانه و خداپسند بر من درود نثار کند پروردگار حکیم دری از تندرستی و عافیت را به روی او می گشاید».(62)

از این حدیث به دست می آید که آدمی با مشغول شدن به ذکر صلوات مورد مرحمت الهی قرار می گیرد و یکی از تجلّیات مرحمت الهی تأمین سلامتی و عافیت برای آدمی است.

اعجاز صلوات و اجابت دعا شد و تصیفیه اعمال

[ 39 ] در حدیث از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله آمده است:

«صَلَاتُکمْ عَلَی إِجَابَةٌ لِدُعَائِکمْ وَ زَکاةٌ لِأَعْمَالِکمْ؛

صلوات شما بر من، مایه اجابت دعا و رشد و بالندگی و پاکی اعمال شماست».(63)

شاعر می گوید:

صلوات و درودهای شما مایه عزت دعای شماست

باعثِ پاکسازی کردار عامل رفعت سرای شماست

بهتر است از دعا

[ 40 ] در برخی از احادیث آمده است که صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله : افضل است بر دعای در حق خودت «

الصلاة علی النّبی افضل من الدعا لنفسه».(64)

خاتمه

حکمت تأکید صلوات

پاسخ به یک پرسش

چرا پرداختن به ذکر صلوات در فرهنگ اسلامی مورد تأکید فراوان است؟

پاسخ: اولاً صلوات درود برتر است و صلوات بهترین راه اظهار ادارت به پیشگاه اهل بیت اطهار علیهم السلام است و ازین راه متقابلاً آدمی چه در دنیا و چه در آخرت، مورد عنایت آنان قرار می گیرد.

ثانیاً: صلوات «ذکر اکبر» است و در پیشگاه الهی دارای جایگاه ویژه ای می باشد که آدمی با پرداختن به صلوات به خدا نزدیک شده و آبروی خاصی به دست می آورد.

ثالثاً: صلوات، مایه توجه کردن قلب آدمی به انسان های برتر و محبوب درگاه خداست. بدیهی است آنگاه که قلب آدمی متوجه کسی باشد در واقع آدمی نوعی ارتباط قلبی با او برقرار کرده است و این ارتباط که به نوبه خود، نوعی مجالست با آن طرف، محسوب می شود تأثیر خاصی را در قلب آدمی بر جای می نهد.

در واقع آدمی از راه صلوات، همنشین با پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، علی مرتضی امیرالمؤمنین علیه السلام ، فاطمه زهرا علیهاالسلام ، و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و سایر آل محمد صلی الله علیه و آله گشته، لحظاتی را در محضر آنان به سر می برد و دقایقی را با آنان سپری می کند که بسیار سرنوشت ساز و حیات بخش است.

رابعاً: ذکر صلوات آدمی را به دیار محبوبان درگاه خدا می برد و آدمی از این راه از چنگ احساس غربت و نیز احساس بی پشتوانگی آزاد می شود و احساس می کند که با کسانی در ارتباط است که در روز دشوار و موارد خطر، دست وی را می گیرند. بر این اساس همواره، در زندگی احساس غرور و توانمندی کرده، هنگام بروز ناملایمات دچار اضطراب و آشفتگی نمی شوند.

علامه نهاوندی در کتاب خزینة الجواهر حکمت هایی را درباب صلوات ذکر می کند. او می نویسد:

1. حکمت اول در صلوات حق تعالی بر آن حضرت آن است که به امت بفهماند که حق تعالی با وجود بی نیازی و استغنای ذاتش، بر آن حضرت صلوات می فرستد. پس مؤمنان با حاجت به شفاعت آن حضرت علیه السلام اولی هستند که صلوات بر آن جناب بفرستند.

2. حکمت دیگر صلوات این است که امت، ادای بعضی از حقوق آن حضرت را کرده باشند.

3. حکمت دیگر آن است که روح انسان به واسطه ضعف، استعداد قبول انوار الاهیة را ندارد، مگر وقتی که یک سنخیت میان خود و ارواح انبیا ایجاد کند تا انوار فایضه از عالم غیب بر ارواح انبیا منعکس بر وی شود و استحکام علاقه ایشان به روح مقدّس نبوی صلی الله علیه و آله به واسطه استفاضه انوار مقدس، موقوف به واسطه صلوات است که بر آن حضرت می فرستد. این جاست که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:

«نزدیک ترین افراد به من در روز قیامت کسی است که بیش تر بر من صلوات بفرستد».

4. حق تعالی چون به رسول خود صلوات فرستاد، یعنی این که بزرگان خود را فراموش نکرد «هُوَ الَّذِی یصَلِّی عَلَیکمْ وَمَلاَئِکتُهُ» تا بدانید وقتی که در دنیا به صلوات یاد کرد، فردا نیز در قیامت امید آن است که به رحمت و مغفرت نیز یاد کند و ما را به برکت آن حضرت، فرو نگذارد.(65)

نتیجه

نتیجه ای که از توجه به مطالب این نوشته و اهتمام به «ذکر برتر الهی» یعنی صلوات به دست می آید آن است که:

الف) ذکر از جمله ذکر صلوات، همواره از عوامل تقویت ایمان به خدا بوده و مایه توجه انسان به پروردگار متعال می شود.

ب) برخوردار شدن از الطاف گران سنگ الهی، روش هایی دارد که ذکر صلوات آسان ترین آن ها است.

ج) از راه توجه به ذکر صلوات است که آدمی از اعجاز مختلف ذکر صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله برخوردار می گردد.

د) پرداختن به ذکر الهی، از جمله صلوات را باید در جامعه به ویژه برای نسل جوان ترویج کنیم.

فهرست منابع

1. احتجاج، احمد بن علی بن أبی طالب طبرسی (548 ه) دار النعمان، نجف اشرف، 1386ه.

2. اختصاص، شیخ مفید (413 ه) جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1414 ه.

3. اربعین البلدانیة، ابن عساکر (571 ه) دار الفکر المعاصر، بیروت، 1411 ه.

4. اربعین، شیخ بهائی (1031 ه) دفتر نشر نوید اسلام، قم، چاپ سوم.

5. ارشاد القلوب، الحسن بن أبی الحسن دیلمی (قرن 8 هجری) دار الاسوة، تهران، چاپ اول، 1417 ه.

6. اعلام الدین، الحسن بن الحسن دیلمی (قرن 8 هجری)، مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، قم، چاپ اول، 1408 ه.

7. اقبال الاعمال، سید ابن طاووس (664 ه) دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1414 ه.

8. الادب المفرد، محمد بن اسماعیل بخاری (256 ه) مؤسسة الکتب الثقافیة، بیروت، چال اول، 1406 ه.

9. الارشاد الی سبیل الرشاد، القاسم بن محمد بن علی (1029 ه) دار الحکمة الیمانیة صنعاء، چاپ اول، 1417 ه.

10. الأمالی، شیخ صدوق، (381 ه)، بنیاد بعثت، قم، چاپ اوّل، 1417 ه.

11. الأمالی، شیخ طوسی، (460 ه)، بنیاد بعثت، قم، چاپ أوّل، 1414 ه.

12. الأمالی، شیخ مفید، (413 ه)، جامعه مدرسین حوزه علمیه، قم، 1403 ه.

13. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، (1111 ه)، مؤسسة الوفاء بیروت، چاپ دوم، 1403 ه.

14. بدایة والنهایة، ابن کثیر (774 ه) دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1408 ه.

15. بشارة المصطفی، محمد بن أبی القاسم طبری (قرن 6 هجری) مؤسسة النشر الاسلامی، قم، چاپ دوم، 1422 ه.

16. پرورش روح، سید محمد شفیعی مازندرانی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.

17. تاریخ الیعقوبی، احمد بن جعفر بن وهب (284 ه) دار صادر، بیروت.

18. تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر (571 ه) دار الفکر، بیروت، 1415 ه.

19. تأویل الآیات، شرف الدین حسینی استر آبادی (قرن 10 هجری)، مدرسة الامام المهدی علیه السلام ، قم، چاپ اول، 1407 ه.

20. تتمة المنتهی، شیخ عباس قمی، انتشارات بصیرتی قم.

21. تحف العقول، ابن شعبة حرّانی، (قرن 4 هجری)، موسسة النشر الاسلامی، قم، چاپ دوم، 1404 ه.

22. تفسیر ابن کثیر، اسماعیل بن کثیر دمشقی (774 ه) دار المعرفة، بیروت، 1412 ه.

23. تفسیر الاصفی، مولا محسن فیض کاشانی، (1091 ه)، سال چاپ 1353 ه.

24. تفسیر الامام العسکری، امام حسن بن علی عسکری علیه السلام ، (260 ه) مدرسة الامام المهدی، قم، چاپ اول، 1409 ه.

25. تفسیر الدر المنثور، جلال الدین سیوطی (911 ه) دار المعرفة، بیروت، چاپ اول، 1365 ه.

26. تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم رازی، (327 ه)، المکتبة العصریة، بیروت، 1419 ه.

27. تفسیر الکشاف، جار اللّه محمود بن عمر زمخشری (538 ه) مصطفی البابی الحلبی، مصر، 1385 ه.

28. تفسیر الکنز الدقائق، میرزا محمد مشهدی، (1125 ه) چاپخانه علمیه، قم، 1409 ه.

29. تفسیر ثعلبی، ثعلبی، (875 ه)، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1418 ه.

30. تفسیر جوامع الجامع، شیخ طبرسی، (قرن 6 هجری)، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، چاپ اول، 1418 ه.

31. تفسیر صافی، مولی محسن فیض کاشانی، (1091 ه)، مؤسسة الاعلمی، بیروت، چاپ اول، 1406 ه.

32. تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود عیاشی، (320 ه)، المکتبة الاسلامیة، تهران.

33. تفسیر فخر الرازی، فخر الدین محمد بن عمر رازی، (606 ه)، المطبعة البهیة، مصر.

34. تفسیر فرات، فرات بن ابراهیم کوفی، (352 ه)، وزارت ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، 1410 ه.

35. تفسیر قرطبی، محمد بن احمد انصاری قرطبی، (671 ه)، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1405 ه.

36. تفسیر نسقی، علاء الدین علاء بغدادی، (725 ه) دار الفکر، بیروت.

37. تفسیر نور الثقلین، عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، (1112 ه) مؤسسه اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، 1412 ه.

38. تفیسر تبیان، شیخ طوسی، (460 ه)، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، چاپ اول، 1409 ه.

39. تنبیه الغافلین عن فضائل الطالبین، ابو البدر محسن بن کرامة جشمی بیهقی، (494 ه) مرکز الغدیر، قم، 1420 ه.

40. توحید، شیخ صدوق، (381 ه)، جامعه مدرسین حوزه علمیه، قم.

41. تهذیب الاحکام، شیخ طوسی (460 ه) دار الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1365 ش.

42. ثاقب فی المناقب، ابن حمزة محمد بن علی طوسی، (قرن 6 هجری)، مؤسسة انصاریان، قم، چاپ اول، 1411 ه.

43. ثواب الاعمال، شیخ صدوق، (381 ه)، منشورات شریف رضی، قم، چاپ دوم، 1368 ش.

44. جامع الاحادیث الشیعه، آیت اللّه العظمی سید حسین بروجردی، المطبعة العلمیة، قم، 1399 ه.

45. جامع السعادات، محمد مهدی نراقی، (1209 ه) مؤسسة الاعلمی، بیروت، چاپ چهارم.

46. جامع الصغیر، جلال الدین سیوطی (911 ه) دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1401 ه.

47. جلاء الافهام، ابن قیم جوزیه (751 ه) القاهره، 1972 م.

48. جمال الاسبوع، سید ابن طاووس (664 ه) أختر شمال، چاپ اول، 1371 ش.

49. جواهرات السنیة، حر عاملی، (1104 ه) مطبعة النعمان، نجف اشرف، 1384 ه.

50. جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، (1266 ه) دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1365 ش.

51. خزینة الجواهر، علامه نهاوندی از انتشارات طوس

52. خصائص الائمة، شریف رضی، (406 ه)، مجمع البحوث الاسلامیة، مشهد، 1406 ه.

53. خصال، شیخ صدوق، (381 ه)، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1403 ه.

54. دعائم الاسلام، النعمان بن محمد بن منصور تمیمی مغربی، (363 ه)، دار المعارف، مصر، 1383 ه.

55. دلائل الامامة، محمد بن جریر طبری، (قرن 4 هجری)، بنیاد بعثت، قم، چاپ اول، 1413 ه.

56. ذخائر العقبی، محب الدین طبری، (694 ه) مکتبة القدسی، القاهره، 1356 ه.

57. رجال الکشی، شیخ طوسی، (460 ه) مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، قم، 1404 ه.

58. روضة الواعظین، محمد بن الفتّال نیسابوری، (508 ه)، منشورات شریف رضی، قم، 1396 ه.

59. روضة، شاذان بن جبرئیل قمی، (660 ه) مکتبة الامین، قم، چاپ اول، 1423 ه.

60. سراج القلوب، ابو علی زین الدین بن علی معیری.

61. سعد السعود، سید ابن طاووس، (664 ه)، انتشارات شریف رضی، قم، 1363 ش.

62. سفینة البحار، شیخ عباس قمی، (1359 ه)، کتابخانه سنائی، تهران.

63. سنن الترمذی، محمد بن عیسی بن سوره ترمذی، (279 ه)، دار الفکر، بیروت، 1403 ه.

64. سنن الکبری، أحمد بن الحسین بن علی بیهقی (458 ه) دارالفکر، بیروت.

65. سنن أبی داود، سلیمان بن الاشعث سجستانی، (275 ه)، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1410 ه.

66. سنن دارمی، عبداللّه بن بهرام دارمی، (255 ه)، مطبعة الاعتدال، دمشق، 1349 ه.

67. سیدة فاطمة الزهرا، محمد بیومی، چاپخانه سفیر، اصفهان، چاپ دوم، 1418 ه.

68. شرح الاخبار، ابو حنیفة نعمان بن محمد تمیمی، (363 ه) مؤسسة النشر الاسلامی، قم.

69. شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید معتزلی، 656 ه، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اوّل، 1378 ه.

70. صحیح ابن حبان، علاء الدین علی بن بلبان فارسی، (739 ه)، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ دوم، 1414 ه.

71. صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، (256 ه)، دار الفکر، بیروت، 1401 ه.

72. صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج نیسابوری، (261 ه)، دار الفکر، بیروت.

73. صفات الشیعه، شیخ صدوق، (381 ه)، کانون انتشارات عابدی، تهران.

74. صواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، چاپ مصر.

75. عدّة الداعی، أحمد بن فهد حلی، (841 ه)، مکتبة الوجدانی، قم.

76. عقد النضید، محمد بن الحسن قمی، (قرن 7 هجری)، دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1423 ه.

77. علل الشرایع، شیخ صدوق، (381 ه)، المکتبة الحیدریه فی النجف الاشرف، 1386 ه.

78. عوالی اللئالی، ابن ابی جمهور احسائی، (880 ه)، مطبعة سید الشهداء علیه السلام ، قم، چاپ اول، 1403 ه.

79. عیون اخبار الرضا علیه السلام ، شیخ صدوق (381 ه) مؤسسه الاعلمی، بیروت، چاپ اول، 1404 ه.

80. عیون اخبار الرضا علیه السلام ، شیخ صدوق، (381 ه)، مؤسسة الاعلمی، بیروت، چاپ اول، 1404 ه.

81. عیون الحکم و المواعظ، علی بن محمد اللیثی الواسطی، (قرن 6 هجری)، دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1376 ش.

82. غابة المرام، سید هاشم بحرانی، (1107 ه)، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1421 ه.

83. غیبة، محمد بن ابراهیم نعمانی، (360 ه)، انتشارات انوار الهدی، قم، چاپ اول، 1422 ه.

84. فصول المهمة، حر عاملی، (1104 ه)، مؤسسة معارف اسلامی امام رضا علیه السلام ، قم، چاپ اول، 1418 ه.

85. فضائل الشیعه، شیخ صدوق، (381 ه)، انتشارات عابدی، تهران.

86. فضائل، شاذان بن جبرئیل قمی، (660 ه)، انتشارات زائر، قم، چاپ اول، 1381 ش.

87. فضایل صلوات

88. فلاح السائل، سید ابن طاووس، (664 ه).

89. قرب الاسناد، عبداللّه بن جعفر حمیری قمی، (300 ه)، مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، قم، چاپ اول، 1413 ه.

90. قصص الانبیاء، سید نعمة اللّه الجزائری، (1112 ه)، انتشارات هاد، تهران، چاپ سوم، 1377 ه.

91. قصص الانبیاء، قطب الدین راوندی، (573 ه)، مؤسسة الهادی، قم، چاپ اول، 1418 ه.

92. کافی، محمد بن یعقوب کلینی رازی، (329 ه)، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ سوم، 1388 ه.

93. کامل الزیارات، ابو القاسم جعفر بن محمد بن قولویه قمی، (368 ه)، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، 1417 ه.

94. کتاب المؤمن، حسین بن سعید اهوازی، (قرن 3 هجری)، مدرسة الامام المهدی علیه السلام ، قم، چاپ اول، 1404 ه.

95. کشف الخفاء، اسماعیل بن محمد عجلونی، (1162 ه)، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ سوم، 1408 ه.

96. کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، (687 ه)، دارالکتاب الاسلامی، بیروت، چاپ اول، 1401 ه.

97. کشف الیقین، علامه حلی، (726 ه)، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، قم، چاپ اول، 1413 ه.

98. کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، (381 ه) مؤسسة النشر الاسلامی، قم، 1405 ه.

99. کنز العمال، متقی هندی، (975 ه)، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ دوازدهم، 1409 ه.

100. لسان العرب، ابن حجر عسقلانی، (852 ه)، مؤسسة الاعلمی، بیروت، چاپ دوم، 1390 ه.

101. لمعات الانوار

102. مأة منقبه، ابن شاذان محمد بن أحمد قمی، (413 ه)، مدرسة الامام المهدی علیه السلام ، قم، چاپ اول، 1407 ه.

103. مجموعة ورام، ورام بن ابی فراس مالکی اشتری، (605 ه)، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1388 ش.

104. محاسبة النفس، ابراهیم بن علی کفعمی، (قرن 9 هجری)، مؤسسة قائم آل محمد صلی الله علیه و آله ، قم، چاپ اول، 1413 ه.

105. محاسن، احمد بن محمد بن خالد برقی، (274 ه)، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1370 ه.

106. محتضر، حسن بن سلیمان بن محمد حلّی، (قرن 8 هجری)، المکتبة الحیدریة، نجف اشرف، 1498 ه.

107. مدینة المعاجز، سید هاشم بحرانی، (1107 ه) بنیاد معارف اسلامی، قم، چاپ اول، 1413 ه.

108. مزار، محمد بن محمد بن النعمان بغدادی، (413 ه) دار المفید، بیروت، چاپ دوم، 1414 ه.

109. مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیسابوری، (405 ه)، دار المعرفة، بیروت.

110. مستدرک وسائل الشیعه، محقق میرزا حسین نوری طبرسی، (1320 ه)، مؤسسه آل البیت علیهم السلام ، قم، چاپ اوّل، 1408 ه.

111. مسند ابن المبارک، عبداللّه بن المبارک، (181 ه)، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1411 ه.

112. مسند أحمد، احمد بن حنبل، (241 ه)، دار صادر، بیروت.

113. مسند زید بن علی، الامام الشهید زید بن علی بن الحسین علیه السلام ، دار مکتبة الحیاة، بیروت.

114. مشکاة الانوار، ابوالفضل علی طبرسی، (قرن 7 هجری)، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1385 ه.

115. مصابیح الدجی

116. مصادقة الاخوان، شیخ صدوق، (381 ه)، مکتبة الامام صاحب الزمان علیه السلام ، العامه، کاظیمه، عراق، 1402 ه.

117. مصباح الشریعه، منسوب به امام صادق علیه السلام ، مؤسسة الاعلمی، بیروت، چاپ اول، 1400 ه.

118. مصباح المتهجد، شیخ صدوق، (381 ه)، مکتبة الامام صاحب الزمان علیه السلام ، عامة، کاظمین، عراق.

119. معارج الوصول، محمد بن یوسف زرندی، (750 ه).

120. معانی الاخبار، شیخ صدوق، (381 ه)، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، قم، 1361 ش.

121. معجم الاوسط، ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی، (360 ه)، دار الحرمین، 1415 ه.

122. معجم الکبیر، سلیمان بن أحمد لخمی طبرانی (360 ه) دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1404 ه.

123. مقنع، شیخ صدوق، (381 ه)، مؤسسة الهادی، قم، چاپ اول، 1415 ه.

124. مقنعه، شیخ مفید (413 ه) جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1410 ه.

125. مکارم الاخلاق، رضی الدین الحسن بن الفضل طبرسی، (قرن 6 هجری)، انتشارات شریف رضی، قم، چاپ ششم، 1392 ه.

126. مناقب ابن شهر آشوب، محمد بن علی بن شهر آشوب، (588 ه)، المکتبة الحیدریة، نجف اشرف، 1376 ه.

127. مناقب الامام امیرالمؤمنین علیه السلام ، محمد بن سلیمان کوفی، (300 ه)، مجمع اخیاء الثقافة الاسلامیة، قم، چاپ اول، 1412 ه.

128. مناقب، موفق بن أحمد بن محمد بن مکی خوارزمی (568 ه) مؤسسه النشر الاسلامی، قم، چاپ دوم، 1411 ه.

129. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، (381 ه)، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1404 ه.

130. میزان الاعتدال، محمد بن احمد بن عثمان ذهبی، (748 ه) دار المعرفة، بیروت، چاپ اول، 1382 ه.

131. نظم درر السمطین، محمد بن یوسف زرندی، (750 ه)، مکتبة الامام أمیر المؤمنین علیه السلام ، اصفهان، چاپ اول، 1377 ه.

132. نهج البلاغه، شرح محمد عبده.

133. نهج الفصاحه، ترجمه ابو القاسم پاینده، انتشارات جاویدان، تهران.

134. وسائل الشیعه، محمد بن الحسن حرّ عاملی، (1104 ه)، مؤسسه آل البیت علیهم السلام ، قم، چاپ دوم، 1414 ه.

135. ینابیع المودة، سلیمان بن ابراهیم حنفی قندوزی (1294 ه) دار اسوه، قم، چاپ اول، 1416 ه.

منبع : شناخت رهبری

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

کلام جاودان
آیات قرآن در مورد امر به معروف و نهی از منکر

 آیات قرآن در مورد امر به معروف و نهی از منکر     سوره قلم آیه 4 : { وَ إِنَّكَ لَعَلىَ‏ خُلُقٍ عَظِيم‏ } ( ای پیغمبر ) تو داراى خُلق عظيم و اخلاق بسيار نيكو هستى‏. سوره بقره آیه 119 : { إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقّ‏ِ بَشِيرًا وَ نَذِيرًا …

کلام جاودان
شعري از آیت الله صافی به مناسبت اربعين شهادت حضرت اباعبدالله الحسين (ع)

اربعين شهيدان ( شعري از  آیت الله صافی به مناسبت اربعين شهادت سيد و سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام) اربعين است و دل از سوگ شهيدان خون است هر كه را مي‌نگرم غمزده و محزون است زينب از شام بلا آمده يا آنكه رباب كز غم اصغر بي‌شير، دلش …

کلام جاودان
معرفى قرآن از طريق قرآن

معرفى قرآن از طريق قرآن توجه شما را به قسمتى از آيات قرآن كه ماهيت قرآن را مى توان از آنها فهميد جلب مى كنيم :. ((ذلك الكتاب لاريب فيه هدى للمتقين )) (2/2). ((شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن هدى للناس و بينات من الهدى و الفرقان )). (185/2). …