یارانى از امام حسین علیه السلام که به شهادت نرسیدند
یارانى از امام حسین علیه السلام که به شهادت نرسیدند
چندتن از یاران امام علیهالسلام بودند که از دست ستمگران مجرمى که تشنه ریختن خون هاى اهل بیت معصومین بودند نجات یافتند که آنان عبارت بودند از:
۱- امام سجّاد علیهالسلام، آن بزرگوار در کربلا بیمار بود، شمر خواست آن حضرت را به قتل برساند، زینب علیهاالسلام آمد و از کشتن او ممانعت کرد.(۱)
۲- امام باقر علیهالسلام، آن بزرگوار در واقعه کربلا کودکى بود که دو سال و چند ماه از عمر شریفش بیشتر نگذشته بود.(۲)
۳- حسن بن الحسن، مجروح شد و او را به کوفه بردند و معالجه نمودند تا بهبودى یافت.(۳)
(( حسن مثنی یادگار امام
دیباچه
گاهی برای انسان این سؤال پیش میآید که: این همه اخبار تاریخی و نکات ریزی که ۱۴۰۰ سال پیش از منطقه جنگی کربلا به ما رسیده، چگونه به سینه تاریخ سپرده شده و به نسلهای بعدی انتقال یافته است. آن چنان که ما امروزه با خواندن و شنیدن این روایات میتوانیم منظره غمبار و افتخار آفرین «عاشورا» را در ذهن خود به تصویر کشیده و مجسم کنیم. در حالی که بزرگترین و پرشورترین حوادث جهان و جنگهای گسترده در طول تاریخ، از این ویژگی برخوردار نیستند و چنین تاریخ روشن و زندهای ندارند.
بدون تردید وجود خانواده و بستگان امام حسین علیهالسلام در صحنه کارزار کربلا، عامل عمدهای در انتقال اخبار و وقایع جانسوز آن به شمار میآید؛ همچنین انتقال گزارشهایی توسط سربازان دشمن و احیاناً رهگذران و مسافران، جای انکار نیست. اما از لابه لای تاریخ در مییابیم که علاوه بر این عوامل، ایثارگران فداکاری نیز در نشر و گسترش اخبار عاشورا دخیل بودهاند و به نقش حسن مُثَنّی در رساندن اخبار و گزارشهای حماسه عاشورا به نسلهای بعدی پی میبریم. او کسی است که در مبارزه با دشمنان ارزشهای دینی، همانند سایر یاران امام حسین علیهالسلام حماسهها آفریده و از حریم عموی بزرگوارش حضرت اباعبداللّه علیهالسلام با تمام وجود دفاع کرده است؛ اما دست تقدیر و شدت جراحات وارده موجب شده است که او بعد از آن همه جانبازی، از آن پیکار سهمناک جان سالم به در برده و بعد از بازیابی سلامت خویش، به عنوان شاهد صادقی، دیدهها و شنیدههای خود را به دیگران بازگو کند.
با مروری اجمالی به مقاتل و منابع تاریخی چنین به دست میآید که شش تن از پسران امام حسن مجتبی علیهالسلام به نامهای حسن بن الحسن، قاسم بن الحسن، عبداللّه بن الحسن، عمرو بن حسن، عبدالرحمن بن حسن و ابوبکر بن حسن، به همراه امام حسین علیهالسلام به سوی کربلا حرکت کردند. عبدالرحمن در منطقه ابواء از دنیا رفت، قاسم و عبداللّه و ابوبکر در روز عاشورا به شهادت رسیدند. عمرو بن حسن نیز چون کودکی بیش نبود، به همراه زنان و دختران به اسارت رفت. اما حسن بن حسن که به «حسن مُثنّی» معروف است، در جنگ نابرابر با دشمن به شدّت مجروح شد و به یاری خداوند متعال از دست سربازان عمر بن سعد نجات یافته و به عنوان روایتگر وقایع و حوادث عاشورا بر مسئولیت حساس خود عمل نمود. باتوجه به شخصیت ارزنده این رادمرد عاشورایی، در این نوشتار کوتاه به بررسی و شرح حال حسن مثنّی میپردازیم. حسن مثنّی یکی از تربیت یافتگان دامان فضل و کرامت میباشد. مادر وی، خوله، دختر منظور فزاریه است. او در اثر تربیت پدر بزرگوارش حضرت مجتبی علیهالسلام به کسب کمالات آسمانی و فضایل معنوی نائل شد و همانند برادرش متولّی صدقات و موقوفات جدّ بزرگوارش علی علیهالسلام گردید. حسن مثنّی جوانی پاک سیرت و نیکو صورت بود که شخصیت والای خود را به فضائل و کمالات انسانی آراسته و مورد تکریم و اعتماد عموم مردم قرار گرفته بود. ازدواج وی با دختر امام حسین علیهالسلام ، که با صلاحدید آن حضرت انجام شد، به افتخارات وی افزود و همراهیاش با کاروان کربلا و شرکت در آن حماسه تاریخی نام وی را در ردیف ایثارگران و فداکاران راستین تاریخ اسلام قرار داد و به عنوان یکی از یاران با وفای سرور و سالار شهیدان قلمداد شد.
او بعد از مبارزات سختی که با تمام وجود در مقابل لشکر یزید انجام داد، به شدّت زخمی شده و به اسارت دشمن در آمد. یکی از سربازان عمر بن سعد به نام ابیحسان اسماء بن خارجه فزاری، که از بستگان مادرش نیز بود، او را از اسارت دشمن نجات داده و در منزل خویش در کوفه به مداوای وی همت گماشت و پس از بهبودی، او را به مدینه روانه کرد. بعد از بازگشت اسرای کربلا به مدینه، حسن مثنّی همچنان با همسر فداکارش فاطمه بنت الحسین زندگی میکرد تا اینکه به دستور عبدالملک بن مروان (از خلفای اموی) مسموم گردیده و در ۳۵ سالگی به شهادت رسید و در قبرستان بقیع مدفون شد.۱
برخی از ویژگیها و امتیازات این جوان برومند هاشمی را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود:
داشتن پدری شایسته
حسن مثنّی به داشتن پدری نمونه و مربّی عالیقدری مفتخر بود که رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم او را جانشین راستین خود دانسته و مخالفتش را، مخالفت با خود تلقّی کرده و در مورد او فرمود: «و امّا الحسن فانّه ابنی و ولدی و منّی و قُرَّهُ عینی و ضیاءُ قلبی و ثمرهُ فؤادی و هو سیّدُ شبابِ اهل الجنّه، و حجّهاللّه علی الامّه، امرهُ امری و قولُهُ قولی، مَنْ تَبِعَهُ فانّه منّی و مَن عصاهُ فلیس منّی۲؛ حسن پسر و فرزند من است، او از من است، او نور چشم و روشنایی قلب من است، او میوه جان من است. او سیّد و سرور جوانان اهل بهشت است. او حجّت خدا بر امت من میباشد. دستور او دستور من، و سخن او سخن من است. کسی که از او پیروی کند، او از من است و کسی که با او مخالفت کند، از من نیست.» حضرت مجتبی علیهالسلام از شدت علاقهای که به این فرزند داشت، نام او را همنام خودش قرار داد. در عرصه دانش حدیث
حسن مثنّی علاوه بر امتیازات ویژهای که داشته است، به عنوان یک محدّث در سلسله اسناد برخی روایات قرار دارد. احادیث وی در موضوعات اجتماعی، اخلاقی و آداب معاشرت میباشد. در اینجا چند مورد از روایات وی را میخوانیم: ۱٫ حسن مثنّی از جدّش رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل میکند که: مَن عال اهل بیتٍ من المسلمین یومهم و لیلتهم غفراللّه ذنوبه۳؛ هرکس یک شبانه روز یک خانواده مسلمان (نیازمند) را سرپرستی کند، خداوند گناهان او را میآمرزد.
۲٫ پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود:
من اجریَ اللّه علی یده فرجاً لمسلمٍ، فرّج اللّه عنه کرب الدّنیا و الآخره۴؛ خداوند متعال به دست هرکسی گشایشی را در گرفتاری یک مسلمانی جاری سازد، غصههای دنیا و آخرت آن فرد خدمتگزار را بر طرف خواهد نمود. ۳٫ رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: حیثُما کنتم فصلُّوا علیّ فَاِنّ صلاتکم تبلُغنی۵؛ هرکجا باشید، بر من صلوات بفرستید؛ چرا که درودها و سلامهای شما به من میرسد. حسن مثنّی روایات خود را از پدرش امام حسن مجتبی علیهالسلام و همسرش فاطمه بنت الحسین علیهالسلام و عبداللّه بن جعفر بن ابیطالب نقل کرده است. و روایات وی را نیز فرزندش عبداللّه محض و عموزادهاش حسن بن محمد بن الحنفیه نقل نمودهاند.
پیوند مبارک
حسن مثنّی هنگامی که به سنّ ازدواج رسید، برای خواستگاری به نزد عمویش امام حسین علیهالسلام آمد و خواستهاش را به حضرت اظهار داشت. امام حسین علیهالسلام به او فرمود: پسرم! من از تو چنین انتظاری را داشتم، برخیز و با من بیا. و آنگاه یادگار برادر را به منزل آورد و او را در انتخاب یکی از دخترانش (فاطمه یا سکینه) آزاد گذاشت. اما شرم و حیاء مانع شد که او حرف دلش را بزند. به این جهت، امام حسین علیهالسلام به وی فرمود: دخترم، فاطمه را انتخاب کن که از جهاتی شبیه مادرم فاطمه زهرا علیهاالسلام میباشد. سپس او را به همسری حسن بن حسن درآورد. ثمره این ازدواج پنج فرزند بود:
۱٫ عبداللّه محض؛
۲٫ ابراهیم غمر؛
۳٫ حسن مثلّث؛
۴٫ زینب؛
۵٫ امّکلثوم.
فاطمه بنت الحسین از بانوان فداکار عاشورایی است که مسئولیتهای مهمّی را در این قیام با شکوه به سامان رسانده است. نقل وقایع حساس حادثه عاشورا، همراهی با اسرای سرافراز کربلا، شایستگی تحمل برخی از وصیتها و سفارشهای پدرگرامیاش در روز عاشورا، از جمله مسئولیتهای این بانوی قهرمان میباشد. همچنان که امام باقر علیهالسلام فرمود:
چون هنگام شهادت امام حسین علیهالسلام فرارسید، دختر بزرگ خود فاطمه را طلبیده و نامهای پیچیده به او داد و وصیتهای ظاهری و باطنی خود را به او کرد (این در حالی بود که علی بن الحسین علیهماالسلام سخت بیمار بود.) فاطمه بعد از بهبودی برادرش امام سجاد علیهالسلام ، آن نامه را به وی تقدیم کرد. فاطمه بنت الحسین، همسر فداکار حسن مثنّی، افزون بر تلاشهای مهمّی که در سفر کربلا به انجام رسانید، در شهر کوفه در حالی که میان اسراء بود، خطابه غرّا و افشاگرانهای نیز ایراد کرده و ستمگران را بیش از پیش رسوا نموده و همه را تحت تأثیر قرار داد. خطابه وی حکایت از نهایت فصاحت و بلاغت این بانوی عصمت و طهارت دارد.۶
فاطمه بنت الحسین علیهماالسلام بسیاری از وقایع ریز و درشت از کربلا را برای آیندگان بازگو کرد. چرا که او از زمان خروج کاروان حسینی از مدینه تا برگشت به مدینه، همه جا حضور داشت و نظارهگر بسیاری از وقایع بوده است. او شریک غم و همدم عمّهاش زینب کبری علیهاالسلام بود. فاطمه آن چنان شکیبایی و توانایی روحی و روانی داشت که سختترین لحظات عرصههای مبارزه را مشاهده و تحمل نمود. این شیر زن تاریخ را میتوان در پایداری و مقاومت، به عمّهاش زینب کبری علیهاالسلام تشبیه نمود. او بانویی شریف، محدّث و اهل ذکر، شبزنده داری و عبادت بود و روزها روزه میگرفت. در یک کلام فاطمه بنت الحسین علیهماالسلام از جمال ظاهری و کمال باطنی برخوردار بود. از سختترین لحظات زندگی فاطمه، زمانی بود که در دربار یزید، یکی از وابستگان حکومتی، از یزید خواست که فاطمه را به عنوان کنیز به وی ببخشد و این عمل با اعتراض شدید حضرت زینب علیهاالسلام رو به رو شد و آن را به کفر یزید نسبت داد. فاطمه بعد از بازگشت به مدینه مدتی با همسرش زندگی کرد و بعد از فوت حسن مثنّی، یک سال تمام بر سر قبر او خیمهای برافراشت و برای شوهرش مجلس ماتم بپا داشت. او زمان امام صادق علیهالسلام را درک نموده و در سال ۱۱۷ ق. و در ۷۰ سالگی در مدینه از دنیا رفته و در بقیع مدفون شد.
پرورش فرزندان مبارز
با مروری اجمالی به کتابهای تاریخی، مشخص میشود که نسل امام حسن مجتبی علیهالسلام توسط دو فرزندش زید و حسن مثنّی تداوم یافته است و همه «سادات حسنی» به این دو بزرگوار نسب میرسانند. اما اکثر رهبران طاغوت ستیز در دوران خلفای عباسی از فرزندان و نوادگان حسن مثنّی میباشند. پسران او عبارتند از:
۱٫ حسن مثلّث
او از مبارزان سرسخت دوران منصور عباسی است که بعد از مقابله جدّی با دستگاه طاغوتی منصور دوانقی، در زندان او درگذشت. حسین بن علی، معروف به «شهید فخّ» نوه اوست که به همراه جمعی از علویان قیام کرده و در منطقه فخّ به شهادت رسید.۷
۲٫ داود
داود، برادر رضاعی امام صادق علیهالسلام است. وی به خاطر مخالفت با دستگاه استبدادی منصور به زندان افتاد. مادرش حبیبه رومی، به جهت رفع گرفتاری فرزندش، به محضر امام صادق علیهالسلام شرفیاب شده و چاره خواست. حضرت صادق علیهالسلام نیز اعمالی را به وی تعلیم داد که بعدها به «عمل امّ داود» معروف شد. این عمل را در نیمه رجب به جای میآورند.۸ آن بانوی مکرّمه با انجام عمل امّداود، زمینه آزادی فرزندش را از سیاه چالهای منصور دوانقی فراهم آورد. داود با امّکلثوم دختر امام سجاد علیهالسلام ازدواج کرد و در ۶۰ سالگی در مدینه از دنیا رفت. وی جدّ سادات «بنیطاووس» نیز محسوب میشود و نسب سید علی بن طاووس، عارف و فقیه پُرآوازه قرن هفتم و صاحب کتاب معروف «اقبال» و دهها اثر ارزشمند دیگر، با ۱۳ واسطه به داود بن حسن مثنّی میرسد.۹
۳٫ ابراهیم الغمر
او پدر بزرگ ابراهیم طباطبا، جدّ «سادات طباطبایی» است. سلسله نسب وی چنین است: ابراهیم طباطبا بن اسماعیل دیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن مثنّی.
۴٫ عبداللّه محض
او را «عبداللّه کامل» نیز گفتهاند. مادر وی فاطمه بنت الحسین علیهماالسلام است. عبداللّه که در صفات عالی انسانی همچون: جمال، سخاوت و کرامت شباهت تامّی به حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم داشت و از طرف پدر و مادر فاطمی و علوی بود، به عبداللّه محض، عبداللّه کامل و شیخ بنیهاشم موسوم گردید. از مشهورترین فرزندان عبداللّه محض، محمد نفس زکیه است که در مدینه بر ضدّ منصور دوانقی خروج کرده و در منطقه «احجار الزیت» به شهادت رسید. عبداللّه بن حسن مثنّی یکی از راویان خطبه فدکیه حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز به شمار میآید.۱۰ این شخصیت پاک سیرت، برخی از حوادث عاشورا را از پدر و مادرش نقل کرده است که روایت ذیل، یکی از آنهاست:
شیخ صدوق در امالی مینویسد: عبداللّه بن حسن مثنّی از مادرش فاطمه بنت الحسین علیهماالسلام چنین نقل میکند: روز عاشورا بعد از شهادت پدرم امام حسین علیهالسلام دشمن برای غارت به خیمهها حمله کرد، عدهای از آنها به خیمه ما هجوم آوردند و من که دختر نوجوانی بودم، با حالتی بهت زده به آنان مینگریستم؛ یکی از آنان در حالی که گریه میکرد، دو خلخال زینتی را از پای من درآورد. گفتم: ای دشمن خدا، تو با این غارتگری و قساوت چرا گریه میکنی؟ او پاسخ داد: چگونه گریه نکنم و حال آنکه من زیور آلات دختر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را غارت میکنم! گفتم: اگر کار زشتی است، انجام نده. او گفت: اگر من این کار را نکنم، دیگری این کار را خواهد کرد.۱۱ از دیگر پسران حسن مثنّی؛ جعفر، عباس، محمد و ابراهیم هستند و نام دختران او زینب، امّکلثوم، رقیه و فاطمه است.
حسن مثنّی در کلام دانشمندان
۱٫ سید بن طاووس، که خود از نوادگان حسن مثنّی است، در مورد عظمت جدّش مینویسد: «در میان اصحاب و یاران پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم هیچ کس به اندازه علی علیهالسلام فرزندان شریف و بزرگواری نداشت و اولاد هیچ کدام در فضائل و مناقب به درجه او نمیرسد. بعد از اینکه از مقام حسنین ـ که سرور جوانان اهل بهشت اند ـ بگذریم، در میان اولاد حسن علیهالسلام افراد با شرافتی همچون: حسن مثنّی، حسن مثلّث، عبداللّه بن مثنّی و محمد نفس زکیه وجود دارد و در میان اولاد امام حسین علیهالسلام ، بزرگوارانی همچون: امام سجاد، امام باقر، امام صادق، امام کاظم و امام رضا علیهمالسلام و… دیده میشوند که هر انسان با انصافی به فضائل و مناقب والای آنان معترف است تا آنجایی که عارفان برجستهای همچون: ابویزید بسطامی به سقایی منزل امام صادق علیهالسلام افتخار میکرده و معروف کرخی به دربانی حضرت رضا علیهالسلام بر خود میبالید و این چنین فرزندانی کجا برای سایر اصحاب یافت میشوند.»۱۲
۲٫ ابن عنبه، شخصیت شناس معروف قرن نهم:
«کنیه حسن مثنّی ابومحمد و مادرش خوله دختر منظور بن زبان است. او که در عصر خود متولّی موقوفات علی علیهالسلام بود، در ایفای نقش و مسئولیت خطیر خویش کمال همّت و تلاش را به کار برد. هنگامی که عمر بن علی از او درخواست کرد که وی را نیز در تولیت موقوفات امیرالمؤمنین علیهالسلام شریک گرداند؛ حسن مثنّی نپذیرفت و به او گفت: به خدا سوگند! من سفارشها و شرائطی را که جدّم علی علیهالسلام قرار داده است هیچگاه تغییر نخواهم داد. چرا که او شرط کرده است متولّی موقوفات خیریّه وی فقط فرزندان فاطمیاش باشند نه غیر آنان.»۱۳ ۳٫ شیخ مفید نیز در این مورد چنین مینویسد:
«حسن مثنّی شخصیّتی جلیل القدر، سرآمد خوبان روزگار، اهل فضل و تقوا و پارسایی و متولّی صدقات و امور خیریّه جدّش امیرمؤمنان علی علیهالسلام در عصر خود بود.» آنگاه به نقل ماجرای وی با حجّاج بن یوسف اشاره کرده است و حضور وی را در حماسه کربلا میستاید و در ادامه میگوید: «او با دختر امام حسین علیهالسلام ازدواج کرد و در ۳۵ سالگی از دنیا رفت.»۱۴
پی نوشت
۱٫ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۶۷؛ معجم رجال الحدیث، ج ۵، ص ۲۸۹٫
۲٫ بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۳۹٫
۳٫ امالی، شیخ طوسی، ص ۵۸۵؛ اعیان الشیعه، ج ۵، ص ۴۶٫
۴٫ امالی، ص ۵۸۵٫
۵٫ اعیان الشیعه، ج ۵، ص ۴۶٫
۶٫زندگانیامامحسین(ع)،رسولیمحلاتی،ص۵۵۴٫
۷٫ تاریخ ابن خلدون، ج ۳، ص ۲۸۰وج۴،ص۱۲٫
۸٫ ر.ک: مفاتیح الجنان.
۹٫ امالی، صدوق، ص ۲۲۸، مجلس ۳۰٫
۱۰٫رسالهاسدیه،ص۴۵وبحارالانوار،ج۱۴،ص۳۷٫
۱۱٫ رساله اسدیه، ص ۳۰ و ۳۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۴، ص ۹۸؛ بلاغات النساء، ص ۱۲٫
۱۲٫ الطرائف، ص ۵۲۰٫
۱۳٫ عمده الطالب فی انساب آل ابیطالب، ص۹۸٫
۱۴٫ارشاد، ج ۲، ص ۲۶٫
منبع: فرهنگ کوثر شماره ۵۵ مهر ۱۳۸۱ نویسنده:عبدالکریم پاکنیا ))
۴- زید بن الحسن.(۴)
(( فرزند امام حسن مجتبی علیهالسلام که در روز عاشورا به اسارت درآمد.
منبع: فرهنگ عاشوراچ۱ ص۴۴۳ نویسنده:جواد محدثی ))
۵ –عمر بن الحسین.
(( به قولی او فرزند امام حسین علیهالسلام بود که در روزعاشورا به اسارت درآمد.
منبع: فرهنگ عاشورا ص ۹۱۹ نویسنده:جواد محدثی ))
۶ – قاسم بن عبدالله
(( او یکى دیگر از فرزندان عبدالله بن جعفر طیار است.
منبع:قصّه کربلا- به ضمیمه قصّه انتقام نویسنده:على نظرىمنفرد ))
۷ – محمد بن عقیل.(۵)
(( خوارزمی محمد را از شهدای کربلا به حساب آورده است. اما شهادت ایشان مورد تردید است
منبع: فرهنگ عاشورا ص ۱۱۲۷ نویسنده:جواد محدثی ))
۸ – عقبه بن سمعان، او غلام حضرت رباب است،(۶)سپاهیان دشمن او را گرفته و نزد عمربن سعد آوردند، عمر بن سعد او را گفت: تو کیستى؟ عقبه بن سمعان گفت: من مملوک و غلامم. او را آزاد نمودند.(۷)
(( او از شهیدان و از روایتگران وقایع عاشوراست. این مرد از خدمتگزاران بیت رفیع امامت است و «ابومخنف» خبر فرود سالار شایستگان در کربلا و نامهی «ابن زیاد» به «حر» را با یک واسطه از او روایت میکند.
نامبرده جریان حرکت سالار شهیدان از مدینه، دیدارش با عبدالله بن مطیع، فرودش در مکه، دو سخن «ابنعباس و «ابنزبیر» به آن حضرت به هنگام حرکت از مکه، خبر فرستادهی فرماندار آن روز مکه، برای بازگرداندن پیشوای آزاد مردان به مکه، سخن مشهور حضرت علی اکبر علیهالسلام به آن حضرت در «قصر بنیمقاتل»، فرود کاروان نور در کربلا، رسیدن نامه ابنزیاد به حر، آمدن عمر سعد به کربلا، و سخنان و پیشنهادهای امام حسین علیهالسلام به «ابنسعد» فرمانده سپاه اموی را، روایت میکند.
لازم به یادآوری است که این مرد همهی این رویدادها را از «حارث بن کعب» آورده است. نام او در زیارت رجبیه آمده است: السلام علی عقبه بن سمعان… ابناثیر در الکامل ضمن شرح کربلا و عاشورا از عقبه بن سمعان نقل میکند که میگوید: من با امام حسین علیهالسلام از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا بودم و همه خطابهها و کلماتش را شنیدم نه در آن اظهار عجز بود و نه تحمل ذلت یا بیعت با یزید. فقط میفرمود: دعونی لا ذهب فی هذه الارض العریضه تنظر بما یسیر امر الناس – یعنی بگذارید که من در این وسعت پهناور زمین بروم تا ببینم کار به کجا میکشد – و میفرمود: به خدا قسم نه چون ذلیلان به شما تسلیم میشوم و نه چون بردگان فرار میکنم… عقبه بن سمعان همان است که در ذوحسم به امر امام خورجین نامههای اهل کوفه و عراق را درآورد و به حر بن یزید و سپاهش نشان میداد… سرانجام عقبه نیز پس از پیکار با دشمن در عاشورای حسینی به شهادت رسید.
منبع: فرهنگ عاشورا ص ۸۰۹ نویسنده:جواد محدثی ))
۹- موقع بن ثمامه الاسدی، او نیز با امام حسین علیهالسلام بود و آنچه تیر داشت به سوى دشمن افکند و با آنان مقاتله کرد، پس گروهى از قبیلهاش آمده و او را امان دادند و نزد آنان رفت، چون عبیدالله از این واقعه آگاه شد او را به «زاره» تبعید نمود.(۸)
(( وی یکی از شهدای قبیله بنیاسد در کربلاست که همچون سوار بن ابیعمیر که شش ماه بعد از واقعهی کربلا در اثر جراحات به شهادت رسید، یکسال پس از حادثه عاشورا به فیض شهادت نایل آمد. بنا به نقل تنقیح المقال و ابصار العین و منتهی الآمال، موقع بن ثمامه شبانه خود را به اردوی امام علیهالسلام رسانید و بعد از رد شروط حضرت امام حسین علیهالسلام از طرف دشمن، او در روز عاشورا در راه دفاع از امام علیهالسلام آنقدر جنگید تا اینکه تیرهایش تمام شده و مجروح بر زمین افتاده از خویش دفاع میکرد، آنگاه قومش او را نجات داده و به کوفه آورده و مخفی کردند وقتی عمر سعد، ابنزیاد را از حال او باخبر کرد، دستور قتل او را صادر کرد، ولی جمعی از بنیاسد شفاعتش کردند تا او را نکشت ولی در غل و زنجیر و آهن کرده به قریه زراره، با آن حالت مریضی و جراحات، تبعیدش کرد، تا اینکه بعد از یک سال به شهادت رسید. وی هر چند در کربلا به شهادت نرسیده ولی در عظمت و ثواب مانند آنهاست.
شاعر معروف شیعی کمیت اسدی در این مصرع از موقع که کنیهاش اباموسی بوده یاد نموده: «ان اباموسی اسیر مکبل»؛ «موقع اباموسی اسیری که به کبل، زنجیر و آهنی بسته شده».
منبع: فرهنگ عاشورا ص ۱۲۳۶ نویسنده:جواد محدثی ))
۱۰- مسلم بن رباح
(( او با امام حسین علیهالسلام بود و آن حضرت را خدمت مىکرد و چون امام علیهالسلام کشته شد او رهائى پیدا کرده و نجات یافت، و او همان کسى است که بعضى از وقایع کربلا را روایت میکند.
منبع: حیاه الامام الحسین ۳/۳۱۳ ))
۱۱- ضحاک بن عبدالله
(( وی از راویان واقعهی عاشوراست. از نامبرده سرگذشت جاودانهی شب عاشورا، رویدادهای درس آموز و تکان دهندهی روز عاشورا، آمادگی حسین علیهالسلام و یارانش برای دفاع قهرمانانه از حق و عدالت، و نیز سخنان روشنگرانه و خیرخواهانهی آن حضرت در آن روز سرنوشت ساز، روایت شده است. «ابومخنف» این رویدادها و اخبار را با یک واسطه از او روایت میکند. و واسطهی او در نقل این روایات «عبدالله بن عاصم» است. این مرد نیز از حمدان میباشد. از اصحاب امام حسین علیهالسلام در کربلا بود، ولی پس از شهادت یاران امام، تصمیم به فرار از معرکه گرفت. خدمت امام آمد و گفت: ای پسر پیامبر! با هم قرار گذاشته بودیم که تا وقتی مدافعی داری من هم دفاع کنم، اینک که مدافعان کشته شدهاند، مرا اجازه بده که بروم، امام آزادش گذاشت. او که قبلا اسب خود را در یکی از خیمهها بسته بود و خود، پیاده میجنگید، پس از اذن امام، سراغ اسب خویش رفت و سوار شده، به طرف نیروهای سپاه کوفه تاخت. برایش راه باز کردند. تعدادی از سربازان تعقیبش کردند. چون به روستایی نزدیک ساحل فرات به نام «شفیه» رسید، ایستاد. تعقیب کنندگان او را شناختند و از تعقیبش منصرف شدند.
منبع: فرهنگ عاشوراچ۱ ص ۶۰۶ نویسنده:جواد محدثی ))
پی نوشت
۱- المنتظم ابن جوزى، ۵/۳۴۱٫
۲- مقتل الحسین مقرم، ۳۰۵٫ ولى بنا بر قول اصح ولادت حضرت باقر علیهالسلام در سال ۵۷ و عمر شریفش در واقعه کربلا نزدیک به چهار سال بوده است.
۳- ارشاد شیخ مفید، ۲/۲۵٫
۴- مقاتل الطالبیین، ۱۱۹٫
۵- حیاه الامام الحسین، ۳/۳۱۴٫
۶- رباب دختر امر القیس کلبى، مادر حضرت سکینه دختر امام حسین علیهالسلام است.
۷- انساب الاشراف ۳/۲۰۵٫
۸- کامل ابن اثیر ۴/۸۰٫
منبع:قصّه کربلا- به ضمیمه قصّه انتقام،
نویسنده:على نظرىمنفرد