جهانى شدن

جهانى شدن

جهانى شدن

 

جهانى شدن به چه معنایى است؟

به نظر مى رسد با همه تعاریفى که از جهانى شدن ارائه شده، تاکنون تعریف روشن وجامعى از ان ارائه نشده است. زیرا اوّلا: این پدیده هنوز به حدّ تکامل نهایى خود نرسیده است. ثانیا: هر کسى در مقام تعریف، بُعدى از ابعاد ان را بازگو کرده است.

در عین حال به برخى از تعاریف اشاره مى کنیم:

۱ – برخى جهانى شدن را فرایندى اجتماعى مى دانند که در ان قید وبندهاى جغرافیایى که بر روابط اجتماعى وفرهنگى سایه افکنده است از بین مى رود.(۲)

۲ – برخى دیگر جهانى شدن را به معناى تشدید روابط اجتماعى در سرتاسر جهان مى دانند که مکان هاى دور از هم را چنان به هم مرتبط مى سازد که اتفاقات هر محل، زاده حوادثى است که کیلومترها دورتر به وقوع مى پیوندد.(۳)

۳ – هاروى، جهانى شدن را در بردارنده دو مفهوم فشردگى زمان ومکان وکاهش فاصله ها تلقّى مى کند.(۴)

ریشه هاى تاریخى جهانى شدن از چه زمانى است؟

ریشه هاى تاریخى جهانى شدن را مى توان به عمق تاریخ بشر مربوط دانست. طبق نظر جامعه شناسان وباستان شناسان، زندگى بشر از زندگى هاى محدود خانوادگى وانفرادى در جنگل ها وغارها وپناهگاه ها شروع شده وبه تدریج به جمعیّت هاى عشیره اى وقبیله اى واجتماعات محدود در کنار چشمه ها ورودخانه ها تبدیل شده، بعدا تبدیل به روستاها وواحدهاى کوچک شده اند وسپس شهرها تشکیل شده واز شهرها به تدریج کشورها ودولت ها پدید آمده اند. بنابراین، در مجموع، زندگى بشر به سوى جهانى شدن در حرکت است. یعنى هر چه که به پیش مى رویم تفرقه ها کم وتجمع ها زیاد مى شود. البته این حرکت در قرون اخیر سرعت بیشتر به خود گرفته است، وبا بهره گیرى از وسایل جدید ارتباط جمعى حرکت به سوى جهانى شدن شتاب بیشترى خواهد گرفت.

غربى ها از جهانى شدن چه اهدافى را دنبال مى کنند؟

به نظر مى رسد با سه وجه مهم واساسى وگاهى متمایز از هم روبه رو هستیم که به اشتباه یا تسامح به هر سه عنوان (جهانى شدن) اطلاق مى گردد:

۱ – فرایند طبیعى وتدریجى جهانى شدن.

۲ – جهانى سازى غربى.

۳ – جهانى سازى امریکایى.

(جهانى شدن) گر چه یک روند وحرکت تدریجى، طبیعى وتکاملى را طى کرده ودر عصر جدید به مراحل بالایى از بالندگى وشکوفایى علمى، اقتصادى وتکنولوژى دست یافته است، ولى همین روند طبیعى در حرکت رو به رشد وتکاملى خود شاهد دست اندازى ودخل وتصرّف قدرت هاى اقتصادى وسیاسى بزرگ بوده ودر بعضى موارد در خدمت منافع وامال انها قرار گرفته است، که از ان به (جهانى کردن) تعبیر مى شود. به عبارت روشن تر قدرت هاى پیشرفته غربى وصاحبان شرکت هاى بزرگ اقتصادى وتجارى و… این روند را در خدمت منافع خود گرفته وبه نوعى خود را بر این فرایند طبیعى تحمیل کرده وحتى در مسیر حرکت ان انحراف ایجاد کرده اند.

پروژه (جهانى سازى) امریکایى دقیقا همان امریکایى سازى وتحت سلطه قرار دادن کلّ جهان از سوى امریکا است وامرى کاملا متمایز با روند (جهانى شدن) است. پس در حقیقت بین (جهانى شدن طبیعى) و(جهانى کردن غربى) با (جهانى سازى امریکایى) فرق فاحشى است. (جهانى کردن اقتصاد) به دنبال تحوّل عمیق سرمایه دارى وحاکمیت نظام سلطه ومبادله نامتوازن صورت مى پذیرد. این پروژه، اوج پیروزى سرمایه دارى جهانى وحاکم شدن رقابت بى قید وشرط در سراسر جهان است.

(جهانى سازى امریکایى) در زمینه نظامى، سیاسى وحتّى اقتصادى پروژه اى است که ناشى از سیاست ها واستراتژى هاى کلان ایالات متحده امریکا است. به عبارت دیگر جهانى سازى همان امریکایى سازى است.

جهانى شدن چه جنبه هاى منفى دارد؟

(جهانى شدن) به رغم انکه یک روند وحرکت تدریجى، طبیعى وتکاملى را طى کرده ودر عصر جدید به مراحل بالایى از بالندگى وشکوفایى علمى، اقتصادى وتکنولوژى دست یافته است، ولى در عین حال اثار منفى نیز در پى داشته است، که مى توان به برخى از انها اشاره کرد:

۱ – نبود رهبرى واحد وتاثیرگذار در عرصه بین الملل وفزونى رقابت ها وستیزه جویى ها.

۲ – ترویج فساد، بى بند وبارى، فحشا وفرهنگ منحط غربى واز بین رفتن اموزه هاى اخلاقى ومعنوى در پرتو این فرایند.

۳ – به وجود امدن نابرابرى هاى اقتصادى در برخى از کشورها.

۴ – افزوده شدن بر معضل بیکارى به جهت رشد سریع فنّ اورى ومکانیکى شدن بسیارى از امور زندگى.

۵ – جهانى شدن جرایم وخلاف ها از قبیل قاچاق مواد مخدّر، قاچاق زنان وکودکان و… ونیز شیوع بیمارى هایى از قبیل ایدز و….

۶ – تسلّط فرهنگ غربى بر دیگر فرهنگ ها به شکل تلاش براى مسخ کردن هویّت فرهنگى ملّت هاى دیگر ومطرح کردن فرهنگ غربى به عنوان جایگزین.

آیا در منابع دینى به جهانى شدن اشاره شده است؟

در قران کریم وروایات اسلامى به موضوع (جهانى شدن وجهانى سازى) اشاره شده است، هر چند معنا ومفهومى را که اسلام از این دو واژه ارائه مى دهد با معنا ومفهوم غربى وغیر اسلامى ان متفاوت است. ولى در عین حال اگر (جهانى شدن) به صورت طبیعى خود پیش برود مى تواند زمینه ساز حکومت جهانى باشد که اسلام ان را معرفى کرده است.

اینک به برخى از ایات وروایات در این باره اشاره مى کنیم:

۱ – (وَلَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ انَّ الْارْضَ یَرِثُها عِبادِى الصّالِحُونَ)؛(۵) (وما بعد از تورات، در زبور داوود هم نوشتیم که حتما بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث ومتصّرف خواهند شد).

۲ – (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ امَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الارْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلِیُمَکِنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِى ارْتَضى لَهُمْ وَلِیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ امْنا…)؛(۶) (خداوند به کسانى از شما که ایمان اورده وکارهاى شایسته انجام داده اند وعده مى دهد که قطعا انان را حکمران روى زمین خواهد کرد همان گونه که به پیشینیان انها خلافت روى زمین را بخشید ودین وایینى را که براى انان پسندیده پا برجا وریشه دار خواهد ساخت وترسشان را به امنیت وارامش مبدّل مى کند…).

۳ – (هَوَ الَّذِى ارْسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدى وَدِینِ الحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ المُشْرِکُونَ)؛(۷) (او کسى است که رسول خود را با هدایت ودین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد هرچند مشرکان کراهت داشته باشند).

در روایت آمده که حضرت على علیه السلام هنگام تلاوت این ایه از یاران خود پرسید: آیا این پیروزى حاصل شده است؟ گفتند: ارى. حضرت فرمود: (نه، سوگند به کسى که جانم به دست اوست، این پیروزى اشکار نمى شود مگر زمانى که هیچ ابادى روى زمین نماند مگر انکه صبح وشام بانگ لا اله الا اللَّه از ان به گوش رسد).(۸)

امام باقر علیه السلام فرمود: (همانا این پیروزى به هنگام قیام مهدى از ال محمّد علیهم السلام خواهد بود، ان چنان که هیچ کس در جهان باقى نمى ماند مگر انکه اقرار به رسالت محمّد صلى الله علیه واله خواهد کرد).

جهانى شدن وجهانى سازى که اسلام معرفى مى کند چه امتیازاتى دارد؟

همان گونه که اشاره شد، جهانى شدن وجهانى سازى وجهانى کردن که اسلام معرفى مى کند با انچه دیگران به تصویر کشیده ودرصدد پیاده کردن ان هستند فرق اساسى دارد. انچه را که اسلام تصویر مى کند از امتیازات خاصى برخوردار است که به برخى از انها اشاره مى کنیم:

۱ – حکومت واحد جهانى اسلامى، تحت رهبرى افراد صالح ووارسته وشخصیّت هاى برجسته دینى که معصوم از خطا وتالى تلو معصومند اداره مى شود، وقانون خدا در ان جامعه حاکم است، ولى حکومت واحد جهانى پیشنهادى غرب، تحت نظر واشراف قدرتمندان وزورمداران وستمگران است.

۲ – از دید اسلام، محور تمام امور در جامعه، خدا واحکام اوست، ولى در جهانى شدن وجهانى سازى غرب، محور، قوانین موضوعه بشرى است.

۳ – حکومت جهانى امام مهدى علیه السلام بر محور توسعه اخلاقى، اجتماعى، امنیّتى استوار است، در حالى که در حکومت جهانى غرب، معنویّت هیچ جایگاهى ندارد.

۴ – توسعه علمى از ویژگى هاى حکومت جهانى امام مهدى علیه السلام است،(۹) در حالى که در عصر جهانى شدن غربى، دانش پیشرفته در انحصار کشورهاى خاصى است که این کشورها از انتقال ان به کشورهاى دیگر جلوگیرى مى کنند.

۵ – حکومت جهانى حضرت مهدى علیه السلام حکومتى است مبتنى بر اموزه هاى حیاتى ودینى، در حالى که جهانى شدن، پیامد وحاصل اگاهانه ونااگاهانه پیشرفت هاى سیاسى، اقتصادى، فن اورى، در ارتباط با نظام سرمایه دارى وسلطه طلبى است.

۶ – حکومت واحد جهانى مهدى علیه السلام ولایى است ومشروعیّت خود را از خدا دارد که از ناحیه مردم نیز مورد پذیرش است، در حالى که جهانى شدن، مشروعیّت حکومت جهانى را از ناحیه مردم مى داند، ان هم با هزاران فریب کارى که در گرفتن اراى مردم به کار مى گیرد.

۷ – حکومت واحد جهانى حضرت مهدى علیه السلام بر مبناى حاکمیّت عقل است، زیرا عقل انسان ها در عصر ظهور به کمال مى رسد، در حالى که حکومت، بر اساس جهانى شدن، بر مبناى هواهاى نفسانى وتمایلات حیوانى شکل مى گیرد.

از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمود: (اذا قام قائمنا وضع یده على رؤوس العباد فجمع بها عقولهم وکملت بها احلامهم)؛(۱۰) (هنگامى که قائم ما قیام کند دستش را بر سر مردم مى گذارد وعقول انها را کامل وافکارشان را پرورش داده وتکمیل مى کند).

۸ – در حکومت واحد جهانى حضرت مهدى علیه السلام به خاطر توسعه اى که در دانش وعقل بشر پیدا مى شود، تمامى ظرفیت هاى اقتصادى طبیعت کشف مى شود وسرمایه به حد وفور در اختیار مردم قرار مى گیرد وسیستم توزیع نیز درست عمل مى کند…(۱۱) در حالى که در نظام هاى اقتصادى حاکم بر جهان، شکاف هاى اقتصادى وحشتناکى وجود دارد.

۹ – طبق کلام امیر المؤمنین علیه السلام در حکومت واحد جهانى حضرت مهدى علیه السلام مؤمنان به دور او اجتماع مى کنند واز افراد فاسق وفاجر وکافر در ان حکومت اثرى نیست،(۱۲) در حالى که در جهانى سازى غربى، مؤمنان واقعى جایگاهى ندارند واطراف حاکمان وقدرتمندان را افراد هواپرست ولاابالى گرفته اند.

۱۰ – در حکومت جهانى حضرت مهدى علیه السلام ستمگران وطاغوتیان وکارگزاران بد کیفر مى شوند،(۱۳) زیرا حکومت حضرت بر اساس عدل وقسط اداره مى شود، ولى در عصر (جهانى سازى وجهانى شدن) درست قضیه به عکس است، به جنایتکاران لقب (مصلح) مى دهند، وعدالت خواهان را (تروریست) مى نامند.

۱۱ – پدیده جهانى، هر چند به سرعت در حال گسترش وپیشروى در عرصه هاى مختلف جهانى است، ولى در عین حال امرى مبهم، نارسا وپیچیده است. ژان مارى گینو در این باره مى گوید: (وضعیت اجتماعات انسانى در تجربه جهانى شدن، با وضعیت شخص نابینایى قابل مقایسه است که ناگهان بینایى اش را به دست مى اورد… رویارویى بى واسطه فرد با جهانى شدن دنیا سکر اور است…).(۱۴) در حالى که تصویر حکومت جهانى حضرت مهدى علیه السلام به روشنى در روایات واحادیث بیان شده وویژگى ها وساختار کارامد وجامع نگرى این حکومت، با دقّت هر چه تمام تر، ترسیم وتبیین گشته است وهیچ گونه ابهام وکاستى در ان وجود ندارد.

۱۲ – جهانى سازى غربى در حقیقت باعث تسلّط غرب وامریکا در عرصه هاى سیاسى واقتصادى است وبه دنبال خود ناامنى ورفتارهاى خصمانه به همراه دارد. چیزى که هیچ ملّتى حاضر به پذیرش ان نیست، در حالى که اساس وبرنامه اصلى حضرت مهدى علیه السلام گسترش وبرقرارى صلح وامنیّت واسایش وریشه کنى ظلم وستم، جنگ وخونریزى از جهان است. همان گونه که قران مى فرماید، ترس مردم به امنیّت واسایش مبدّل خواهد شد: (وَلَیُبَدِلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ امْنا).(۱۵)

۱۳ – جهانى شدن از نظر فرهنگى واجتماعى، ادعاى نزدیکى فرهنگ ها وجوامع را دارد، امّا روشن است که – بر خلاف نظر مدعیان غربى – در جهان اینده یکپارچگى به وجود نخواهد امد، وپس از تقابلى بنیادین، تمدن ها وفرهنگ هایى نوین سر برکشیده وچهره جهان را متحول خواهند ساخت. ودر نتیجه برخورد وتضادّ تمدن ها وفرهنگ ها جهان را ابستن التهاب، تنش وناامنى مى کند، در حالى که در عصر ظهور حضرت مهدى علیه السلام نشانى از اختلاف وکشمکش فرهنگى وسیاسى وحتّى سلطه جویى تمدّن ها وفرهنگ ها نخواهد بود، ومردم با گزینش وانتخاب خود، ایین وفرهنگ واحدى را پذیرا خواهند شد ودر سایه ان با ارامش واسودگى خاطر زندگى خواهند کرد.

 

پی نوشت :

(۲) کشورهاى در حال توسعه وسازمان جهانى تجارت.

(۳) فصلنامه پژوهش وسنجش، شماره ۲۵، ص ۱۲۳٫

(۴) جامعه شناسى سیاسى معاصر.

(۵) سوره انبیاء، ایه ۱۰۵٫

(۶) سوره نور، ایه ۵۵٫

(۷) سوره صف، ایه ۹٫

(۸) مجمع البیان، ذیل ایه.

(۹) بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶٫

(۱۰) بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۸، ح ۴۷٫ واصول کافى، ج ۱ کتاب العقل والجهل ح ۲۱٫

(۱۱) منتخب الاثر، ص ۴۸۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۸، ح ۸۳٫

(۱۲) بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۴۲٫

(۱۳) نهج البلاغه، خطبه ۱۳۸٫

(۱۴) اینده ازادى، ص ۱۷٫

(۱۵) سوره نور، ایه ۵۵٫

موعود شناسى وپاسخ به شبهات


نظر دهيد