ابن عربى و عصمت ابوبكرعلیه اللعنة !!!

ابن عربى و عصمت ابوبكر علیه اللعنة !!!

محى الّدين براى برخى از رجال اللّه‏ مقام شامخى قائل است و ابوبكر را در بالاترين مرتبه آن مقام مى‏داند.

در فتوحات مكّيّه مى‏گويد: …حتى لاينوون الاّ ما أمرهم اللّه‏ به أن ينووه و يقصدوه و هذا غاية ما يقدر عليه رجال اللّه‏ و هذه الطائفة فى الرجال قليلون فانّه مقام ضيّق جدا يحتاج صاحبه الى حضور دائم و أكبر من كان فيه أبوبكر الصديق  رضى‏الله‏عنه و لهذا قال عمربن الخطاب  رضى‏الله‏عنهفيه فى حرب اليمامه فما هو الاّ ان رأيت أن اللّه‏ عزّوجلّ قد شرح صدر أبى‏بكر للقتال فعرفت أنّه الحق لمعرفة عمر باشتغال أبى‏بكر بباطنه. فاذا صدرت منه حركة فى ظاهره فما تصدر الاّ من «إل» و هو عزيز…

يقولون هذا كلام ما خرج الاّ من «إل» اى هو كلام الهىّ ما هو كلام مخلوق[1].

از سخن فوق استفاده مى‏شود كه ابوبكر نه تنها در گفتار وكردار معصوم بوده است بلكه در فكر نيز معصوم بوده تا آن جا كه كلام وى كلام الهى است.

به همين جهت است كه ابن عربى در فتوحات آورده است اگر بندگان خالص الهى از هر در بهشت كه بخواهند وارد شوند وارد مى‏شوند، اما ابوبكر از تمام درهاى بهشت وارد مى‏شود.

…وجوه كثيرة فيفضل غيره ممن ليس له ذلك و لذلك لما ذكر رسول‏اللّه‏      صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم [2] الثمانية الابواب من الجنّة أن يدخل من أيّها شاء. قال أبوبكر: يا رسول‏اللّه‏! و ما على الانسان أن يدخل من الابواب كلّها قال رسول‏اللّه‏     صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم: أرجو أن تكون منهم يا أبابكر! …[3]

ابن عربى سنى نيست.

ابن عربى سنى نيست، زيرا اهل سنت اين مقام را براى ابوبكر قائل نيستند بلكه در صحيح مسلم وصحيح بخارى در مورد غصب فدك عقيده حضرت على بن ابى طالب عليه‏السلام را به نقل از عمر چنين باز گو كرده‏اند.

(خطاب به عباس وعلى  عليه‏السلام) قال «(عمر): فلمّا توفى رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏سلمقال ابوبكر: قال رسول اللّه‏  صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم «لا نورث ما تركنا صدقة» فرأيتماه «كاذبا آثما غادرا خائنا»،[4]

و در مورد هجوم به خانه فاطمه زهرا عليهاالسلام از خود ابوبكر نقل مى‏كنند كه در ضمن آرزو براى فعل وترك كارهائى مى‏گفت: «وددت أنّى لم أكن كشفت بيت فاطمة وتركته وان أغلق على الحرب» اين سخن ابوبكر را گروهى از علماى اهل سنت مانند الطبرانى،[5] الطبرى،[6] الذهبى،[7] السيوطى،[8] السمهودى[9]، المتقى الهندى [10] و…نقل كرده‏اند.

اهل سنت چنين مقامى را كه محى الّدين براى ابوبكر ذكر كرده حتّى براى پيامبر  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نيز قائل نيستند، زيرا نسبت مى‏دهند كه گاه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم «نستجر باللّه‏» به برخى به ناحق دشنام مى‏داد، ومى‏فرمود: خدايا من بشرم، غضب مى‏كنم، همانطور كه بشر غضب مى‏كند، پس هر مؤمنى را كه آزردم، دشنام دادم، ناسزا گفتم، لعن كردم، تا زيانه زدم، آن را براى وى كفّاره گناهان، رحمت، وسيله قرب، اجر و درجه در روز قيامت قرار بده[11].

و از أنس بن مالك نقل كرده، كه ام سليم دختر يتيمى را سرپرستى مى‏كرد، روزى پيامبر ( صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم) آن دخترك يتيم را ديد، فرمود: آهاى دختر، بزرگ شدى، سنّت بيشتر نشود، دختر گريه كنان به نزد ام سليم رفت، ام سليم پرسيد چه شده؟ دختر گفت: پيامبر مرا نفرين كرد كه ديگر نمانم و سنّم افزون نگردد،

ام سليم چادر سر كرد، با عجله خدمت پيامبر  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم رفت، و گفت: يا نبيّ اللّه‏ يتيمم را نفرين كردى؟

پيغمبر   صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم خنديد، و سپس فرمود: اى ام سليم، مگر نمى‏دانى؟ من با خدا شرط كرده‏ام كه من بشرم، همانطور كه بقيه بشر راضى مى‏شوند راضى مى‏شوم و همانطور كه بقيّه غضب مى‏كنند خشمگين مى‏گردم، پس هر كس از امّتم را دعا كردم به دعائى كه سزاوار آن نيست، آن را براى او پاكيزگى و نظافت و قربت قرار بده كه به آن در روز قيامت به تو تقرّب جويد[12].

شايد خود ابن عربى هم چنين مقامى را كه براى ابوبكر قايل شده براى پيامبر  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم قائل نباشد.


[1]. فتوحات ج 1 ص 212 باب 33 الثالث والثالثون

[2] ـابن عربى همچون بسيارى از اهل سنت مقيد است كه در صلوات، بر آل محمد صلوات نفرستد، با وجود اينكه احاديث اهل سنت نيز بر صلوات بر اهل بيت پيامبر عليهم‏السلام تاكيد دارد. چنانكه ابن قيم جوزيّة در جلاء الأفهام ص292 مى‏گويد: «… أنّ أكثر الأحاديث الصحاح والحسان، بل كلّها مصرّحة بذكر النّبي  صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم وبذكر آله، و… تظاهرت على لفظ «محمّد وآل محمّد». انتهى

ما در اينجا به دسته‏اى از اين احاديث اشاره مى‏كنيم .

منها: ما ورد في كيفية الصلاة عليه  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم. وهي كما قال  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم: «قولوا: اللّهم صل على محمّد وعلى آل محمّد…».

فقد ورد في البخاري، ج3، كتاب التفسير، باب452، ص489، ح1222 و ج4، كتاب الدعوات، باب 734 ص، 434، ح1226.

ومسلم، ج1، كتاب الصلاة، باب17، ص386، ح406،405.

والنسائي، ج3، باب كيف الصلاة على النّبي  صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم، ص47.

والترمذي، ج2، باب20 من ابواب الصلوة، ص352، ح483.

وابن ماجه، ج1، باب الصلاة على النّبي  صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم، باب25، ص293، ح904.

وأبو داود، ج1، باب الصلاة على النّبي  صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم، ص257، ح978،977،976.

والدارمي، ج1، باب الصلاة على النّبي  صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم، ص356، ح1343،1342.

وأحمد في مسنده، ج4، «مسند أبي سعيد الخدري»، ص94، ح11433، و ج8، «مسند أبو مسعود الانصاري»، ص317، ح22415، و ج9، «حديث بريدة الاسلمي»، ص18، ح23049، و ج6، «مسند الكوفيين»، ص320، ح18128، و ص324، ح18150، و ص325، ح18156.

ما هم عبارات ابن عربى را همان گونه كه هست مى‏آوريم تا اولاً امانت را حفظ كر ده باشيم، ثانيا: تقيد وى را به اين سيره اغلب اهل سنت نشان دهيم.

[3]. فتوحات مكية ج1 ص318 باب الخامس والستون

[4]. صحيح مسلم، ج 4، ص 28، كتاب الجهاد و السير، باب 15 حكم‏الفى‏ء، حديث 49، مؤسسة عزّالدين. صحيح بخارى، ج 4، ص 121، كتاب النفقات، باب 180 حبس نفقه الرجل،ح 272. همان ج 3، ص 188، كتاب المغازى، باب 129، ح 526. همان ص 755، كتاب الاعتصام، باب 1170 ما يكره من التعمق و التنازع فى العلم، حديث 2112.

[5]. المعجم الكبير: ا/ 62 رقم 43.

[6]. تاريخ الطبرى: 3 / 215.

[7]. تاريخ الاسلام عهد الخلفاء: 711.

[8]. مسند فاطمة: 34 – 35.

[9]. عقد الفريد: 4 / 268.

[10]. كنزالعمال: 5 / 632 رقم 14113.

[11] ـ صحيح مسلم ج5، كتاب البرّ والصّلة والآداب، باب 25 من لعنه النّبيّ  صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم أو سبه أو دعا عليه وليس هو أهلاً لذلك، كان له زكاةً وأجرا ورحمةً ص 168، حديث 88 تا95.

[12] ـ كانت عند أُم سليم يتيمة… فرأى رسول اللّه‏  صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم اليتيمة. فقال: أنتِ هِيَه؟ لقدكبرتِ لا كبر سنّكِ، فرجعت اليتيمة إلى أم سليم تبكي. فقالت أم سليم: مالكِ؟ يا بنيّة! قالت الجارية: دعا عليّ نبيّ اللّه‏ ( صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم) أن لا يكبر سنّي. فالآن لا يكبر سنّي أبدا.

فخرجت أم سليم مستعجلة تلوث خمارها، حتى لقيت رسول اللّه‏ ( صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم)، فقال لها رسول اللّه‏  «: مالكِ؟ يا أم سليم! فقالت: يا نبيّ اللّه‏ أدعوت على يتيمي؟ قال ( صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم) وما ذاك؟ يا أم سليم!… فضحك رسول اللّه‏ ( صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم) ثم قال: يا أم سليم! أما تعلمين أنّ شرطي على ربّي؟ أنّي اشترطت على ربّي فقلت: إنّما أنا بشر، ارضى كما يرضى البشر، واغضب كما يغضب البشر، فإنّما أحد دعوت عليه، من أمّتي. بدعوةٍ ليس لها بأهل، أن تجعلها له طهورا وزكاةً وقربةً تقرّبه بها منه يوم القيامة. صحيح مسلم، همان، حديث 95.

نوشته : سيد عليرضا حسينى

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

سخنان اهل عرفان
6
خرده گیری و اعتراض محمد محسن حسینی تهرانی به محکومیت تخریب حرم امامین عسکریین (ع) و کوچک شمردن این هتک حرمت + فایل صوتی

خرده گیری و اعتراض محمد محسن حسینی تهرانی به محکومیت تخریب حرم امامین عسکریین علیهما السلام و کوچک شمردن این هتک حرمت + فایل صوتی   سید محمد محسن حسینی تهرانی۱ یکی از سردمداران عرفان مصطلح در جلسه ای در اهواز طی سخنانی سخیف و با ادبیاتی بسیار نامناسب با اشکال …

سخنان اهل عرفان
2
نقدی بر سخنان آیت الله مصباح که فرمودند : باقرآن وروایات نمی شود معاد،قیامت، بهشت وجهنم را ثابت کرد؟+فایل صوتی

نقدی بر سخنان آیت الله مصباح که فرمودند : باقرآن وروایات نمی شود معاد،قیامت، بهشت وجهنم را ثابت کرد؟+فایل صوتی     آیة‌‌الله مصباح یزدی، ۲۵شهریور ماه، در آیین آغاز سال تحصیلی مرکز آموزش تخصصی فلسفه اسلامی حوزه علمیه قم مطالبی را بیان نمودندمبنی بر اینکه که مباحثى چون معاد، …

سخنان اهل عرفان
156
سخنان سخیف و توهین آمیز دکتر الهی قمشه ای و تمسخر روایات معتبر و ارزشمند شیعه + فایل صوتی

 سخنان سخیف و توهین آمیز دکتر الهی قمشه ای و تمسخر روایات معتبر و ارزشمند شیعه + فایل صوتی       امام صادق علیه اسلام ازسنت پیامبر صل الله علیه وآله می گوید: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَخْرُجُ فِی مَلَإٍ مِنَ النَّاسِ مِنْ أَصْحَابِهِ کُلَّ عَشِیَّةِ خَمِیسٍ إِلَى بَقِیعِ …