وظيفه شيعيان در دوران غيبت

وظیفه شیعیان در دوران غیبت

وظیفه شیعیان در دوران غیبت

شدّت فتنه ها وکثرت ابتلائات وفزونى مشاکل وانحرافات در دوره غیبت حضرت مهدى (علیه السلام)، اقتضا مى کند که ایمان آوردگان وپیروان ولایت همواره بر حذر بوده، ونسبت به عقیده وعمل خویش مراقبت بیشترى داشته باشند. در این باب، نکاتى چند از کلام معصومین سلام اللّه علیهم، دقت وتعمّق بیشترى مى طلبد

الف) تمسک به ریسمان ولایت

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

(یأتى على النّاس زمان یغیب عنهم امامهم)، زمانى بر مردم فرا رسد که پیشواى شان غایب گردد.

زراره پرسید: در آن زمان مردم چه کنند؟ فرمود:

(یتمسّکون بالأمر الذى هم علیه حتّى یتبیّن لهم)، به همان امر ولایتى که دارند چنگ زنند، تا بر ایشان تبیین شود.(۱۳)

ودر کلامى دیگر فرمود: (طوبى لشیعتنا المتمسکین بحبلنا فى غیبه قائمنا).(۱۴)

خوشا به حال شیعیان ما ! آنان که در زمان غیبت قائم ما به ریسمان ولایت ما تمسک مى جویند.

راستى در آن زمان که امام وپیشواى مردم، در دسترس آنان نباشد ودامهاى شیطان براى جدا کردن آنان از ولایت اهلبیت (علیهم السلام) که همان صراط مستقیم خداست، در همه جا پراکنده شده باشد، چه وسیله اى مطمئن تر از (حبل ولایت) مى توان یافت که بتواند از (افتادن به چاه ضلالت) و(گرفتار شدن به دام انحراف) جلوگیرى کند؟!

ب) تمسک به تقوى

امام صادق (علیه السلام) فرمود: (إن لصاحب هذا الامر غیبهً فلیتّق اللّه عبدٌ ولیتمسّک بدینه).(۱۵)

(به یقین صاحب این امر را غیبتى هست، پس هر بنده اى باید به تقواى الهى روى آورد وبه دینش چنگ زند).

همین تقواست که روشن بینى ورزق بى حساب وگشایش الهى را نصیب انسان مى سازد، وهمین تقواست که در لحظه هاى خوف وخطر دل را آرامش مى دهد، وهمین تقواست که در دوران فتنه خیز غیبت، مایه رستگارى انسانهاست.

ج) طلب معرفت

زراره گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم اگر زمان غیبت فرزندت مهدى (علیه السلام) را درک کردم چه کنم؟

فرمود: این دعا را بخوان; (اللّهم عرّفنى نفسک، فانّک إن لم تعرّفنى نفسک لم اعرف رسولک، اللّهم عرّفنى رسولک فانّک إن لم تعرّفنى رسولک لم اعرف حجّتک اللّهم عرّفنى حجّتک فانّک إن لم تعرّفنى حجّتک ضللت عن دینى).(۱۶)

(خدایا خودت را به من بشناسان که اگر تو خودت را به من نشناسانى، پیامبرت را نتوانم شناخت. خدایا پیامبرت را به من بشناسان که اگر تو پیامبرت را به من نشناسانى، حجّتت را نتوانم شناخت. خدایا حجت خود را به من بشناسان که اگر تو حجّتت را به من نشناسانى از دینم گمراه خواهم شد).

۱ ـ معرفت ها را از خدا باید طلبید.

۲ ـ شناخت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) تابع شناخت خدا، وشناخت حجّت متفرّع برشناخت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) است.

۳ ـ اگرچه بدون شناخت خدا وپیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)، شناخت حجّت ممکن نیست، امّا گمراهى از دین در اثر عدم شناخت حجّت لازم مى آید.

به عبارت دیگر، عدم گمراهى از دین، بدون شناخت حجّت، تضمین نمى شود.

وبدیهى است که هر دعایى، تنها پشتوانه حرکت به حساب مى آید، اصل دعاء ابراز نیاز درونى وطلب تأیید الهى، در حرکت بیرونى است.

نیاز به معرفت که احساس شد وحرکت براى کسب معارف که توسط بنده آغاز گردید. اگر دل با خدا باشد وگام در راه او قرار گیرد وصول به معرفت تضمین شده است.

(قل ما یعبؤ بکم ربّى لو لا دعاؤکم).(۱۷)

(بگو اگر دعاى شما نباشد، پروردگار من به شما عنایتى نکند).

د) تقیّه به عنوان سلاح مقاومت

امام رضا (علیه السلام) فرمود: (لا دین لمن لا ورع له، ولا ایمان لمن لا تقیّه له إن اکرمکم عند اللّه أعملکم بالتّقیّه فقیل له: یا بن رسول اللّه إلى متى؟ قال: إلى یوم الوقت المعلوم، وهو یوم خروج قائمنا اهل البیت).(۱۸)

(کسى که از گناه نپرهیزد، دین ندارد وکسى که تقیّه نداشته باشد، ایمان ندارد همانا گرامى ترین شما نزد خدا، کسى است که به تقیّه بیشتر وبهتر عمل کند).

گفته شد: اى فرزند رسول خدا تا کى؟

فرمود: (تا روز (وقت معلوم) که همان روز ظهور وزمان قیام قائم ما اهلبیت است.

(تقیّه) هرگز به معناى (دم فروبستن) و(بى تفاوت ماندن) وبنا به (مصلحت اصطلاحى) رفتار کردن و(نان به نرخ روز خوردن) نیست.

(تقیّه) هرگز به معناى (دست کشیدن از آرمانها) وهمراه شدن با هر کس وناکس نیست. تقیّه اى که از وظایف شیعیان در دوران غیبت حضرت مهدى (علیه السلام) شمرده شده وارزشى هم سنگ با (تقوى) دارد وعدم رعایتش مساوى (با بى ایمانى) شمرده شده، نوعى سلاح مقاومت است.

امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیات (۹۵ تا ۹۷) سوره کهف که در باره بناى سدّ، توسط ذوالقرنین است وطى آنان از سدّى بلند که دشمنان نتوانند بر فرازش روند واز شکافتنش ناتوان باشند حکایت شده است مى فرماید:

(اذا عَمِلتَ بالتقیّه لم یقدروا لک على حیله وهو الحصن الحصین وصار بینک وبین اعداء اللّه سداً لا یستطیعون له نقباً).(۱۹)

هنگامى که به تقیّه عمل کنى چاره اى علیه تو نمى یابند ونمى توانند با تو نیرنگ بازند، وآن به مانند دژى استوار ومحکم است وبین تو ودشمنان خدا سدّى نفوذ ناپذیر ایجاد مى کند).

پس تقیه، چاره اى براى در امان ماندن از دشمن مقتدر وفرصتى براى قدرت یافتن خویش است تا نیروها بیهوده هدر نروند ودر موقع مناسب توان ضربه زدن به دشمن را داشته باشند.

هـ) انتظار آگاهانه

امام صادق (علیه السلام) فرمود: (اقرب، ما یکون العباد من اللّه جلّ ذکره وأرضى ما یکون عنهم اذا افتقدوا حجّه اللّه جلّ وعزّ ولم یظهر لهم ولم یعلموا مکانه وهم فى ذلک یعلمون أنّه لم تَبطُل حجّه اللّه جلّ ذکره ولا میثاقه، فعندها فتوقّعوا الفرج صباحاً ومساءً..).(۲۰)

(زمانى که بندگان به خداى بزرگ نزدیک ترند وخدا از ایشان بیشتر راضى است، زمانى است که حجت خداى تعالى از میان آنان ناپدید گردد وظاهر نشود وآنان جایش را هم ندانند. با این همه بدانند که حجت ومیثاق خدا از بین نرفته وباطل نشده است. در آن حال، در هر صبح وشام، چشم انتظار فرج باشید).

فضیلت بندگان خدا در این زمان ورضایت بیشتر خداوند از آنان، بدین جهت است که آنان بى آنکه امام خویش را ببینند ومعجزاتش را مشاهده کنند ودر حیرتها به درخانه اش پناهنده شوند، تنها با اعتماد به خدا وپایبندى به تقوى ودوستى اهلبیت، میثاق الهى را نگاهبانى کرده ومرزهاى عقیده را پاس مى دارند.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: (یا ابا بصیر! طوبى لشیعه قائمنا المنتظرین لظهوره فى غیبته والمطیعین له فى ظهوره، اولئک اولیاء اللّه الذین لا خوف علیهم ولا هم یحزنون).(۲۱)

(اى ابو بصیر! خوشا به حال شیعیان قائم ما که در دوران غیبت او در انتظار ظهورش به سر مى برند ودر دوران ظهورش به اطاعت او روى مى کنند، آنان اولیاى خدا هستند که هیچ ترس واندوهى بر ایشان نیست).

باهم آمدن دو وصفِ (انتظار در غیبت) و(اطاعت در ظهور)، براى شیعیان حضرت قائم (علیه السلام)، نشان دهنده نوعى ملازمت بین ایندو وصف است. به این معنا که شیعیان منتظر در دوران غیبت چنان امام خود را شناخته ودر اطاعتش مى کوشند که اگر دوران ظهور تحقق مى یافت، در زمره مطیعین حقیقى او بودند.

و) حزن واندوه بر مصائب غیبت ودعا براى ظهور

سدیر صیرفى گوید: با برخى از اصحاب بر امام صادق (علیه السلام) وارد شدیم، او را نشسته بر خاک دیدیم، در حالى که عبایى خشن با آستین کوتاه پوشیده وبا قلبى سوخته، همچون مادر فرزند از دست داده، مى گریست، رنگ چهره اش تغییر کرده واندوه از گونه هاى مبارکش پیدا بود واشکهایش، لباسش را خیس کرده بود وناله مى کرد:

(مولاى من! غیبت تو، خواب را از چشمانم ربوده وزمین را بر من تنگ نموده وآسایش دلم را از من گرفته است!

مولاى من! غیبت تو، بلا ومصیبت مرا به فاجعه هاى ابدى پیوند داده، واز دست دادن یاران، یکى پس از دیگرى، اجتماع وشماره ما را از بین برده، هنوز سوزش اشکى که از چشمم مى ریزد وناله اى که از دلم بر مى خیزد با یاد بلاها وسختى هاى ـ دوران غیبت تو ـ پایان نیافته که درد ورنج شدیدتر ودردناکترى در برابر دیدگانم شکل مى گیرد!)

سدیر گوید: شگفت زده پرسیدیم این ماتم وگریه براى چیست؟!

امام صادق (علیه السلام) آهى عمیق وسوزناک کشید وفرمود:

اى واى! صبح امروز، در کتاب جفر نظر مى کردم ودر باره ولادت وغیبت طولانى وطول عمر قائم ما وبلاهاى مؤمنین در آن زمان وایجاد شک وتردید در اثر طول غیبت وارتداد اکثریت مردم از دین وخروج آنان از تعهد به اسلام، تأمل ودقتى داشتم، در اثر آن، رقّت مرا فرا گرفت وحزن واندوه بر من چیره شد).(۲۲)

وقتى حال امام صادق (علیه السلام) ـ که حدود یکصد سال قبل از آغاز دوره غیبت مى زیسته است ـ چنین باشد، باید دید حال سرگشتگان دوران غیبت ودورماندگان از چشمه زلال ولایت چگونه باید باشد، بیهوده نیست که در هر مناسبتى شادى آفرین یا غمبار، سفارش به قرائت دعاى ندبه شده ایم که حدیث اشک وسوز دل منتظران حضرت مهدى (علیه السلام) است.

وبى مورد نیست که این چنین بر دعاى براى فرج در زمان غیبت، تأکید شده است.

امام زمان (علیه السلام) مى فرماید: (اکثر والدعاء بتعجیل الفرج).(۲۳)

(براى نزدیک شدن ظهور وفرج، بسیار دعا کنید).

 

پی نوشت:

(۱۳) کمال الدین ج ۲ باب ۳۳ حدیث ۴۴ صفحه ۳۵۰٫

(۱۴) مدرک پیشین باب ۳۴ حدیث ۵ صفحه ۳۶۱٫

(۱۵) کافى جلد ۲ باب (فى الغیبه) صفحه ۱۳۲٫

(۱۶) مدرک پیشین صفحه ۱۳۵٫

(۱۷) سوره فرقان، آیه ۷۷٫

(۱۸) کمال الدین جلد ۲ باب ۳۵ حدیث ۵ صفحه ۳۷۱٫

(۱۹) تفسیر نور الثقلین جلد سوم ذیل آیه شریفه ـ حدیث ۲۳۲٫

(۲۰) کافى ج ۲ باب نادر فى الغیبه صفحه ۱۲۷٫

(۲۱) کمال الدین ج ۲ باب ۳۳ صفحه ۳۵۷ حدیث ۵۴٫

(۲۲) کمال الدین ج ۲ باب ۳۳ صفحه ۳۵۳ با رعایت کمى اختصار.

(۲۳) مکیال المکارم.

مهدى در قرآن وکلام ائمه اطهار علیهم السلام

 

نظر دهيد