اسامى واوصاف والقاب حضرت مهدى (عج)
اسامى واوصاف والقاب حضرت مهدى (عج)
مرحوم ثقه الاسلام نورى در بیان اسماء شریفه امام عصر (علیه السلام)، با استناد به آیات وروایات وکتب آسمانى پیشین وتعبیرات راویان وتاریخ نگاران تعداد یکصد وهشتاد ودو اسم ولقب براى حضرت مهدى (علیه السلام) ذکر مى کند ومدّعى است که در این مقام، از استنباط هاى شخصى واستحسان هاى غیر قطعى خوددارى نموده است که در غیر این صورت چندین برابر این اسماء والقاب، قابل استخراج از کتب مختلفه بود. که از آن جمله است:
محمّد، احمد، عبد اللّه، محمود، مهدى، برهان، حجّت، حامد، خلف صالح، داعى، شرید صاحب، غائب، قائم، منتظر و….(۸)
کنیه هاى آن حضرت عبارتند از: ابو القاسم (هم کنیه پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم))، ابو عبد اللّه، ابا صالح که مرحوم نورى ابو ابراهیم، ابو الحسن وابو تراب را نیز از کنیه هاى ایشان شمرده است.
در اینجا به ذکر پاره اى عناوین وصفات که در ضمن زیارتهاى مختلفه وادعیه مربوط به حضرت مهدى (علیه السلام) مورد تصریح قرار گرفته است اشاره داریم، با این امید که دقّت وتأمّلى در آنها، ما را با شئونات مختلفه آن بزرگوار آشنا ساخته ومقاماتى را که غالباً از لسان معصومین(علیهم السلام) در ضمن این دعاها وزیارتها براى امام دوازدهم (علیه السلام) بر شمرده شده براى مان روشن تر سازد.
قابل ذکر اینکه تمام این عناوین واوصاف بطور خاص در مورد حضرت مهدى (علیه السلام) وارد گردیده، اگرچه بسیارى از آنها در مورد سایر امامان بزرگوار اسلام (علیهم السلام) نیز مى تواند مصداق داشته باشد.
دیگر اینکه، آنچه ذکر مى شود نه به ادّعاى اسم یا لقب آن حضرت، بلکه به عنوان بهرهورى از تعابیر موجود در نصوص زیارت ودعاست، اعم از اینکه واژه اى مفرد یا جمله اى توصیفى باشد.
بقیّه اللّه: باقیمانده خدا در زمین.
خلیفه اللّه: جانشین خدا در میان خلایق.
وجه اللّه: مظهر جمال وجلال خدا، سمت وسوى الهى که اولیاى حق رو به او دارند.
باب اللّه: دروازه همه معارف الهى، درى که خدا جویان براى ورود به ساحت قدس الهى، قصدش مى کنند.
داعى اللّه: دعوت کننده الهى، فرا خواننده مردم به سوى خدا، منادى راستین هدایت الى اللّه.
سبیل اللّه: راه خدا، که هرکس سلوکش را جز در راستاى آن قرار دهد سر انجامى جز هلاکت نخواهد داشت.
ولى اللّه: سر سپرده به ولایت خدا وحامل ولایت الهى، دوست خدا.
حجه اللّه: حجّت خدا، برهان پروردگار، آن کس که براى هدایتِ در دنیا، وحسابِ در آخرت به او احتجاج مى کنند.
نور اللّه: نور خاموشى ناپذیر خدا، ظاهر کننده همه معارف وحقایق توحیدى، مایه هدایت رهجویان.
عین اللّه: دیده بیدار خدا در میان خلق، دیدبان هستى، چشم خدا در مراقبت کردار بندگان.
سلاله النّبوّه: فرزند نبوّت، باقیمانده نسل پیامبران.
خاتم الاوصیاء: پایان بخش سلسله امامت، آخرین جانشین پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم).
علم الهدى: پرچم هدایت، رایت همیشه افراشته در راه اللّه، نشان مسیر حقیقت.
سفینه النّجاه: کشتى نجات، وسیله رهایى از غرقاب ضلالت، سفینه رستگارى.
عین الحیوه: چشمه زندگى، منبع حیات حقیقى.
القائم المنتظر: قیام کننده مورد انتظار، انقلابى بى نظیرى که همه صالحان چشم انتظار قیام جهانى اویند.
العدل المشتهر: عدالت مشهور، تحقق بخش عدالت موعود.
السیف الشاهر: شمشیر کشیده حق، شمشیر از نیام بر آمده در اقامه عدل وداد.
القمر الزّاهر: ماه درخشان، ماهتاب دلفروز شبهاى سیاه فتنه وجور.
شمس الظلاّم: خورشید آسمان هستى ظلمت گرفتگان، مهر تابنده در ظلمات زمین.
ربیع الأنام: بهار مردمان، سر فصل شکوفایى انسان، فصل اعتدال خلایق.
نضره الأیّام: طراوت روزگار، شادابى زمان، سرّ سرسبزى دوباره تاریخ.
الدین المأثور: تجسّم دین، تجسید آیین بر جاى مانده از آثار پیامبران، خودِ دین، کیان آیین، روح مذهب.
الکتاب المسطور: قرآن مجسّم، کتاب نوشته شده با قلم تکوین، معجزه پیامبر در هیئت بشرى.
صاحب الأمر: دارنده ولایت امر الهى، صاحب فرمان واختیاردار شریعت.
صاحب الزمان: اختیار دارِ زمانه، فرمانده کل هستى به اذن حق.
مطهّر الأرض: تطهیر کننده زمین که مسجد خداست، از بین برنده پلیدى وناپاکى از بسیط خاک.
ناشر العدل: برپا دارنده عدالت، بر افرازنده پرچم عدل وداد در سراسر گیتى.
مهدى الامم: هدایتگر همه امّت ها، راه یافته راهنماى همه طوایف بشریت.
جامع الکَلِم: گردآورنده همه کلمه ها بر اساس کلمه توحید، وحدت بخش همه صفها.
ناصر حق اللّه: یاریگر حقِ خدا، یاورِ حقیقت.
دلیل اراده اللّه: راهنماى مردم به سوى مقاصد الهى، راه بلد وراهبر انسانها در راستاى اراده خداوند.
الثائر بأمر اللّه: قیام کننده به دستور الهى، بر انگیخته به فرمان پروردگار، شورنده بر غیر خدا به امر خدا.
محیى المؤمنین: احیاگر مؤمنان، حیاتبخش دلهاى اهل ایمان.
مبیر الکافرین: نابود کننده کافران، درهم شکننده کاخ کفر، هلاک کننده کفار.
معزّ المؤمنین: عزّت بخش مؤمنان، ارزش دهنده اهل ایمان.
مذلّ الکافرین: خوار کننده کافران، درهم شکننده جبروتِ کفر پیشگان.
منجى المستضعفین: نجات دهنده مستضعفان، رهایى بخش استضعاف کشیدگان.
سیف اللّه الّذى لا ینبو: شمشیر قهر خدا که کندى نپذیرد.
میثاق اللّه الّذى أخذه: پیمان بندگى خدا که از بندگان گرفته شده.
مدار الدهر: مدار روزگار، محور گردونه وجود، مرکز پیدایش زمان.
ناموس العصر: نگهدارنده زمان، کیان هستى دوران.
کلمه اللّه التامه: کلمه تامّه خداوند، حجّت بالغه الهى.
تالى کتاب اللّه: تلاوت کننده کتاب خدا، قارى آیات کریمه قرآن.
وعد اللّه الّذى ضمنه: وعده ضمانت شده خدا، پیمان تخلّف ناپذیر الهى.
رحمه اللّه الواسعه: رحمت بى پایان خدا، لطف ورحمت بى کرانه پروردگار رحمت گسترده حق.
حافظ اسرار رب العالمین: نگهبان اسرار پروردگار، حافظ رازهاى ربوبى.
معدن العلوم النبویّه: گنجینه دانش هاى پیامبرى ـ خزانه معارف نبوى.
نظام الدین: نظام بخش دین.
یعسوب المتقین: پیشواى متقین.
معزّ الاولیاء: عزت بخش یاران.
مذلّ الأعداء: خوار کننده دشمنان.
وارث الانبیاء: میراث بر پیامبران.
نور ابصار الورى: نور دیدگان خلایق.
الوتر الموتور: خونخواه شهیدان.
کاشف البلوى: بر طرف کننده بلاها.
المعد لقطع دابر الظلمه: مهیّا شده براى ریشه کن کردن ظالمان.
المنتظر لاقامه الأمت والعوج: مورد انتظار براى از بین بردن کژیها ونادرستى ها.
المترجى لازاله الجور والعدوان: مورد آرزو براى بر طرف کردن ستم وتجاوز.
المدّخّر لتجدید الفرائض والسنن: ذخیره شده براى تجدید واجبات وسنن الهى.
المؤمّل لاِحیاء الکتاب وحدوده: مورد امید براى زنده ساختن دوباره قرآن وحدود آن.
جامع الکلمه على التقوى: گرد آورنده مردم بر اساس تقوى.
السبب المتصل بین الأرض والسماء: واسطه بین آسمان وزمین، کانال رحمت حق بر خلق.
صاحب یوم الفتح وناشررایه الهدى: صاحب روز پیروزى وبر افرازنده پرچم هدایت.
مؤلف شمل الصلاح والرضا: الفت دهنده دلها بر اساس رضایت ودرستکارى.
الطالب بدم المقتول بکربلا: خونخواه شهید کربلا.
المنصور على من اعتدى علیه وافترى: یارى شده علیه دشمنان وافترا زنندگان.
المضطرّ الّذى یجاب اذا دعى: پریشان ودرمانده اى که چون دعا کند دعایش مستجاب شود.
پی نوشت:
(۸) نجم الثاقب، از صفحه ۵۵ تا ۱۳۲٫
مهدى در قرآن وکلام ائمه اطهار علیهم السلام